امروز ، دامنۀ نفوذ و حوزه کاربرد معماری بی انتها است و معماری اگر چه کماکان شاخه ای از هنر محسوب می شود ، اصول منطقی و محکمات بی شمار علمی و عقلی اثر گذار در شکل گیری آن ، معماری کاربردی را به یک فن آمیخته با ذوق شخصی تبدیل کرده است .
معماری هدف نیست بلکه ظرفی است که کاربری در آن جاری می شود . در عین حال معماری فقط جسم بیرونی نیست ، جوهر اصلی معماری افشاندن روح در محیط باروری فضا و نقشی است که به موازات پاسخ به کاربری در ضمیر بهره برداران در طول زمان حک می شود . با این نگاه ، طرح های معماری که روی کاغذ باقی می مانند بی تردید آثاری نا تمام هستند .
معماری حتی بعد از تولد باید در انتظار باقی نمراتی بماند که با گذشت زمان کسب می شوند و کارنامه قبول یا مردود یک اثر را رقم می زنند .
معماری هدف نیست . معماری ظرفی است که روح و طعم مظروف ( فضای کاربری ) را تعیین می کند .
دامنۀ نفوذ و حوزه کاربرد معماری بی انتهاست . طراحی زمین گلف ، یک مرکز تحقیقات فضایی و حتی آغل نگهداری دام همگی به معمار نیاز دارند .
امروز معماری دیگر تنها شاخه ای از هنر نیست و محکمات و منطق مؤثر در شکل گیری آن معماری را به علم یا فنی البته توأم با ذوقی عقلانی تبدیل کرده است .
معماری تمامی یا بخش اعظم عینیت دادن به کاربری است . بی تردید ، روند عینیت پذیری تا بهره برداری از یک اثر معماری به سایر علوم و فنون نیز نیازمند است و معماری به عنوان اصلی ترین بخش در این روند بدون تجانس ، همخوانی و پیوند با سایر بخش ها فقط پیکره ای ناقص است .
در عین حال معماری فقط جسم نیست . ذات معماری روح جاری در فضا و تأثیری است که به موازات پاسخ به کاربری در ذهن استفاده کننده یا ساکنین در طول زمان حک می شود. با این نگاه طرح های حتی کامل معماری که روی کاغذ باقی می مانند بی تردید آثاری نا تمام هستند .
اگر چه معماری کاربردی در یک روند گروهی با تخصص های گوناگون تکامل می یابد لیکن بر خلاف سایر علوم و فنون حرفه ای بسیار شخصی است که از یکسو در اثر عمق یابی و تجربه می تواند حتی سبک اختصاصی طراح قلمداد شود و از سوی دیگر در عین حال تجربه و تکرار به تنهایی نمی تواند تضمین کننده توفیق الزامی آن باشد زیرا در شروع روند هر طراحی ، معماری نیز رفته رفته با آن متولد شده و تمامی سیر تحول مثبت یا منفی ممکن را به اعتبار یافته های اولیه قبل از طراحی یا هدایت بعدی کار گروه تخصصی می پیماید . معماری بعد از ساخت و شروع بهره برداری باید در انتظار باقیمانده نمراتی بماند که در طول زمان کسب می شوند و معدل قبول یا مردود یک اثر را رقم می زنند .
امروز ما معماران در فضایی متضاد از یکسو با روند رو به رشد فن آوری ها و نیازهای جدید مواجهیم و از سوی دیگر میراث دار معماری و معماران با ارزش سرزمین کهن خود هستیم . امید آن که هر چه سریعتر از بی هویتی و آشوب حرفه ای امروزی با درک عقلانی روز و همزمان رجوع مدیرانه به گنجینه اسلاف خود در پیشگاه تاریخ سربلند بیرون آییم .
اکنون که از این دیر کهن در گذریم با هفت هزار سالگان سر به سریم
کیومرث بیات
منبع: انجمن مفاخر معماری ایران
محمد رضا جودت
انسان مدرن کیست؟ چه چیزی او را انسان مدرن میسازد؟ چه بسا پاسخ به این پرسش، مجادله برانگیز به نظر رسد، اما بررسی علل آن چندان مشکل نمینماید. به معنایی، تبدیل ویژگیهای گذشته انسان به ویژگیهای نو، ترک طرز تفکر و احساسی است که سالها و چه بسا قرنها ریشه دارد و ترک آن به معنای ترک اصولی است که آن طرز تفکر در پی داشته است و درمواردی چندان ساده ترک نمیشود.
ویژگی برجسته انسان مدرن دوسویه دارد: یکی داخلی و دیگری خارجی، یکی به شرایط اومربوط میشود و دیگری به وجه نظرات، ارزشها واحساسات او.
تغییر شرایط خارجی انسان مدرن، امری شناخته شده است ومیتوان به سهولت به آنها اشاره کرد، نظیر شهری شدن، تعلیم و تربیت، ارتباط جمعی، صنعتی شدن، سیاسی شدن. به این ترتیب، معلوم میگردد که انسان مدرن، برخلاف اسلاف سنتی خود، عمدتاً در شهر زندگی میکند و نه تنها با ازدحام جمعیتی تداخل پیدا میکند، بلکه به تمام منابع و انگیزههایی که از ویژگیهای زندگی شهری است، دسترسی مییابد از جمله وسایل ارتباط جمعی.
گرچه قرار گرفتن انسان در معرض زندگی نو، بهطور قطع به پارهای تغییرات در او منجر میشود و گرچه در معرض زندگی نو قرار گرفتن، پیش گرفتن شیوه زندگی تازهای را در پی دارد، اما تنها زمانی میتوان انسانی را مدرن دانست که طرز تفکرش و درنتیجه در احساس و کردار خود، شیوههای جدیدی را در پیش گرفته باشد.
بهطور کلی، در تعریف انسان مدرن، نخستین عامل، آمادگی او برای کسب تجربههای جدید و گرایش او برای ابداع و تغییر است. بدین لحاظ، بحث بر سر نوعی حالت ذهنی، وضعیت روانی و آمادگیای درونی است و نه سطوح خاصی از فنون یا مهارتها که فردی یا گروهی به آن دست مییابند.
عامل یا معیار دوم، دارا بودن نظری نه تنها دربارة موضوعهاو مسائل موجود در محیط بلافاصل خود، بلکه درباره موضوعها و مسائل خارج از محیط نیز هست. چنین انسانی در برابر عقاید متفاوت، آزاداندیشتر است. چنین انسانی توانایی آگاهی از اختلاف عقاید را دارد و خشکاندیش نیست یا عقیدة جزمی ندارد، نظر یا چیزی را کورکورانه نمیپذیرد یا رد نمیکند.
سومین عامل یا زمینه، زمان است. ذهن انسان مدرن بیشتر متوجه حال و آینده است تا گذشته و به علم و فنآوری ایمان دارد.
مسلماً نیروهایی در ساختن انسان مدرن مؤثرند. از میان نیروهایی که نام برده میشود، آنکه در ارتباط با زمینه کار ما قرار میگیرد، محیط شهری است. نظر به این است که برخورد با شهر، به نوبه خود تجربه جدید و نیرومندی است. شهر، فرد را با تشویق و به بیان دیگر، تا حدودی به اجبار، وادار میسازد که شیوههایی جدید برای زندگی در پیش گیرد. شهر از طریق قراردادن فرد در معرض شیوههای گوناگون زندگی، دامنة وسیعی از افکار، تحرک فزاینده، منابع گوناگون و پیچیده، مسیر تغییر و تحول را در او تسریع میکند. در عین حال، فرد در شهر چشمانداز وسیعتری دارد و بهطور نسبی از قیود و تکالیفی که در جوامع محدود با آنها روبروست، آزاد است. اختلافات شهر و جوامع محدود و بسته، فرد را برای تغییر یافتن آزاد میسازد، اما بهخودی خود تضمین نمیکند که تغییراتی که در فرد پدید میآید در جهت نوتر شدن او باشد. در بسیاری از شهرها، نمونههای نیرومندی از شیوههای عقلایی، امر به کار بردن فنآوری برای برآوردن احتیاجات مادی زندگی، از پاداشهایی که توان و مهارت فنی داده میشود، از ارزش آموزشی و پرورشی و از تضمین شأن انسان در زیر لوای قانون وجود دارد. اما بسیاری از شهرهای بزرگ نیز، از هر جهت، برخلاف این نیروهای نوساز هستند و اگر انسان جدیدی بهوجود آورند، آن آدمها کمتر شباهتی به آن تصویری دارند که از انسان نو رسم شد. همچنین شهر در شرایط رشد سریع، اغلب نمیتواند تمام مهاجران را در خود جذب کند، در حاشیة شهر و یا محلات قدیمی، اجتماعات بزرگ زاغهنشینی ایجاد میشود که مردم آن در شهر هستند، اما از شهر نیستند و از بسیاری از امتیازات شهر و تأثیر نیروهای نوسازی محروماند.
یکی دیگر از عوامل نوسازی که معمـــولاً با شهری شـدن همراه است اما نفوذ مستقلی دارد، وسایل ارتباط جمعی است. میتوان گفت مطالباتی که دربارة رشد نوسازی فرد صورت گرفته است، حاکی از آن است که آنانی که بیشتر در معـرض وسایل ارتباط جمعی بودهاند، وجهنظـرهای نوتری دارنـد و میتوان اضــافه کرد که این وسایل، اثرهای خود را بر هر گروهی در هر سطح تعلیم و تربیتی که باشند، نشان میدهند. البته این امکان هم وجود داشته که بیش از آنکه وسایل ارتباط جمعی، افراد را نو کنند، افرادی که دیدگاههای نو داشتهاند، بهدنبال وسایل ارتباط جمعی بودهاند، اما در هر حال، میباید اذعان داشت که این تأثیر، دست کم متقابل است. وسایل ارتباط جمعی، مدام ابزارهای جدید، مواد مصرفی نو، وسایل حمل و نقل و بسیاری راههای تازه انجام کارها را نشان و به دست میدهند. وسایل ارتباط جمعی، علاوه بر نشان دادن پرقدرتترین شیوههای کاری، از جمله حتی فتح فضا، الگوهایی از ارزشها و معیارهای رفتار را نشان میدهند که پارهای از آنها دور از دسترس بیشتر افراد است. اما پارهای از آنها را میتوان تقلیدکرد که مستقیماً بر رفتار افراد اثر میگذارد.
البته ناگفته نماند، نقش دولت و دستگاههای آن نظیر دستگاه اداری، احزاب سیاسی و مبارزات بین آنها و جز آن را نیز در امر نوسازی نباید نادیده گرفت. هرقدر جامعه بیشتر تجهیز باشد و هر قدر حکومت بیشتر خود را وقف توسعه اقتصادی کرده و ایدئولوژی پیشرفت را رواج داده باشد، بیشتر میتوان انتظار داشت که دیدگاهها و ارزشهای نو سریعتر و وسیعتر اشاعه یابند.
به هرحال، انسان شاهد تغییراتی است که بر همه چیز تأثیر میگذارد و بهظاهر اختیار آن نیز در دست هیچکس نیست. به بیان دیگر، این تغییرات خود به خود صورت میگیرد. با این همه، بهنظر میرسد بیش از هر جریان تاریخی که تاکنون شناخته شده، دربارة آنها تصمیم مستقیم گرفته شده است و از آنجا که هیچکس نمیتواند از آن بگریزد، لذا نمیتواند به آن بیاعتنا باشد، زیرا انسان خود نیز در حال تغییر است. هرچند بهنظر میرسد بسیاری از زشتیهای پاک شدهاند، اما اشکال جدید فساد و تباهکاری را در جهان حدی نیست.
به هر حال، به دستهای از ویژگیهای فکری اشاره شدکه در کل ویژگیهای مدرن نامیده میشوند و بهنظر میرسد سزاوار توصیه باشند. این ویژگیها اغلب با کیفیتهای رایج در فرهنگهای قدیمی وجه مشترکی ندارند، اما گمان میرود که انسانها میتوانند در بسیاری از موارد این ویژگیها را برگزینند، بیآنکه با بهترین سنتهای فرهنگی و میراث معنوی آنها تعارضی داشته باشد. از نظر بسیاری، این ویژگیها از بهترین مظاهر جریان تجدد بهشمار میروند و چه آنها را مثبت یا منفی تلقی کنیم، در هر صورت ویژگیهایی هستند که نهادهای جدید آنها را ترویج میکنند. ویژگیهایی که داشتن آنها، از بسیاری جهات از شهروندان جوامع نو انتظار میرود. از اینرو، منطقی بهنظر میرسد که آنها را شناخت و درک کرد و بهعنوان موضوعهای مهم زندگی کنونی ارزیابی نمود.
منبع: انجمن مفاخر معماری ایران
اردشیر سیروس - عضو هیئت امناء انجمن مفاخر معماری ایران و مدرس دانشگاه
ویژگی بسیار برجسته و چشمگیر فرهنگ و معماری عصر ما سرعت زیاد و شتاب زده تحولات و تغییرات تکنولوژیکی است که بجا گذاشته شده. عظمت و سرعت صنایع دوران تکنولوژی نوین که یک قرن و نیم گذشته در تاریخ ما ظهور کرده و آنرا تجربه می کنیم بی سابقه است، به وضوح شاهدیم در کلیه فعالیت های معماری نوین این واکنشها قابل ملاحظه در حال رشد و تولید و تحولاتش لحظه ای است. طبعاً هر آنچه میراث گذشته گان بوده و با آن مانوس بودند امروز برای فرهنگ ملت ها یک هویت به شمار می آید.
بدیهی است در این مقطع زمان هنر معماری و تکنولوژی معماری همراه با سایر جنبه های، فرهنگی اجتماعی سیاسی – اقتصادی زمانه دستخوش موج تحولات بنیادی قرار گرفته است. البته این واقعیت وجود دارد مجهودات فرا صنعتی با تمام شتاب و گستردگی اش نتوانسته هدفمندی ارزشهای رفتاری به منظور ایجاد معماری و شهرسازی با معیارهای انسانی را تامین کند. نتیجتاً بحران های پس زلزله این کنش ها هر لحظه عمیق و عمیق تر می شود، بحرانهائی همچون انفجار جمعیت – توزیع بی رویه جمعیت – آلودگی آبها – هوا – محیط زیست و . . . آلودگی صوتی عوارض آن علاوه بر سایش جسم و جان لایه های اجتماع موجب اختلال در حرکت های شهری و عدم آسایش و آرامش واحدهای مسکونی می گردد، دیگر شبکه و بافتی وجود ندارد تا تامین کننده ارتباط عاطفی انسان ها باشد، دیگر عابرین پیاده و مادرانی که به دنبال مسیری مطمئن برای گردش اطفالشان هستند مشاهده نمی شود.
هجوم هیولای ناهنجار ماشین از یک سو و عدم برنامه ریزی صحیح مدیران و مسئولان جامعه از طرف دیگر بر ارکان زندگی انسانها، نه اقلیم مطلوبی برجا گذاشته و نه امنیت و آسایش در محلی برای سکنا، ولی آنچه در اثر بی توجهی ها شاهدیم: تاثیرات منفی – اصوات خرد کننده و پاتئولوژی اجتماع که روز افزون است. به بخشی از این تاثیرات اشاره می کنم:
- اعظم منطقه بندی شهرها بر تبعیض استوار است، هر منطقه به خودش تعلق ندارد.
- تداخل مناطق در یکدیگر و آلوده شدن واحدهای مسکونی و سلب آسایش ساکنین آن.
- اجرای ساختمان های مسکونی در حاشیه خیابان ها بدون رعایت حریم امنیتی و صوتی.
- قرار گرفتن منازل و برج های اشرافی در مقابل سلول های فقیرنشینها با تراکم های متفاوت و امکانات دیگر.
- استقرار نامناسب و مصلحتی تاسیسات صنعتی در جوار محلات شهری، و بلعیدن واحدهای مسکونی به منظور توسعه آتی آنها.
- پریشانی شبکه ارتباطی و آشفتگی تردد حاصل تداخل های بیجا، حاصل درهم پیچیدن مناطق.
لذا این سئوالات پیش روی معماران، شهرسازان، اندیشمندان و مدیران جامعه وجود دارد:
- ماهیت تحول بزرگی که در جوامع بشری و پیامدش در معماری در شرف روی دادن است، چیست؟
- مفاهیم و معیارهای اساسی که هر معمار و اندیشمندی در جهت کمک به پی بردن به اهمیت زمانی که در آن زندگی می کنیم، کدام است؟
- نهایتاً چه قوائی به منظور تکامل جوامع بشری و معماری که بخشی از فرهنگ و هویت ملتها را می سازد موثر است؟
حال با توجه به دیدگاه های گذشته و روند معماری کنونی می توانیم تحت عنوان مفهوم اساسی مقوله شخصیت هر اثر معماری و معیارهای مربوطه آنرا بیان کنیم، بنابراین آنچه که ضروری و اساس خواسته های فردی و تحول طبیعی معماری است باید ساختار جامعه عمیقاً از آن آگاه باشند، معماران نبایستی فضیلت ها و استعدادهای معماری را در عزلت و تنهایی از انسانها توسعه و بسط دهند. به درستی می دنیم عزلت فرهنگ معماری از جامعه که بعضی از فلسفه های گذشته مدافع آن بودند نه سبب پیشرفت فردی از جامعه است و نه به لایه های اجتماع کمکی می کند.
با این پیش فرض چگونه می توان بدون تعاملات انسانی و ملاحظات اجتماعی پیشرفت و رشد معماری را مورد قضاوت قرار داد و بلوغ آنرا سنجید، بلوغی که به منظور بروز و ظهور مدنیت معماری جهانی ظهور می کند، طلوعی که در عین حرمت نهادن بر معیارهای سنتی و ملی در بر گیرنده وحدت با آنچه در فرهنگ و تکنولوژی جهانی می گذرد پیش می رود. به عبارتی وحدت در کثرت را داراست.
لهذا جامعه معماران – دولتمردان و اندیشمندان به فرازهای زیر خواهند اندیشید:
- فرایند جدید این معماری تعلیم و تربیت دانشجویان در مکاتب معماریست.
- طالبین معماری بایستی نیازهای عصر بلوغ را بشناسند و در ایجاد تحول در جامعه مشارکت داشته باشند.
- آنها باید از خصلت های بی مانند و تاثیراتیکه اقلیم بر معماری می گذارد آگاه باشند.
- معماران، خود را وقف پیشرفت و غنا بخشیدن به فرهنگ معماری در نهاد جامعه نمایند.
- نهایتاً نیروی خود را وقف فرایندی کنند که اثرات منفی و مخربی که معیارهای معماری را تضعیف می کند، خنثی نمایند و خود را با قوائی که (فضیلت معماری) را به سوی تحقق بخشیدن به سوی معماری امروز و فردا هدایت می کند، هماهنگ نمایند.
لذا کافی به نظر نمی رسد بگوئیم (شخصیت معمار) در دفع تاثیرات منفی جوابگو باشد، بلکه کیفیت و ماهیت این مقصود (منش و صداقت در معماری) و پرورش آن در سطح جامعه و لایه های اجتماع است.
چون هدف غائی و نهائی یک معمار در محدوده اقلیم و آسایش انسانها هیچ نیست مگر مقیاس انسانی و ارزش معنوی آن.
توسعه پایدار بر پایه الگوهای بومی
فاطمه ظفرنژاد – پژوهشگر (همایش اقلیم، آسایش، سکونت شنبه 11 مهر 1388)
توسعه پایدار گرچه موضوعی است که از دهه 70 قرن گذشته میلادی در ادبیات سازمان ملل پدیدار شد اما بویژه در سرزمینی که بومیانش از 6 تا 8 هزار سال پیش کشاورزی آبی را کشف کردند و به جهانیان آموختند، از دیرباز شناسایی شده بود. حوضه تمدن ایرانی از هزاره ها پیش با دانش و فناوری پایدار و سازگار با طبیعت آشنا بود و در این زمینه از درخشان ترین حوضه های دانش جهان بشمار می رود. امروزه کمتر نوشتار جدی درباره بهره برداری از منابع آب پدیدار می شود که در آن به فناوری های پایدار این سرزمین مانند قنات و یا گردآوری باران اشاره نشده باشد. معماران این سرزمین سازندگان بسیاری از نخستین ها (نخستین سازه های پایدار در برابر زمین لرزه، نخستین گرمابه های با سوخت گاز طبیعی) نیز سازندگان سازه های جلوه گر توامان زیبایی و صرفه جویی سازگار با اقلیم بودند. آثار خرد پخته در عشق و معرفت و اندیشه حقیقی در فناوری های بومی و پایدار تمدن ایرانی تا 100 سال پیش، گیریم با پاره ای افت و خیزها، در همه جای این سرزمین به چشم می خورد.
توسعه ناپایدار مدرنیسم نابسامانی است که الگوهای ناسازگار با طبیعت و نیز الگوی بومی را توسعه قلمداد می کند. الگوهایی که با اقلیم و فرهنگ و پیشینه این سرزمین هماهنگی ندارند و مصرف زدگی و تامین نیازهای ناسازگار با اقلیم، فرهنگ و ارزش های ملی را تابع هدف قرار داده اند. ساخت و ساز برای تامین این نیازهای بومی نشده توسعه بشمار نمی رود. ساخت سدهایی بدون بررسی سامان مند درباره دانش بومی و پیشینه ملی، بدون توجه به نیاز حقیقی و بدون بررسی واقعی پیامدها از نمونه های پر هزینه این ناپایداری هستند. ساخت بزرگراه بدون بررسی نیاز حقیقی جوامع بومی، با پیامدهای ناسازگار بر محیط از دیگر نمونه ها بشمار می رود. بر اینها افزوده می شود: ساخت شهرهایی بی در و دروازه بی توجه به اقلیم و توان اکولوژیک با ساختمان هایی که کمترین همخوانی با اقلیم را دارند و به محیط زیست و جوامع بومی مجاور آسیب بسیار می رسانند. توسعه ناسازگار با اقلیم، فرهنگ و ارزشهای این تمدن دیرینه، دانش بومی پایدار و بلندآوازه ایرانی را با خطر نابودی روبرو کرده است.
الگوی بومی و دانش بومی این سرزمین کهن هماره سربلند بوده است. دانش و فناوری پایدار کشاورزان ایرانی در ساخت قنات و آب بندان برای گردآوری آب باران از روش های توصیه شده به همه جهان است. دانش و فناوری پایدار معماران ایرانی سازنده راهها، سازه ها و شهرهای سازگار با اقلیم و فرهنگ، با صرفه جویانه ترین شیوه گرمایش و سرمایش، سازنده آب انبارها و بادگیرها و نیز سازنده نخستین گرمابه هایی با سوخت گاز طبیعی در 5 سده پیش و نخستین سازه های پایدار در برابر زمین لرزه و شهر باغ های زمردین بسیار سازگار با طبیعت و تولید کشاورزی و . . . کارنامه پرارزشی بشمار می رود که نمونه های قابل توصیه به همه جهان هستند. متاسفانه هجوم الگوهای نابومی، فناوری های پایدار بومی را به نابودی کشانید. اینک کمتر کسی می داند که آن منار چگونه می جنبد و فرو نمی ریزد، یا آن گرمابه ها، آن قنات ها، آن گنبدها و شهرها و راهها چگونه ساخته می شدند. آن دانش بومی ژرف پخته در هفت خوان دستیابی به حقیقت کجا و خرد خام متبلور در طرح های ناپایدار 9 دهه اخیر کجا؟ خرد خامی که به قول لیوتار با "نخوت فن سالاران" در آمیخته و اثری ناسازگار بر سیمای سرزمین به جای گذاشته است.
الگوی نابومی و گسترش گرته برداری از دیگران با نادیده گرفتن دانش درخشان مردم این تمدن کهن و با ساخت و ساز ناسودمند و ناسازگار با اقلیم و فرهنگ جوامع بومی، چشم انداز و سیمای محیط را با نابسامانی روبرو ساخته است. این الگوهای نابومی سبب فراموشی شدن دانش بومی این سرزمین نیز شدند. ما بدون ژرف اندیشی نه تنها دانش پایدار و درخشان ملی خود را به کار نگرفتیم که به نابودی آن همت گماشتیم. دانشگاه ها کمتر تلاشی در زمینه دانش بومی کردند و متاسفانه الگوهای ناپایدار دیگران را با آهنگی تندتر از خود آنان گسترش دادند. لیوتار به "ماهیت مشروعیت تصمیم هایی که به نام جامعه اتخاذ شده اند" و باید زیر سئوال بروند اشاره می کند. "خودبینی، نخوت و بی بصیرتی" فن سالاران تصمیم گیرنده که به جامعه اعتمادی ندارند، به پیامدهای مالی سنگین و پیامدهای ناسازگار بر محیط زیست این سرزمین کهنسال و از همه مهم تر به پیامدهای اجتماعی ناخوشایند مانند از میان رفتن جوامع بومی با همه فرهنگ و دانش ژرف آنها انجامیده است. توسعه ناپایدار به روش وارداتی و نابومی سیمایی متجاوز از خود نشان داده است که با دستاویزی به خردخام، همه چشم اندازهای طبیعی سرزمین را در نور دیده و در نامشروعیتی تام ارزش های چندین هزار ساله تمدن هایرانی را نادیده گرفته است. بر این قصه گر خون فشانم رواست. . .
پیمدهای توسعه ناپایدر الگوهای نابومی در سه راستا بیشترین نمود را داشته است. این سه راستا عبارتند از: تامین آب و نیرو، راهسازی، شهرسازی. این سه راستا در تعاملی نامیمون به ناسازگاری های برافزایشی یکدیگر نیز دامن زده اند.
تامین آب و نیرو باسد سازی – و سامانه های انتقال پر هزینه آب و برق در 5 دهه گذشته کارنامه ناموزونی دارد. گر سنگ از این حدیث بنالد عجب مدار . . .
-غیراقتصادی بودن، عدم دستیابی به هدفها، صرف هزینه زیاد برای دستاورد بسیار کم در کفه مردم و جوامع بومی.
-غصب و زورگیری حقابه میلیونها کشاورز و باغدار پائین دست سدها که ابزاری برای احقاق حقوقشان ندارند.
-تضییع حق صدها هزار خانوار کشاورز و دامدار ساکن مخزن سدها با راندن اجباری آنها از موطنشان.
-نضییع حق عشایر از بابت زیر آب بردن مراتع موروثی و نیز مسیر کوچشان.
-تضییع حق جوامع بومی وابسته به دهانه یا چاهه رودها که معیشتشان به ماهیگیری، گردشگری و . . . وابسته است.
-تضییع حق جوامع بومی سیلاب دشتها که با خشکاندن رودخانه سفره آب زیرزمینی موروثی شان خشک شده.
-شور و زهدار کردن اراضی کشاورزان در پائین دست سدها.
-تبخیر سالانه نزدیک به 10 میلیارد متر مکعب از آب شیرین محدود کشور در پشت سدها.
-تخریب 10-5 میلیون هکتار از جنگل های کشور در بالادست، در مسیر رودها، در پایین دست، تا دهانه و چاهه.
-خشکاندن رودهای کشور با زیستگاه های رودخانه ای و کنار رودخانه ای آنها.
-خشکاندن تالاب ها و دریاچه های پارک ملی بختگان (زیر پوشش معاهده رامسر) و سایر تالابها و دریاچه های استان فارس.
-خشکاندن تاکنون بیش از 180 هزار هکتار از دریاچه ارومیه (زیر پوشش معاهده رامسر، دومین دریاچه شور جهان و تنها زیستگاه آرتمیا اورمیانا) با ساخت بیش از 40 سد (بدون فواید مستند و راستی آزمایی شده) روی 14 رود این حوضه آبریز.
-خشکاندن تالابهای خوزستان مهمترین عامل غبارآلودگی خطرناک جنوب و غرب کشور با ساخت سدهای کرخه، کارون، دز و . . .
-تخریب تالاب گاوخونی و نابودی روستاها و جوامع کنار آن مانند شهر تاریخی ورزنه، به سبب سدسازی در بالادست آبخیز.
-تخریب جنگل مه رویه و تالاب جزموریان و تحلیل و نابودی جوامع بومی وابسته به آنها در پی ساخت سد جیرفت و . . .
راهسازی نیز نقشی بسیار ناسازگار بر محیط زیست و جوامع بومی داشته است. راه آهن همواره گزینه ای کاراتر، کم هزینه تر، سریعتر، با پیامدهای منفی کمتری بوده اما تاکید بر ساخت بزرگراه کارنامه بسیار ناکارآمدی برای راهسازی تدوین کرده است. داستان در پرده می گویم . . . تنها با سه نمونه:
-میانگذر دریاچه ارومیه، پر هزینه ترین راه کشور با پیامدهای بسیار زیاد بر دومین دریاچه شور جهان که بدون بررسی ژرف از نیاز حقیقی به احداث چنین جاده ای بر پایه تصمیم گیری فن سالاران و آزمندی شرکتهای دولتی و خصوصی ذینفع به اجرا رسید.
-کنار گذر تالاب انزلی فاقد بررسی ژرف و مستندات نیاز حقیقی، موضوع سالها جدل میان وزارت راه و سازمان محیط زیست.
-بزرگراه تهران شمال، با کمک گیری از استادان توسعه ناپایدار (چینی ها)، پرسه ته مانده جنگل های هیرکان ایران. تصمیم گیری دولتی بدون پاسخگویی و بسیار ناکارآمد و شاید هم فشار نامرئی صاحبان اراضی تملک شده کنار بزرگراه یا پایانه آن.
شهرسازی بر پایه الگوهای نابومی بدور از هویت ملی نیز پیامدهای بسیار ناسازگار داشته است. سرشکم بیامد و عیبم بگفت رویاروی . . .
-زورگیری حقابه های کشاورزی و طبیعی رودخانه ها با توجیه (راستی آزمایی نشده) سدسازی برای تامین آب و برق شهرها
-راندن رودها از مسیر اصلی خود یا راندن آنها به زیر زمین برای تصاحب آزمندانه حریم رودها و ساخت و ساز در آنها.
-تجاوز به عرصه دره ها و جنگل ها (نمونه اخیر: ساخت و ساز در جنگل لویزان، شیان . . . )، تملک آزمندانه دره ها (دره پونک و . . . )
-تجاوز به عرصه کوهستان ها و آبخیزها برای ساخت گورستان های زباله بسیار خطرناک برای محیط زیست
-آلودن شدید آب رودها و سفره های زیرزمینی با پیامدهای بسیار خطرناک بر محیط و نیز جوامع بومی پائین دست رودها
-آلودن شدید هوا با اثر توامان بر محیط و گرم شدن اقلیم و نیز اثر بر سلامت همه جانداران از جمله انسان
دو نمونه توسعه ناپایدار:
تهران نمونه کلانشهر ناپایدار و بی درو دروازه که در پی برنامه های خام و ناسازگار تامین آب و نیرو، راه، مسکن . . . تا بیش از دهها برابر توان اکولوژیکی اش از جمعیت پر شد. انحراف 2 میلیارد متر مکعب حقابه کشاورزان کرج، شهریار، جاجرود، شاهرود طالقان و . . . با ساخت بیش از 5 سد بزرگ کرج، لار، لتیان، طالقان و ماملو و انتقال بسیار پرهزینه از صدها کیلومتری به تهران سبب بوجود آمدن کلانشهری بی در و پیکر شد که 7 برابر استانداردهای جهان مصرف آب سرانه دارد. نیاز آب برای همه مصارف از جمله شستشوی هر روزه 150 لیتر است. اما تهرانی ها سرانه مصرفی برابر 390 متر مکعب در سال یا 1/1 متر مکعب در روز دارند. تهران 500 قنات داشته که به خوبی پاسخگوی مصرفش بود کما اینکه هم اینک نیز نیمی از آب تهران از سفره برداشت و در شبکه تزریق می شود. اگر تهرانی ها مصرفشان را کم کنند و به 5/3 برابر استاندارد جهان برسانند آب زیرزمینی برایشان کافی است. یعنی اگر حقابه کشاورزان را بزور نگرفته بودیم و سدهایی چنین پرهزینه را نساخته بودیم هم مشکل آب نداشتیم. اما معماری، شهرسازی و راهسازی این کلانشهر نیز تقلیدی است از الگوهای نابومی که چهره شهر را به سیمایی بی هویت با ترکیبی در هم جوش از هر گونه معماری از هر جای دنیا بدل کرده است. شهری با ساختار ناسازگار با اقلیم، ناسازگار با فرهنگ بومی، ناسازگار با طبیعت و عرصه های آن تا کیلومترها دورتر. معماری ساده و زیبای گذشته شهر با محله های خودکفا و باهویت، اینک جز بگونه نقاطی کمیاب در شهر به چشم نمی خورد. حقیقت این است که فن سالاران حتی الگوهای نابومی را نیز به درستی درک نکردند. چون دست کم سیمای محله ها تا این اندازه ترکیبی از هزاران بی سلیقگی بیگانه با هر گونه ظرافت و زیبایی و صرفه جویی نبود. اگر زیبایی معماری بلندآوازه ایرانی را ندارد دست کم مانند پاری شهرهای غربی راهبردهایی در دست داشت تا نمای یک ساختمان شیشه و کناری سنگ و پهلویی آجر سه سانتی و کناری آجر بهمنی و . . . نباشد. تا بلندای یک ساختمان 4 و کناری 5/4 و پهلویی 10 و چهارمی 20 طبقه نباشد. تا الگوی ساخت یک ساختمان برج شیکاگو و دیگری معماری چینی – ژاپنی و سومی معماری رومی – ایتالیایی نباشد. حتی گاه ساختمانی با پنجره هایی هر یک با سیما و رنگی متفاوت در هر طبقه ! تهران گذشته از نداشتن هویت معماری، از بابت تولید زباله و دفن آن در گورستان های زباله، تا دوردستها زیستگاه را با ناپایداری روبرو کرده است. کشتزارهای پائین دستش نیز با خطر آلودگی شدید روبروست. راههایش نیز به سبب تصمیم گیری های ناپخته، ته مانده جنگل های شهر را درو کرده اند (جنگل لویزان، شیان . . .). تهران با شش های کاملاً از دست رفته ناقوس مرگ را برای ساکنانش به صدا درآورده است.
اصفهان و ورزنه
اصفهان با خاموشی زاینده رود فسرد چون سدهای بالادست آبخیز بی ژرف اندیشی و تنها با تقلید از الگوهای نابومی ساخته شدند و پیامدهای بسیار ناسازگاری بر محیط و جوامع بومی آبخیز بر جای گذاشتند. پلهای زیبای اصفهان – این شاهکارهای معماری ایرانی – پس از سده ها، تنها در چند دهه اخیر فروخشکیدگی زاینده رود را سوگوارانه تجربه کردند. گذشته از بلایی که بر سر شهر تاریخی اصفهان آمد شهرها و روستاهای پائین دست آبخیز تا تالاب گاوخونی در 110 کیلومتری اصفهان نیز دچار آسیب های بسیار شدید شدند. اصفهان، از راه جاده دشتی، زیار، برسیان، اژیه به ورزنه آخرین شهر آبخیز در 30 کیلومتری گاوخونی می رسد. تاریخ ورزنه به هزاره سوم باز می گردد. شواهد زیاد از جمله بنای مسجد جامع ساخته شده روی بقایای یک آتشکده ساسانی، آراسته با کتیبه های عصر تیموری، موید این ادعاست. گویش بجا مانده از پهلوی ساسانی و نیز آداب و پوشش مردم هویت دیرینه این جامعه بومی در پائین دست ترین بخش های آبخیز زاینده رود را آشکار می کند. بخش زیادی از زمین های ورزنه پس از سدسازی حقابه خود را از دست داد و بیابانی شد. کشت پنبه ناممکن و صنایع پارچه بافی بومی نابود شد. معیشت وابسته به ماهیگیری و گردشگری در تالاب پشتیبان رونق شهر بود. اما 30 کیلومتر پس از ورزنه چاهه زاینده رود یعنی تالاب گاوخونی کاملاً خشکیده است. تالاب 470 کیلومتر مربعی گاوخونی همه ساله میزبان شمار زیادی پرندگان مهاجر و نیز جوامع پیرامون آن میزبان گردشگران طبیعت دوست بود. اما اینک کویری است برهوت که زمینش از خشکی می ترکد و با هر وزش باد، گرد و غبار پر از مواد شیمیایی بجا مانده از پساب رها شده کارخانه های بالادست را به کام مردم بومی می ریزد. سد زاینده رود در 1348 ساخته شد. اندکی پس از ساخت سد، روستاهای پائین دست همسایه تالاب از جمله روستای "شاخ کنار" متروکه شدند. حقابه ورزنه از زاینده رود در اسناد جامانده از عهد صفوی بازتاب یافته است. حقابه آنها را بازگردانیم تا شهر با معماری زیبا و هماهنگ با اقلیمش حفظ شود. ورزنه از 1347 شهر بشمار می رفته است اما نابودی کشاورزی، ماهیگیری، و گردشگری رونق آن را متوقف کرد. این شهر هم اینک تنها 13500 نفر جمعیت دارد و در حال ناپدید شدن است. کدام مردم با میراث گذشتگان خود چنین کنند؟
راهکارهای برون رفت
سازمان ملل در راستای تحقق توسعه پایدار در جهان، طرح توانمند سازی جوامع بومی را پشتیبانی می کند تا تصمیم گیری به جوامع بومی سپرده شود نه به فن سالاران. دولت تنها باید پایشگری استوار و نیرومند در راستای حفاظت از سرزمین، مرزهای آن، هویت آن، دانش بومی آن، محیط زیست و همه بوم سازگانهای وابسته به آن باشد نه تصمیم گیر. شیوه های سنتی و پایار تامین و بهره برداری از منابع آب سطحی و زیرزمینی مانند قنات و آب بندان اید احیا شود و محدودیتی که طرح های ناپایدار بر آنها تحمیل کرده اند لازمست برداشته شود. باید مصرف را کاهش داد. به کمک بازچرخانی و بازکربرد، کارایی هر واحد آب را باید از 4/0 – 3/0 کنونی به بیش از 1 رساند که مانند دستیابی به حجم زیادی آب تازه در هر سال است. لازمست سدها برچیده شوند. اگر بیش از اهالی دنیای مدرن شیفته مدرنیزاسیون باشیم بدنیست بدانیم که حتی پیشگام سدسازی مدرن جهان، آمریکا، از دهه 80 اجرای همه سدهای پیشنهادی را کاملاً متوقف کرد و نظر به ناسازگاری و پیالمدهای بسیار منفی سدها، در دهه 90 بیش از 500 سد را برچید. راهسازی نیز باید ملزم به رعایت اصول پایداری و حفاظت از عرصه های طبیعت باشد. گسترش خطوط غیر جاده ای بویژه راه آهن از بابت سازگارتر بودن با محیط و آلودن کمتر هوا و نیز اقتصادی بودن، تنها گزینه است. لازمست راه آهن به مثابه کم پیامدترین روش به تنها گزینه ارتباط محله ها، روستاها، شهرکها، شهرها و استان ها بدل شود و ساخت بزرگراهها نه تنها متوقف که همچنین بزرگراه های موجود پر مسئله برچیده شود. تدوین راهبردهای توسعه پایدار کشاورزی، روستایی – عشایری با کمک جوامع بومی، نخبگان و پژوهشگران و سپردن تصمیم گیری به جوامع محلی و بومی توانمند شده گامی بسیار ضروری در توسعه پایدار کشور است.
در شهرسازی پایدار، معمار ملزم به برنامه ریزی برای خودکفایی کامل ساختمان و تامین منابع آن است. این ساختمان ها سامانه گردآوری آب باران بر بام خود دارند. بازیافت و بازکاربرد آب می تواند نیاز ساختمان را برآورده سازد و در گام پایانی تصفیه و در فضای سبز ساختمان یا محله بکار گرفته شود. بنابراین ساختمان ها نیازی به شبکه های لوله کشی بسیار پرهزینه ندارند. در شهرهایی مانند تهران تامین آب با قنات نیز روشی پایدار است که باید با برنامه ریزی تحقق یابد. از آنجا که آب بازیافت و در پایان در فضای سبز مصرف می شود پساب و فاضلابی هم وجود ندارد تا به شبکه بسیار پرهزینه و آلوده کننده فاضلاب نیاز باشد. این ساختمان ها با صفحه خورشیدی نصب شده بر بام نور خورشید را به برق بدل می کنند و نیازی به شبکه های پرهزینه برق رسانی با پیامدهای بسیار بد بر سلامت انسان ندارند. این ساختمان ها زباله هم ندارند چون به سامانه تفکیک زباله مجهزند که زباله خشک را می تواند به منبع درآمد، فروش به کارخانه بازیافت، بدل کند. زباله تر کود می شود و در فضای سبز بکار برده می شود. بدینگونه دیگر به سامانه های پرهزینه گردآوری زباله و دفن آن در گورستان های زباله با همه پیامدهای بسیار ناسازگار آنها بر سلامت انسان و محیط زیست نیازی نیست. کاربرد مصالح سازگار با محیط و اقلیم، رعایت پندارها و ظرافت های معماری ایرانی نیز از دیگر وظایف معماران است. اما برای رسیدن به شهر پایدار، و حفظ هویت معماری پرآوازه ایرانی و زیباسازی و هماهنگ سازی برونی، تدوین راهبردهای توسعه پایدار شهری با کمک جوامع بومی، نخبگان و پژوهشگران و سپردن تصمیم گیری به جوامع محلی و بومی توانمند شده ضرورت دارد.
در پایان، تشکیل شورای راهبردهای توسعه پایدار کشور پیشنهاد می شود. این شورا باید نهادی باشد با توان کارکرد فراجناحی، فراحزبی، فرادولتی و فراقوه ای (قوای سه گانه)، تا هر جناح و حزب و دولت، برای گذر موقت از مشکلات یا پاسخگویی به پشتیبانان مالی خود، به تصمیم گیری ها و رویکردهای ناپایدار و موقت دست نیازد. به رحمت سر زلف تو واثقم . . . باشد که این تمدن کهن چند هزار ساله پایدار بماند . . .
جایگاه و آسیب شناسی پژوهش های اقلیمی
در مطالعات کلان مقیاس "اقلیم – سکونت – آسایش"
علی خلیلی
1-مقدمه
بخشی از مطالعات طرح های کالبدی به پژوهش های اقلیمی در رابطه با سکونت، سکونت گاه ها و آسایش اقلیمی اختصاص دارد که شرح خدمات اولیه آن در "مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران" تدوین گردید و نخستین بار در طرح کالبدی ملی برای سراسر کشور در مقیاس یک میلیونیم به انجام رسید و سپس در مقیاس یک دویست و پنجاه هزارم برای مناطق آذربایجان، زاگرس، البرز جنوبی، ساحلی شمال و ساحلی جنوب پیگیری شد و ضمن تولید دستاوردهای مثبت و متعارف، نتایج سودمندی برای بهبود روش های اجرایی این پژوهش ها به ارمغان آورد که در این مختصر به آن پرداخته می شود.
2-هدف ها
پژوهش های اقلیمی طرح های کالبدی با سه هدف زیر به انجام می رسد و این هدف ها در حال حاضر عیناً در مطالعات و تحقیقاتی که در مرکز مطالعات یا سایر بخش ها و مهندسین مشاور انجام شده پیگیری شده است.
یکم: فراهم آوردن پیش نیازهای برخی مطالعات دیگر نظیر شدت بارندگی و سیل گیری مناطق شهری، برآورد نیاز آبی گیاهان در بخش فضای سبز محیط های مسکونی، تخمین پدیده های بحرانی هواشناسی نظیر بادهای شدید و فشار ناشی از آنها بر بدنه ساختمانها و یا شبکه خطوط انتقال نیرو، برآورد مقدار و شدت تابش آفتاب جهت بهره گیری در مبحث استفاده از انرژی های پاک برای گرمایش و سرمایش ساختمان و موارد مشابه دیگر.
دوم: ارزیابی مناطق از نظر معیارهای زیست اقلیمی آسایش و یا شاخص های خوش آب و هوایی و پهنه بندی گستره های تحت بررسی از نظر آسایش انسان و بالاخره تعیین اولویت های اقلیمی از دیدگاه سکونت پذیری، صرفنظر از سایر عوامل و محدودیت ها، نظیر ریخت شناسی زمین، شیب و غیره.
سوم: پهنه بندی اقلیمی محدوده های مورد مطالعه از نظر ساختمان و مسکن و انجام توصیه های لازم و یا تدوین مقرراتی در جهت کاهش فشار شرایط اقلیمی بر محیط های مسکونی و یا استفاده از ویژگی های آب و هوایی به منظور بهره گیری از آنها، صرفه جویی در انرژی های گرما یا سرماساز لازم برای دستیابی به شرایط آسایش و رفاه زیستی، انجام پژوهش های بنیادی به منظور شناخت قانونمندی های توزیع جغرافیایی آنها در گستره کشور، به منظور برآورد مولفه های آسایش (نظیر تابش آفتاب، رطوبت، سرعت و جهت بادها، دمای هوا و دامنه نوسان آن) و مقدار کمی درجه – روزهای گرمایش و سرمایش در هر نقطه از گستره ایران.
3-اصول و مبانی روشها
روش های بررسی، خود به مرور زمان تکامل می یابند و در بررسی های مختلف، حتی توسط یک کارشناس، شیوه های مطالعات ممکن است با شیوه قبلی کم و بیش متفاوت باشد ولی چند اصل زیر الزاماً باید در نظر گرفته شوند.
اصل اول: پیوندپذیری یا قابلیت اتصال نقشه ها
تجربه برخی از طرح های جامع در ایران که در آنها مطالعه مناطق و استان های مختلف بین کارشناسان و گروه های کار و یا مهندسین مشاور به لحاظ صرفه جویی در وقت، تقسیم گردید چندان موفقیت آمیز نبود، به ویژه نقشه هایی که از این رهگذر عاید گردیدند قابل تجمیع نبودند و جمعبندی آنها مواجه با تناقض های فنی و عملاً غیر ممکن بود.
اصل دوم: صحت داده های پایه
کلیه پژوهش های اقلیمی بر مبنای داده های موجود انجام می گیرد.
محققین با روش هایی کیفیت داده ها را ارزیابی و آمار موجود را در بسیاری از موارد الزاماً بازسازی می نمایند که نتایج مختلفی عاید می گردد. چون این اطلاعات مواد اصلی این پژوهش ها را تشکیل می دهند لازم است سازمان های مربوط یک فرآیند "علمی – اجرایی" تایید شده ای را برای درجه بندی سطح اعتماد و صحت داده ها به وجود می آورند.
اصل سوم: صحت مختصات جغرافیایی ایستگاه ها
در حال حاضر تولیدهای علمی اقلیمی به سرعت به سمت استفاده کاربردی از GIS پیش می رود. که در این زمینه مختصات جغرافیایی ایستگاه ها مبنای اصلی محاسبات میدان های عددی است.
متاسفانه برای بسیاری از ایستگاه های شبکه جامع کشور این شرط تامین نیست و لازم است برای رفع این نقص نیز یک برنامه علمی – اجرایی تدوین و مختصات شبکه پالایش شده در اختیار محققین قرار گیرد. چه غلط بودن حتی چند دقیقه عرض یا طول جغرافیایی بر کل نقشه تاثیر می گذارد و اطلاعات مورد نیاز را از نظر فضایی جابجا می کند.
4-جمع بندی و نتیجه گیری
الف: خدمات ستادی که برای ارتقاء سطح پژوهش های اقلیمی توسط سازمان های مسئول باید انجام گیرد چنین خواهد بود:
-تدوین برنامه های "علمی – اجرایی" جهت کنترل، بازنگری و تصحیح در مختصات جغرافیایی شبکه ایستگاه های کشور (وزارت نیرو و سازمان هواشناسی کشور)
-تدوین برنامه "علمی – اجرایی" جهت درجه بندی و اعتبارسنجی میزان صحت داده ها (اعم از داده های گذشته و فعلی)
ب: در زمینه مطالعات طرح های کالبدی لازم است و پیشنهاد می شود که جهت تامین اصل قابلیت اتصال و تجمیع نقشه های مختلف تولید این نقشه توسط مدیریت علمی واحد و در صورت امکان مدیریت اجرایی واحد به انجام برسد (تجربه مثبت در طرح جامع آب کشور).
تجربه نشان داد که گروه نقشه هایی که در مرکز مطالعات تهیه شده اند از آنجا که مدیریت علمی یکسانی داشتند کلاً قابل اتصال به یکدیگرند و از مجموعه آن نقشه های ملی عاید می گردد. در حالیکه این اتصال برای نقشه هایی که با مدیریت علمی متفاوت تهیه می شوند نه تنها این ویژگی را ندارند بلکه در مرزها ارقام متفاوت و متناقضی را عاید می سازند.
یک چنین نارسایی در مطالعات دیگر که جنبه ملی دارند نیز بچشم می خورد و بارزترین نمونه آنها طرح هایی است که توسط چندین گروه مختلف به طور انتزاعی به انجام رسید و عملاً تجمیع و تلفیق آنها امکان پذیر نگردید.
علی خلیلی – 9/7/88
اقلیم، آسایش، سرپناه
سیدمجید مفیدی شمیرانی Ph.D.,MA.U.D.,M.Arch./Energy,BS.Arch
دانشگاه علم و صنعت ایران – دانشکده معماری و شهرسازی
مدیر گروه کارشناسی ارشد معماری پایدار
Email:s_m_mofidi@iust.ac.ir,Tel# : 0098 9123798488
بدون استثناء تمامی جنبه های حیات کلیه موجودات متاثر از وضعیت محیطی است و وجود انسان و پراکندگی جمعیت در زمین رابطه مستقیمی با ساختار اقلیمی محیط زمین دارد. اقلیم به خودی خود بر بسیاری از ارکان زیستی انسان، همچون شکل سرپناه و مجتمع زیستی، نوع خوراک و پوش و . . . تاثیر عمده می گذارد. از عواملی که تفاوت میان انسان و موجودات دیگر را عیان می نماید، نظارت و احاطه بر اقلیم اطراف خود و بکارگیری حداکثر ظرفیت های موجود است. در زمینه ی معماری و شهرسازی بحث اقلیم آنچنان عمده است که می باید اصول و مبانی آن از مقیاس کلان تا خرد در حافظه ی دائمی معماران و طراحان محیط های مصنوع قرار گیرد.
شرایط اقلیمی مشابه موجب ایجاد محدودیت ها و طراحی مشابه در مناطق مختلف جهان می شود. با تجربه عملی در طول زمان، انسان این شاخصه ها را دریافت و کشف نمود و "طراحی اقلیمی" را عملاً به کار گرفته، که تحول و تکامل شاکله بنا و شهر را موجب گردیده است. اصولاً تمدن ها در مکان هایی توسعه یافتند که دارای اقلیمی مناسب برای زندگی داشته اند، و چنانچه تغییرات اساسی در وضعیت محیطی و اقلیمی آنجا پدید می آمد، اضمحلال می یافتند و یا مجبور به تغییر مکان می شدند، دستاوردهای مشابه در شاکله بنا و شهر، بین فرهنگ های مختلف که دارای تشابه اقلیمی اند اما دارای تفاوت فرهنگی اند قابل مشاهده است. برای نمونه دستاوردهای معماری و شهرسازی بومی در مناطق کویری ایران با قسمت هایی از سرزمین های گرم و خشک سرخپوستان آمریکا دارای تشابه گسترده و اشتراکات فراوانی است.
تفاوت دمای بدن انسان بین وضعیت لرز و تب حدود 7 درجه سانتی گراد الی 9 درجه است، و از سوی دیگر دمای محیط در شبانه روز حدود 30 الی 40 و میان زمستان و تابستان می تواند تا 65 درجه اختلاف دما وجود داشته باشد و این اختلاف دما می باید به واسطه طراحی محیط مصنوع تعدیل شود. شاکله و فیزیولوژی انسان (پوست اول) از وضعیت محیطی (پوست دوم) متاثر می شود و به وسیله طراحی محیط مصنوع (پوست سوم) می توان تعادل بین آنها را تحت نظارت آورد.
در حقیقت طراحی متناسب بنا با شرایط اقلیمی و ابتیاع انرژی متضمن آسایش ساکنین است، و با دانش و احاطه بر محیط مصنوع، وضعیت محیطی و مصرف انرژی در مجموع آسایش انسان را در زیر سرپناه می توان فراهم نمود. از این رو، در معماری برای دست یابی به شرایط آسایش مناسب کالبدی انسان می باید به تاثیر متقابل سه عامل وضعیت اقلیمی، مصرف انرژی، و محیط مصنوع که شامل طراحی بنا و شهر نیز می شود توجه خاص نمود، دانش و احاطه تخصصی کامل داشت.
در تمامی تعاریف و توصیف های ارائه شده برای اقلیم، فراگیر نمودن آن مشهود است و به کیفیتی پیچیده در طبیعت اشاره می نماید. اقلیم به طور کل عبارت است از: متوسط وضعیت آب و هوایی یک مکان و در طول یک سال. اقلیم بر تمامی بخش های زندگی و تکامل بشر نافذ بوده، و در زمان تصمیم گیری در جنبه های مختلف زندگی تاثیر به سزایی می گذارد. انتخاب نوع خوراک و غذا، مکان و زمان سفر، نوع پوشش، زمان کشت و برداشت محصولات کشاورزی، کیفیات اقتصادی و مشاغل موجود، و حتی تیپولوژی سرپناه و شاکله شهر (پوست سوم) همگی توابعی از شرایط اقلیمی هستند. چنانچه اقلیم تقویم باشد، آب و هوا ساعت است که در ترکیب با عناصر اقلیمی دیگر پارامترهای طراحی را برای محیطشان در ارتباط با محدوده آسایش تعریف می کنند. البته موضوع اقلیم بسیار گسترده و وسیع می باشد.
آب و هوا مهمترین عنصر یک وضعیت اقلیمی است و مجموع شرایط جوی برای یک مکان و زمان داده شده می باشد. عناصر کالبدی و محیطی دیگری نیز وجود دارند که در مقیاس منطقه ای با آب و هوا اثر متقابل دارند. توپوگرافی، نزدیکی به بدنه گیاه و آب و بیابان، ارتباط با عوامل اولیه زمین، ارتفاع و عرض جغرافیایی، عوامل مهم اقلیمی دیگر هستند. اقلیم یک منطقه مشخص از طریق الگوی عناصر فوق و ترکیب آنها مشخص می شود. همگی این عناصر، به منظور رسیدن به یک تصویر صحیح و کامل از وضعیت اقلیمی مورد توجه قرار گیرند. عوامل تشکیل دهنده اقلیم عبارتند از: شاکله محیطی، ارتفاع از سطح دریا، توپوگرافی، عرض جغرافیایی و آب و هوا.
منیع: انجمن مفاخر معماری ایران
در این بخش دو نمونه از جدیدترین مدل های شومینه های دیواری را به شما معرفی می کنیم. گفتنی ها در مورد این دو مدل شومینه زیبا و منحصر بفرد آنقدر زیاد است که نمی دانیم از کجا شروع کنیم. نمونه اول با الهام از الهه های قدیم یونان باستان ساخته شده است. آنها ملکه ای را می پرستیدند که تاجی به شکل بال های پروانه داشت. مدل دوم هم به شکل شعله آتش می باشد که نمادی از غرش و حیات خروشان آتش را در ذهن بیننده بیدار می کند. تولید کننده این شومینه ها یک شرکت فرانسوی با نام "آرکیان" می باشد. این شومینه ها را می توانید هم به صورت دیواری و هم زمینی مورد استفاده قرار دهید. البته اگر روی دیوار نصب شوند زیبایی و جلوه بیشتری دارند. از سوی دیگر نصب کردن دیواری آنها برای خانواده هایی که با کمبود جا مواجه هستند، بسیار مناسب می باشند. جنس شومینه استنلس استیل است، و دارای یک درب شیشه ای می باشد که به دلخواه می توانید آنرا باز و یا بسته نگه دارید.
قرمز قدرتمنداست. قرمز به فضا عمق میبخشد. رنگ قرمز در چیدمان یک خانه ارزشی برابر با طلا را دارد.
گالدوانی والنتینو- طراح مد
رنگ قرمز رنگ شور و عشق و آرزوست. قرمز احساسات را فعال میکند و شادی و نشاط را در انسان بر میانگیزد و در این زمینه هیچ رنگی قدرت قرمز را ندارد. قرمز مثل آتش گرم است.
طیف های مختلف رنگ قرمز، حالات گوناگونی را خلق میکنند و بسیار آشکارا و محسوس فضا را به یک فضای رمانتیک و عاشقانه و یا به یک فضای شیک و رسمی مبدل میسازند.
قرمز رنگ بسیار هوشیاری است زیرا نظرها را به سرعت به خود جلب میکند. قرمز رنگ و نماد عشق است و رنگی است که به طرز شگفتانگیزی احساسات عاشقانه را در وجود انسان بیدار میسازد.
هر جا قرمز وجود داشته باشد هیجان و نشاط نیز در آنجا هست. به همین دلیل است که بانوان جوان و هم چنین کودکان رنگ قرمز را دوست دارند و از طرفداران این رنگ میباشند.
و اما برای آقایان! رنگ قرمز سنمبل عصابیت و خشونت است.روانشناسان رنگ معتقدند افرادی که رنگ قرمز را دوست دارند افرادی با اعتماد به نفس بالا، مصمم و جدی، اجتماعی و شجاع هستند.
تحقیقات نشان دادهاست که در فرهنگهای کهن و قدیمی دو رنگ سفید و سیاه بسیار برجسته به نظر میرسند و چنانچه رنگ سومی وجود داشت آن رنگ، حتماً رنگ قرمز بود.
در برخی از زبانها برای قرمز مترادفهایی مثل رنگارنگ و زیبا وجود دارد. واژه قرمز چیزی فراتر از یک اسم است.
این رنگ سبب سر زندگی و تحرک جسم میشود و امروز به واسطه تحقیقات و مطالعات این نظریه به یک اصل و قانون علمی مستدل تبدیل شده است.
دکتر جان ناش اُت زیست شناس مطرح پس از مطالعات پی در پی به این نتیجه رسیدند که گیاهان زیر شیشه قرمز که نور خورشید را به رنگ قرمز از خود عبور می دهد، چهار برابر سریع تر از گیاهانی که در زیر نور خورشید به رنگ طبیعی هستند رشد میکنند.
پس از آن مطالعات دیگر دریافتهاند که قرار گرفتن در معرض نور قرمز 5/13 درصد نیروی فرد را افزایش میدهد و 8/5 درصد بیشتر از شوک های الکتریکی ماهیچه و عضلات دست را تحریک می کند.
قدرت و تأثیر رنگ قرمز به فیزیک و جسم انسان قرنها پیش توسط شماری از دانشمندان به اثبات رسیده است.
از نظر علم انرژی شناسی، قرمز رنگ موفقیت، عشق و شادی است. چینی ها لباسهایی به رنگ قرمز میپوشند تا شاد باشند از نظر آنها قرمز منبع عظیم انرژی و نشاط روح است.
روانپزشکان به افرادی که از کسالت، بیحوصلگی، افسردگی و بی حالی رنج میبرند استفاده از رنگ قرمز را توصیه میکنند.
البته فراموش نکنید که استفاده افراطی از رنگ قرمز نیز ممکن است تاثیری عکس آنچه گفته شد را در محیط بگذارد. بنابراین به اندازه هوشمندانه از قرمز استفاده کنید تا از اثرات مفید آن بهرهمند شوید و بوسیله آن شور و شادی و انرژی را به زندگی خود دعوت کنید.
رنگ قرمز در خانه
رنگ قرمز ضربان قلب را سریعتر می کند و از این رو انرژی زا و هیجانآور است. طراحان داخلی توصیه میکنند در قسمت های کوچک از مقدار کمتری قرمز استفاده کنید زیرا در غیر اینصورت آن فضا کوچک تر به نظر میرسد.
وجود مقداری رنگ قرمز میتواند اشتها را تحریک کند و آن را افزایش دهد بنابراین استفاده از مقداری رنگ قرمز در آشپزخانه توصیه میشود، اما بدلیل اینکه رنگ قرمز خیره کننده است و نظر را بسوی خود جذب میکند، بنابراین در صورت وجود رنگ قرمز در آشپزخانه در حین کار با چاقو و پخت و پز مراقب دستهای خود باشید.
هم چنین بدلیل اشتها آور بودن رنگ قرمز استفاده از آن در اتاق غذا خوری بسیار توصیه میشود. حتی مجازید تمام دیوارهای اتاق نشیمن را به رنگ قرمز در آورید و از رومیزی و دستمال سفرههای قرمز رنگ در طیفهای مختلفش استفاده نمائید.
اتاقهای نشیمن نیز رنگ قرمز را دوست دارند! اتاق نشیمن نه چندان بزرگی را تصور کنید که دکوراسیون آن به رنگ قرمز باشد. خواهید دید که چه جلوه شیک، تأثیر گذار و خوشایندی به خود میگیرد. رنگ قرمز به فضای یک اتاقنشیمن عمق میدهد. گرمابخشی نیز از سایر ویژگیهای این رنگ زیبا میباشد، از این رو استفاده از آن در اتاقهای رو به شمال که آفتاب گیر نیستند بسیار موثر و مناسب میباشد.
رنگ قرمز هم چنین رنگی بسیار مناسب برای راهروهای داخلی و هال است.
یک نکته در مورد دیوارهایی که تماماً به رنگ قرمز هستند این است که اگر دیوار یکنواخت و خسته کننده به نظر میرسید میتوانید یک یا چند نوار افقی را متفاوت از کل دیوار رنگ آمیزی نمائید. رنگ قرمز را در اتاق خواب بیشتر در قالب کوسنهای مخملی یا روتختیهای زیبا استفاده کنید. رنگ قرمز به اتاق خواب جلوهای فریبنده و گرم می بخشند.
رنگ قرمز باعث هوشیاری انسان می شود، بنابراین وجود آن در اتاق کار لازم است؛ اما از طرفی از آنجایی که قرمز فشار خود را بالا میبرد تا حدودی استرس را نیز با خود به همراه دارد. بنابراین سعی کنید مانند اتاقخواب، در اتاق کار هم تنها به مقداری از رنگ قرمز بسنده کنید، مثلاً تنها یک صندلی قرمز پشت میز کارتان قرار دهید و یا تنها قفسه فایلها را به رنگ قرمز انتخاب کنید.
رنگ قرمز در هارمونی
ا.لین نکته ای که باید بدانید این است که هیچ اصول و قوانین خاصی در مورد رنگ قرمز و هارمونی آن با رنگهای دیگر وجود ندارد! آیا تا بحال شنیدهاید که سبز و قرمز هرگز نباید کنار هم قرار بگیرند؟!
در این مورد کمی تأمل کنید، اگر به طبیعت که بهترین الگو برای هنر است بنگریم خواهیم دید که این دو رنگ چه زیبا کنار هم مینشینند. پس تنها به طبیعت توجه کنید و الهام بگیرید.
قرمز و سبز یک زوج بسیار مناسب برای یکدیگر هستند که هر کدام در طیفهای مختلف به زیبایی کنار هم مینشینند و تصویری زیبا را خلق میکنند. گیلاسهای سرخ را کنار برگ سبز درخت گیلاس و یا یک لاله قرمز را در یک چمنزار سبز تصور کنید. سبز و قرمز به همان اندازه که در طبیعت به زیبایی کنار هم قرار میگیرند در دکوراسیون داخلی نیز به همان زیبایی کنار هم جلوه میکنند. بار دیگر یک جنگل را در فصل پاییز در ذهن خود تصور کنید، میبینید چطور قرمز حنایی در کنار نارنجی سوخته و قهوه شکلاتی تیره در کنار هم خالق یک تابلوی زیبا شدهاند؟! پس شما هم میتوانید از این سه رنگ در طراحی اتاقنشیمن خود استفاده کنید و جلوهای به زیبایی همان جنگل پاییزی خلق کنید البته در این صورت بهتر است بیشتر از عناصر طبیعی نیز در اثاثیه اتاق نشیمن استفاده کنید، مثلاً از کاناپه های چرمی به رنگ فندقی و مجسمه های سنگی و ... که در این صورت اتاق نشیمن بینظیری خواهید داشت.
قرمز و زرد نیز همکاران و شرکای بسیار خوبی برای هم هستند هم در طبیعت و هم در طراحی داخلی خانه. برای خلق جلوهای شیکتر و زیباتر میتوانید قرمز را با طلائی ترکیب کنید.
در آشپزخانه نیز بهترین ترکیب رنگی از قرمز، ترکیب آن با زرد، فیروزهای و صورتی میباشد. قرمز و سفید از ترکیبات کلاسیک و بسیاز زیبا هستند. سفید قرمز را تعدیل میکند. به ترکیب قرمز و سفید میتوان رنگهای روشن دیگری را نیز از از قبیل نارنجی، صورتی، سبز لیمویی و همچنین ارغوانی و آبیروشن را نیز اضافه کنید که ترکیب رنگی بسیار دوست داشتنی را خلق میکنند و البته باب طبع کودکان هم هستند. شما میتوانید در اتاق بازی کودکان از این ترکیب رنگی استفاده کنید.
بارها شنیدهایم که نوع چیدمان و رنگ فضاها تاثیر مستقیم بر روح افراد ساکن در خانه دارد، میتواند به آنها انرژی مثبت دهد یا آنان را افسرده و دلزده کند. برای اینکه چیدمان خوب و بد و تاثیر روانی آنها را از منظر کارشناسانه بررسی کنیم با دکتر محمد مجد روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه ایران به گفتوگو نشستیم. دکتر مجد عقیده دارد که با وجود زندگی مدرن امروزی، روح ما هنوز نیازمند آرامش یافتن در کنار خاطات قدیمی است، پس شاید بهتر باشد یکی از اتاقهای خانه را به سبک قدیمی با یادگاریها بچینیم یا اگر چنین شرایطی نداریم، گوشهای از اتاقمان را به حفظ یادگارها اختصاص دهیم.
از آنجا که ما آدمها همیشه درگیر حواسمان هستیم، تغییرات اندک محیط هم تاثیر بسیار زیادی روی روان و ذهنمان دارد. مثلا وقتی فردی وارد محیطی میشود که اغلب با وسایل تیره و کدر چیدمان شده، افسرده میشود و انرژی مثبت ذهنیاش تحلیل میرود. چیزی که ما بیشتر در خانههای ایرانی یا حتی لباسهای ایرانیان میبینیم استفاده از رنگهایی مثل مشکی، سورمهای، قهوهای و... است. به نظرتان چرا گرایش به رنگ تیره زیاد در ایران وجود دارد؟ ابتدا لازم است بگویم که ما در مورد چیدمان و رنگ در ایران درگیر مسائل پایه و اساسی مانند مسائل اقتصادی هستیم؛ یعنی مردم در موقعیت اقتصادی پایینی زندگی میکنند و در نتیجه به رنگ و چیدمان توجهی ندارند.
مثلا 7 نفر در یک اتاق 3 در 4 هستند. در واقع ما با یک جمعیت چند میلیونی که وضعیت مالی مساعدی ندارند و فقط درگیر سیر کردن شکمشان هستند مواجهیم. در نتیجه در این خانوادهها به مسائل چیدمان و روانشناسی آنها بیتوجهی میشود. اینها عوارض زندگی در خانوادههای شلوغ مشرق زمین است. پس به نظر میآید ما در ایران وقتی به مباحثی مانند دکور و رنگ و... میرسیم، به خانوادهها و افرادی توجه کردهایم که حال و روز اقتصادی بهتری دارند. درباره رنگ و تاثیرش بر روان افراد کارهای بسیاری شده است و کتابها و متون زیادی هم در اختیار داریم. اولین رنگی که نوزاد میفهمد صورتی است، برای اینکه فضای رحم مادر رنگ صورتی دارد. بعد از آن، وقتی کمی بزرگ شد، رنگهای شاد دیگری را جایگزین میکنیم. مثلا برای پسرها آبی را در نظر میگیرند و برای دخترها رنگ صورتی. به نظر میآید برخی کشورها به شدت تحت تاثیر فرهنگشان هستند. مثلا فرهنگ مشرق زمین سیاه و رنگهای تیره را دوست دارند و فرهنگ مغرب زمین قرمز و زرد و رنگهایی از این قبیل را میپسندد.
آیا رابطهای بین رنگ و تاثیرش بر روح انسان وجود دارد؟
بله قطعا. فرد وقتی حال روحی بدی دارد، در کمدش را که باز میکند رنگهای تیره را برمیدارد و هنگامی که حال مساعدی دارد و شاد است، رنگهای روشن را انتخاب میکند. در عزا بسیاری از مردم رنگ سیاه میپوشند و در عروسی و جشن و شادی رنگهای روشن؛ پس این دو رابطه بسیار نزدیک و اثرات دوجانبهای بر هم دارند. گاهی هم امکان دارد به زور به ما رنگ روشن را مثلا در لباس و پوشاک تحمیل کنند، در این صورت هم حتی قدری حال ما بهتر خواهد شد.
طیفهای مختلف رنگی را چگونه میتوان در چیدمان و فضای مختلف منزل وارد کرد؟
برای هر اتاق و فضا، نمیتوان رنگ خاصی را نسخه نوشت و توصیه کرد. اما بهتر است رنگهای روشن و متناسب با رنگهای اطرافش را انتخاب کنیم. مثلا تصور کنید تمام اتاق خواب قرمز تیره باشد، این روی فرد تاثیر منفی دارد و او را عصبی میکند؛ یا آشپزخانه قهوهای تیره با تمام وسایل تیره، که این اصلا زیبا نیست و اشتها را هم از بین میبرد. به نظر من هر رنگی انتخاب میشود باید روشن باشد؛ مثلا برای آشپزخانه رنگ سفید خیلی مناسب است. اما برای اتاق کودکانی که در سنین قبل از مدرسه هستند، باید رنگهای روشن و داغ مثل زرد و قرمز استفاده کنیم. بهتر است روی دیوار اتاق کودکمان طرحهایی که به آن علاقه دارد بکشیم، مثل بعضی از شخصیتهای کارتونی. برای رعایت سلامت کودک هم بهتر است از مبلمان و صندلیهای فایبرگلاس رنگی استفاده کنیم. در بین خانوادهها مد شده که هرچه سن کودک و فرزند بالا میرود، رنگهای انتخابی برای اتاقش هم کمی تیرهتر میشود، اما این روش درست نیست و باید از طیف همان رنگهای روشن استفاده کرد تا بچهها روحیه شادی داشته باشند. اگر به مکانهایی مثل دانشگاه و فضاهای کاری دقت کنید، بیشتر رنگهای تیره میبینید؛ گویا پرستیژ علمی و حرفهای یک فضا به رنگش مربوط میشود. مثلا یک تالار علمی نمیتواند زرد باشد ولی تالار تئاتر میتواند زرد و قرمز باشد.
از نظر روانشناسی چطور؟ بهتر است بیشتر چه رنگهایی در خانهها به کار ببریم، آن هم خانههای امروزی که متراژهای محدود و کوچکی دارند.
انتخاب این رنگها در تخصص معمارها و دکوراتورهاست و البته به سلیقه شخصی افراد هم باید بسیار توجه شود. در خانههایی که در حال حاضر بسیار کوچک و محدود هستند، (مثلا فضاهای 50-40 متری و کوچک که باید آنها را بزرگ نشان دهیم) میبایست از رنگ روشن استفاده کنیم. من رنگ خاصی را توصیه نمیکنم، هر رنگی را که دوست دارید به کار ببرید فقط در طیف روشن باشد. بهترین رنگ روشنی که ما در خانههای مردم ایران بیشتر میبینیم رنگ استخوانی برای دیوار است. اتاق کودکان هم باید به رنگ دلخواهشان باشد اما طیف روشن آن را انتخاب کنید. رنگها را باید با توجه به فصل و عواملی مانند کثیفی و... به سرعت عوض کرد. برای فضاهای کاری باید چیدمانی انتخاب کرد که چرکتاب باشد و به دلیل رفت و آمد زیاد، زود کثیف نشود. البته رنگهای تیره بر روی مراجعان و بیننده تاثیر خوبی ندارد. موضوع بعدی فرهنگ مردمی است که به آن محل مراجعه میکنند. بعضیها وقتی وارد فضایی میشوند، مبلمان و فضا را متعلق به خودشان میدانند و آنجا را کثیف نمیکنند. در نتیجه ما برای انتخاب رنگ در فضاهای کاری باید پارامترهای زیادی را مدنظر داشته باشیم و نمیتوانیم صرفا سلیقه را درنظر بگیریم. در غرب این پارامترها کمتر مورد توجه است. در آنجا وقتی وارد محیط کاری میشوید، ممکن است رنگهای قرمز و زرد و نارنجی را هم ببینید که به فرد احساس لذتبخشی میدهند و برای فرهنگ آنان جا افتاده است.
چرا ما در ایران گرفتار رنگهای تیره شدهایم؟ آیا اصلا این نوع انتخابها قانون هستند؟ در گذشته ما رنگها را بیشتر از میان طبیعت انتخاب میکردیم؛ شما اصلا در طبیعت رنگ سیاه نمیبینید اگر هم وجود داشته باشد این سیاه بسیار بهجا انتخاب شده است. زیباترین رنگ روشن را در آسمان آبی میبینید که بسیار زیباست. من در ساحل دریا زندگی کردم و بزرگ شدم، یعنی بین دو سطح آبی و زیبا. انتخاب رنگ بر حسب مکان جغرافیایی هم فرق میکند، شهر بارانی و سرد، رنگ تیره میطلبد و برای شهر آفتابی رنگهای روشن مناسبتر است. انتخاب رنگها قانون نیستند بلکه قراردادند، این قرارداد اجتماعی مشرق زمین است که این رنگها را استفاده کند. این سلیقهها را میتوان تغییر داد ولی سالها وقت میطلبد. ما به یک آدم شصت ساله متعصب نمیتوانیم بگوییم کراوات قرمز بزند. فکر نکنید که ما از قدیمالایام به این رنگها تمایل داشتیم. هرودوت نخستین تاریخنگار یونانی درباره ایران نوشته که ایرانیان مردمی هستند بسیار زیبا که رنگهای روشن میپوشند و لباسهایشان اطلس گلدار است. بعدها با گذشت زمان فرهنگمان تغییر کرد و بیشتر تمایل به رنگهای تیره پیدا کردیم. البته در شهر رشت که من زندگی میکردم مثلا20 سال پیش مردم همه رنگهای روشن میپوشیدند، لباس زنهای شمالی بهترین گویای این مطلب است. جالب است که در دین اسلام هم به رنگ سیاه تاکید نکردهاند ولی مردم سیاه را انتخاب کردند، در حالی که سیاه مکروه است. در هیچ کدام از دینهای آسمانی هم تمایلی به رنگ تیره وجود ندارد، مثلا در دین مسیح بیشتر رنگ سفید مطرح است. عادت ما هم البته شرط مهمی است. مثلا در شهر ما _ رشت _ هرکسی میخواست خانهاش را رنگ کند، آبی را انتخاب میکرد. چون آنها به آبی آسمان و آبی دریا عادت کردهاند. رنگهای تیره افراد را گرفته و افسرده میکند، حداقل باید تیره و روشن انتخاب کرد نه صرفا رنگ تیره. به نظرم اگر به افراد آزادی انتخاب میدادند، به رنگهای روشن و شاد تمایل داشتند.
شما بیشتر در منزلتان از چه رنگهایی استفاده کردهاید؟
خانه من با رنگهای قرمز، سرخابی، صورتی و سفید تزئین شده است. مبلمان هم از طیفهای قرمز است. هیچ رنگ مشکی نداریم به جز تلویزیون و رنگ قهوهای وسایل چوبی. آشپزخانه و پردهها هم سفیدند.
اگر دقت کرده باشید بیشتر مردم به سالنهای پذیرایی، نشمین و جاهایی که دید بیشتری دارد توجه میکنند و فضایی مانند سرویس بهداشتی را در نظر نمیگیرند. در نتیجه نه به چیدمانش توجه میکنند و نه به رنگ آن، در صورتی که این فضا هم بسیار مهم است.
بله در خانوادههای ایرانی این مساله زیاد به چشم میخورد. به نظر من برای سرویس بهداشتی رنگ سفید مناسب است. چون باید این محیط بهداشتی و تمیز باشد و بهداشتیترین رنگ هم رنگ سفید است. البته من در یک هتل تمام سرویس بهداشتی را سورمهای دیدم که بسیار زیبا بود ولی فضا کمی دلگیر شده بود.
حالا از رنگ بگذریم و به مبحث مهم دیگر یعنی چیدمان برسیم. به نظر شما بهترین چیدمان از لحاظ روانشناسی چه ویژگیهایی دارد؟
سادگی مهمترین عنصری است که بسیاری آن را نادیده میگیرند. سادهترین چیدمان و بهترین آن، استفاده از حجمها و وسایل کوچک و ساده است؛ به طوری که فضای خانه کمی خالی دیده شود. مثلا در گوشهای چند صندلی و یک میز قرار دهیم نه اینکه همه فضا را با انواع مبلمان پر کنیم. چیدمان خلوت و خالی، فضا را بزرگتر نشان میدهد. با رعایت این ویژگی میتوانیم جای وسایل را هم زود به زود تغییر دهیم و چیدمان متفاوتی را تجربه کنیم. مبلهای بزرگ و آمریکایی جز اینکه فضا را بیهوده پر کرده و افراد خانه را خسته کنند فایده دیگری ندارند مگر اینکه فقط یک راحتی را با این سبک در خانه استفاده کنیم. بعضی خانهها مثل فروشگاه مبل است، وارد خانه که میشوید انواع میز و صندلیها را میبینید که بیننده را زود هم خسته میکند. ما در حال حاضر با خانههای کوچک روبهرو هستیم، پس بهتر است وسایلمان را هم متناسب با فضا انتخاب کنیم. مبلمان تاشو بسیار مناسبند، در این صورت میتوانیم به نحو احسن از فضا استفاده کنیم و به آرامش برسیم. یا اگر اتاق خوابمان کوچک است از تختخواب تاشو استفاده کنیم. تابلوهای دیوار هم بسیار مهم هستند، شکلهای درهمی که فقط چشم را خسته میکنند مناسب نیست.
عنصر مهم دیگر در چیدمان، وجود گل است. چه خوب میشد اگر در خانهها حضور موثر گل را ببینیم و چه بهتر که گلهای استفاده شده طبیعی باشند. به نظر من اصلا زندگی بدون گل معنایی ندارد. گلهای داخل آپارتمان معمولا سبز هستند و کم گل دارند اما روح عجیبی به خانه میدهند. الان ما در آپارتمانها میتوانیم گلهایی با گلدانهای کوچک استفاده کنیم. این گلها آب زیادی هم نیاز ندارند شاید هفتهای دو بار، اما خلق و خوی خانه را تغییر میدهند. در واقع با گل، زندگی را وارد خانه کردهایم. ما خیلی از طبیعت فاصله گرفتیم، اینقدر که دیگر آرامشمان هم از بین رفته است. اغلب در مجتمعها و آپارتمانهای سیمانی و سنگی زندگی میکنیم و چشممان مدام بر روی این مصالح بیروح میچرخد! به همین دلیل گل عنصر مهم و از نظر روانی حیاتی میشود.در بسیاری موارد میتوانیم پرده نداشته باشیم، بهخصوص اگر منظره زیبایی پیش رویمان باشد، بهتر است به جای پارچههای رنگارنگ به طبیعت نگاه کنیم. در اینجا ما در برجها و آپارتمانهای مرتفعی زندگی میکنیم که روحمان را خسته و کسل میکند.
به نکته خوبی اشاره کردید، اینکه در خانه انواع مختلف مبلمان را به وفور میبینیم. این معضل فقط محدود به مبلمان نمیشود انواع ظرف و ظروف و... که بیش از نیاز خانوادههاست و تمام فضای خانه را بیهوده اشغال میکند.
مردم در ایران خیلی تمایل دارند اشیاء بزرگ بخرند، علاوه بر این، زیاد و بیش از اندازه هم میخرند. سپس این وسایل مختلف و زیاد را فشرده کنار هم میچینند به طوری که عبور از بین آنها در خانه سخت میشود. گاهی سعی میکنیم این وسایل اضافی و زیاد را یک جایی و یک جوری جمع کنیم مثلا همه را زیر تخت میگذاریم در صورتی که زیر تخت باید خالی باشد. با این کار علاوه بر زحمت زیاد در تمیز کردن خانه و وسایل، حشرات موذی هم زیاد در این جور جاها جمع میشوند. با ورود وسیله جدید به جای اینکه وسیله کهنه و قدیمی را دور بریزیم آن را نگه میداریم، فکر میکنیم روزی به دردمان میخورد. من تجربه کردم و دیدم هیچ روزی به دردمان نمیخورد، اسباب اضافی را باید از خانه دور کرد.
از پرده صحبت کردید، اینکه بهتر است در خانه پرده نداشته باشیم. در فرهنگ و مذهب ما حفظ حریم خصوصی بسیار مهم است. ما ایرانیها دوست نداریم حوزه و حریم خصوصیمان مورد تعرض قرار بگیرد. بنابراین به پرده در خانه هم بسیار اهمیت میدهیم و جرء لاینفک خانههایمان شده است.
درست است و به همین دلیل باید الزاما در خانه پرده داشته باشیم. اما میتوانیم از پردههای نازکی استفاده کنیم که طبیعت و یا فضای آن طرف پرده هم دیده شود نه اینکه کاملا پوشیده و مخفی شود. میتوان از دو نوع پرده استفاده کرد، یک پرده تیره و یک پرده روشن برای زمانهای روز و شب. به نظر میرسد در ایران برای انتخاب پرده هم گرفتار مد شدهایم. اما باید در انتخاب پرده تجدیدنظر کنیم. حداقل باید پردههای روشن و توری استفاده کنیم، همان پردههای توری که در گذشته و در خانههای قدیمی بود. به این ترتیب از نور هم بهره بردهایم.
در اتاق نوجوانها و جوانها وسایل ریز و درشت زیاد میبینیم. آنها دوست دارند از در و دیوار اتاقشان پوستر هنرمندان و ورزشکاران محبوبشان آویزان باشد و انواع و اقسام وسایل را جمع کنند. رفتار والدین باید با آنها چطور باشد، درست است که چیدمان و انتخاب وسایل را به عهده خودشان بسپاریم؟
بله بسیار درست است. باید وقتی وارد اتاق یک فرد جوان میشویم، احساس جوانی کنیم. یعنی سریع حدس بزنیم اینجا اتاق کیست یا در چه رده سنیای قرار دارد. باید بگذاریم جوانمان هرطور دلش میخواهد اتاقش را دکور کند. اتاق دخترها به نسبت کمی مرتبتر است، شاید در آنجا گلدان گلی زیبا هم ببینید و در پسرها کمتر این موارد مشهود است. شاید اصلا اتاقشان هم خیلی شلوغ باشد، اما خودشان میدانند هر وسیلهای را کجا گذاشتهاند. تمیزی اتاق را هم باید به خودشان بسپاریم.
نظرتان درباره نمای خانههای امروزی چیست؟ مثلا در گذشته بیشتر از آجر و سیمان در نمای خانه استفاده میکردند اما در حال حاضر ما شاهد انواع سنگهای مصنوعی و طبیعی و... هستیم. و این مصالح مختلف چه تاثیر روانی بر افراد میگذارد؟
در گذشته از گل و خاک استفاده میشد و کاشیهای بنددار زیبا را میدیدید. حالا سنگهای تراورتن میگذارند که به نظر من نمای ساختمان را مانند قبرستان میکند. این اواخر استفاده از شیشه هم بسیار زیاد شده که تمیز کردن آنها بسیار مشکل است و در هنگام زلزله هم خطرات زیادی به وجود میآورد. به معماری هم که دقت کنید میبینید که در ایران انگار سبکهای معماری را به شکل بدی با هم ترکیب کردهاند؛ به نظر میرسد که ما در معماری ایرانی کمی بیهویت شدهایم.
به نظرتان کسی که میخواهد شرایط روحیاش را تغییر دهد، چه تغییری در چیدمان و رنگ فضای خانهاش بدهد تا کمی آرامش پیدا کند؟
به نظر من آدمهای افسرده معمولا به دنبال خاطرات گذشته هستند مثلا دوست دارند بروند خانه مادربزرگشان تا کمی از دوارن کودکی برایشان تداعی شود. شاید در خانه خودش همه چیز مدرن باشد، موسیقی انواع رپ و پاپ و... پخش شود در نتیجه حال روحی فرد بد میشود چون این چیزها از گذشتهاش نشات نگرفته است. وجود وسایل قدیمی همراه با خاطرات گذشته ما را آرام میکند. اگر میشد بهتر بود اتاقی درست میکردیم مخصوص این روزها، اتاقی ویژه به سبک قدیمی که در آن بازگشت به گذشته داشته باشیم.
با توجه به اینکه خانهها کوچک شده و افراد نمیتوانند چنین فضا یا اتاقی را به این کار اختصاص دهند، چه راه حلی پیشنهاد میدهید؟
میتوانیم یک فضای کوچک و محدود مثلا یک گوشه و کنج خانه را به این سبک بچینیم. آنجا تمام آنچه که ما را به گذشته متصل میکند بگذاریم. شاید گلابدان، قرآن، تسبیح و تصاویری از آدمهایی که دوستشان داریم؛ این این گوشه گوشه مقدسی میشود. البته یک دستور جدیدی هست که میگوید اینطور فضاها آدم را افسرده میکند که به نظر من اینطور نیست. باید ببینیم چه کسی چه چیزی میخواهد نه اینکه خط و قانون بدهیم.
دکتر عطاالله امیدوارمتولد 1325 بافت کرمان معمار،شهر ساز،عکاس ،فیلمساز،نقاش ،کارشناس هنری.وی در زمینه های مختلف هنری فعال است و آثار او در ایران و خارج از کشور بنمایش گذاشته شده است .او در زمینه نقاشی دیجیتالی از سال 2000 آثار خود را به معرض دید عموم گذاشته ،وی برای هزاره سوم مجموعه آثار خودش را بنام پیش در آمدی به هزاره سوم به نمایش گذاشت.کلا تمام نمایشگاههای وی از مجموعه پیش در آمدی به هزاره سوم نام دارد.آثار با نگرشی عمیق بر هنر و فرهنگ تصویری ایران شکل گرفته در آثار وی همیشه شاخصه های هنر نقاشی ایران که عبارت است از تکرار،ریتم،قرینه،توازن ،تقارن،هارمونی اشل که لازمه هنر تصویری چندین هزار ساله است به چشم می خورد که نقش غلط اوج این تصاویر است. آثار زیبا و شاد هستند و سرشار از زندگی رنگ و ترکیب بندی که در کارهای وی به کمال می رسد کارها در عین سادگی سهل و ممتنع است.در هر اثرش ده ها اثرار و ایده های پنهانی کشف می شود.هر بیننده دیده های تازه ای را در آن پیدا می کند.تابلوها در هر اندازه و به هر تناسب قابل ارائه است ،تغییرات رد رنگ و در فرم به سادگی انجام می پذیرد.
آثارش را می توان در هر لحظه در هر کجای دنیا به نمایش گذاشت.و حتی در پرده های بزرگ دیجیتال می توان حرکت و موسیقی هم داشته باشد.کار وی وجود مادی ندارد با انتخاب رنگ ها در کامپیوتر و حرکت دست روی پرده کامپیوتر به خلق آثار می پردازد . کارهای وی بدیع است و تا کنون در هیچ جای دنیا بدین ترتیب دیده نشده بطوریکه اساتیدی چون استاد پرویز موید عهد،معمار و نقاش و شهر ساز کارهای او را بی نظیر می داند.
ایشان اولین عضو هیات مدیره کانون مهندس معمار دانشگاه تهران ،عضو موسس کانون هنرهای تزئینی ایران و سه دوره کاندیدای نظام مهندسی ایران می باشند. مصاحبه با دکتر عطاالله امیدوار:
تحصیلات؟
تحصیلات ابتدایی و دبیرستان در بافت کرمان و دیپلم دارالفنون تهران ،در سال 1345 وارد دانشگاه معماری تهران شدند.فروردین 1351 با درجه ممتاز فارغ التحصیل شدند و در دوران سربازی استاد دانشکده افسری و دانشکده هنرهای زیبا بودند.مدرک دکترای معماری را از کشور فرانسه گرفتند و موضوع تز"بازارهای تهران و مصالح آن" و رشته شهر سازی در انستیتو شهر سازی پاریس با مدرک معادل دکترا گذراندند.
عضو صنف روشنفکران فرانسه بودند و نمایشگاههایی در زمینه های متععد هنر بر پا کرده اند .در مدرسه تهران در زمینه آواز مقام کسب کرده اند و در سال 1343 در برنامه "گلهای جاویدان" در رادیو توسط استاد همایون شهردار مصاحبه شدند و با اکثریا آراء قبول شدند وی سالها در زمینه عکاسی (عکاسی ماکت،عکاسی پرتره و...) فعالیت داشته و جزو متخصصین جهانی می باشند تعداد 40 کار در حوزه هنرهای معاصر تهران و در بدو تاسیس از فرانسه خریداری نمود.
بسیاری از کارهای ایشان در گالری های خصوصی قرار دارد.به فرهنگ و هنر تاریخ ایران علاقه وافر داشته و مطالعات تصویری فراوان کرده اند.در زمینه کار معماری ،مرکز همایشهای صدا و سیما از کارهای ایشان می باشد.
مرکز تجاری عشق آباد ،سفارت امارات عربی متحده در تهران،لابی مجتمع 30 طبقه آپادانا همگی از کارهای ایشان می باشد.
نظرتان را در مورد ایرانیان وسطح علمی آنها در فرانسه بیان کنید؟
بزرگترین مدرسه علمی فرانسه ،مدرسه پلی تکنیک است که جزو بهترین دانشگاهها می باشد و بعد از انقلاب بیشتر دانشجویان ایرانی در آن دانشگاه در حال تحصیل می باشند و چند سال پیش یکی از دانشجویان ایرانی رتبه اول را از آنجا کسب نمود.که جزو افتخارات دانشگاه پلی تکنیک است به گفته رئیس دانشگاه جزو نوابغ می باشد.
رئیس انجمن معماران ایرانیان مقیم فرانسه دکتر عبدالحمید اشراق(مهندس معمار )،مسئول اولین مجله موسیقی در ایران بنام موزیک،موسس مدارس حرفه ای مهندسی بعنوان کاخ دانش که مهندسین تکنسین را تربیت کرده ،اولین عضو هیات مدیره انجمن آرشیتکت های ایران به موسس مجله هنر معماری ،اکنون مسئول دائره المعارف "ایرانیکا" در فرانسه،مسئول انجمن آرشیتکتهای ایرانی مقیم درفرانسه که هر ماه یک جلسه در یکی از سالنها برگزار میکندو یکی از نخبگان ایرانی و فرنگی در ارتباط با مسائل ایران در آنجا سخنرانی می کنند که ایشان در 3 سخنرانی به مسائل ژئو پلیتیک ایرانی ،شهر سازی در ایران بعد از انقلاب ،آنالیز پرسپکتیو در ایران می پردازند.
اگر مطلب خاصی دارید لطفا بفرمائید.
با صداقت رفتار شود و انشاءالله متصدیان امور هم برای کار توجه بیشتری نشان دهند که ایران کشوری است با سابقه 7000 ساله و با بقیه فرق داریم.دارای تاریخ غنی و آدمهای با فرهنگ و... می باشیم ،ایرانین ما رد خارج از کشور عالی درخشیده اند و هنوز ایرانی را سراغ ندارم که میل کمک به ایران و برگشت به وطن را نداشته باشد.و بزرگترین دلیل آنها این است که نام خلیج فارس در آمریکا عوض شد و تمام ایرانیان در تمام دنیا به این امر اعتراض کردند چنانچه حتی سایت google نسبت به این امر عذر خواهی و تصحیح نمود.
گروه معماری 2-B-2 از کشور اوکراین غرفهای را برای نمایشگاهی طراحی کردهاند که شامل فرمهایی از چوب و فلز است. این فریمها در فضا معلق هستند و تقسیم بندی فضا با همینها صورت میگیرد. هدف از یک چنین طراحی، بوجود آوردن فضایی با خطوط و شفاف است یکی از وجوه دیگر طراحی آن سهولت اجراست. فضا ترکیب گرافیکی زیبایی دارد. مراجعین در فضا حرکت میکنند و مسیر حرکت آنها بوسیله همین قابها تغییر مییابد.
منبع: فضای رویداد
فنگ شویی هنر خوب زیستن است و هماهنگی و آسایش را برای شما با خود همراه دارد. برای افرادی که به تازگی قصد وارد کردن فنگ شویی به منازل خود را دارند چند توصیه ابتدایی داریم که به راحتی می توانند در خانه های خود بکار گیرند.
1- انرژی مثبت به دور از درهم ریختگی است
انرژی که در خانه جریان دارد در فنگ شویی با نام "چی" شناخته می شود. اگر این انرژی آزادانه در حال جریان باشد، امنیت و اسایش را برای شما به همراه می آورد. بهترین راه برای وارد کردن این جریان مثبت انرژی آن است که محیط خانه خود را تمیز و به دور از هر گونه درهم ریختگی و شلوغی نگه دارید.
2- طرح و چیدمان طبق نقشه با- گوا
با- گوا نام نقشه ای است که نشان دهنده جریان "چی" در خانه است. برای ایجاد نقشه با – گوا می توانید از یک متخصص کمک بگیرید. با طرح این نقشه از قرار دادن وسایل در جاهای نامناسب که منجر به مسدود کردن جریان انرژی می شوند جلوگیری بعمل خواهد آمد.
3- چیدمان مبلمان و اثاثیه به طرف در
مبلمان را باید طوری بچینید که روی اثاثیه به طور کلی به سمت در باشد. با این شیوه همیشه جریان مناسبی از "چی" در خانه شما برقرار خواهد بود. بر اساس نظریه های علمی این نوع چیدمان احساس بهتری را به فرد القا می کند و حس امنیت را نیز افزایش می دهد.
4- نصب آینه در انتهای راهروها
بن بست های داخلی خانه مانع جریان یافتن انرژی می شوند به همین دلیل با نصب آینه در این مناطق می توانید آنها را بی انتها نشان دهید. این کار همچنین محیط را بزرگتر و پر نور تر نیز می کند.
5- ایجاد یک فضای دوستانه و آرامبخش
محیطی که در آن احساس صلح، صفا، و صمیمیت وجود داشته باشد جریان انرژی را افزایش می دهد. به همین دلیل سعی کنید تا جایی که می توانید در خلق یک فضای آرامبخش تلاش کنید. فراموش نکنید که سادگی در این مورد از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
6- طبیعت را به خانه بیاورید
گل ها و گیاهان حس طراوت و شادابی را به خانه شما هدیه می دهند. در عین حال می توانند به عنوان یک وسیله زینتی هم مورد استفاده قرار گرفته و زیبایی خاصی را به اتاقها القا کنند. با دیدن گل ها و گیاهان روحیه شما به طور کامل تغییر می کند.
7- بکارگیری طرح و رنگ مناسب
رنگ های آرامبخش و ملایم حس نویی را در وجود شما ایجاد می کنند. تا جایی که می توانید از رنگ های ملایم استفاده کنید و کاربرد رنگ های تند را به حداقل برسانید. به عنوان مثال رنگ های قرمز روشن در اتاق خواب گزینه مناسبی به حساب نمی آیند چرا که موجب بیخوابی می شوند.
شاید خیلی از افرد با فنگ شویی آشنا نباشند و احساس کنند علم عجیب و ناملموسی است. اما ارکان اصلی فنگ شویی را می توان در 3 کلمه خلاصه کرد: آسایش، صلح، و سادگی. به شما توصیه می کنیم آن را به خانه خود دعوت کنید تا از مزایای آن بهرمند گردید.
نام های مختلفی به این قسمت از خانه اطلاق می شود از قبیل مرکز رسانه, مرکز سرگرمی, سینمای خانوادگی و... اما در کل تعریف این قسمت عبارت است از جایی که در پایان روز افراد خانواده به همراه مهمانان به دور هم جمع می شوند و به تماشای فیلم می پردازند. شما می توانید با انجام 10 روش ساده سینمای خانوادگی خانه خود را به محیطی شاد و هیجان انگیز تبدیل کنید و از بودن در آن لذت ببرید. با ما همراه باشید:
1. برای دکوراسیون سینمای خانوادگی یک زمینه خاص برگزینید
پیش زمینه کلی اتاق می تواند هر چیزی باشد، حتی همین زمینه ای که در حال حاضر وجود دارد! و یا از یک فیلم یا بازی خاص که مورد علاقه شماست الهام گرفته شود. اما نکته مهم در این خصوص این است که موضوع زمینه باید به ویژگی قسمت مورد نظر یعنی همان سینمای خانوادگی مرتبط باشد و زمانی که فرد وارد این قسمت می شود کاملا احساس کند که وارد یک مرکز هیجان انگیز و سینمایی شده است.
2. اهمیت تلویزیون
انتخاب تلویزیون و تصمیم گیری در خصوص نوع آن مهم ترین تصمیم گیری در عناصر این قست از خانه است. شما باید تلویزیونی را انتخاب کنید که هم با بودجه شما تناسب داشته باشد و هم نیاز و انتظارات شما را برآورده کند. اندازه و بزرگی صفحه نمایش آن نیز بستگی به سایز و مقیاس فضای شما دارد. برای مثال برای یک فضای نه چندان کوچک و ایده آل یک تلویزیون با صفحه نمایش 70 اینچی بسیار مناسب است و می تواند راحتی فرد بیننده را تامین کند.
3. تعیین یک موقعیت مکانی مناسب
زمانی که می خواهید یک اتاق را به طور کامل و یا بخشی از آن را به سینمای خانوادگی اختصاص دهید توجه داشته باشید که این قسمت باید دارای چندین ویژگی باشد. برای مثال باید اطمینان حاصل کنید اتاق به دور از سروصداهایی باشد در بیرون خانه تولید می شود، هم چنین سینمای خانوادگی شما باید تا حدودی دنج و راحت باشد و بتوانید در آن به راحتی یک حریم خصوصی ایجاد کنید.
4. تجهیزات صوتی
یک سینمای خانوادگی بدون یک سیستم صوتی کامل و مناسب هیچ است! یکی از بهترین روش ها برای داشتن یک سیستم صوتی استاندارد و مناسب در سینمای خانوادگی کمک گرفتن از یک فرد متخصص برای راهنمایی و اجراست. سیستم صوتی باید به نحوی باشد که فرد را هنگام تماشای فیلم یا بازی کردن آزار ندهد و در عین حال فرد را راضی کند و یک جو سینمایی بوجود بیاورد.
5. راحتی و آرامش
توصیه می کنیم در سینمای خانوادگی خود از یک کاناپه بزرگ و راحت و یا یک دست سرویس راحتی نرم استفاده کنید. شما و دیگر افرادی که در سینمای خانگی به تماشای فیلم مشغول می شوید باید هنگام تماشای فیلم و تلویزیون کاملا احساس راحتی و آرامش کنید و هیچ چیز سبب نشود افراد در حین تماشای فیلم احساس ناراحتی کنند و اذیت شوند.
6. فضای داخلی تاریک
نورپردازی یک سینمای خانواگی باید بسیار ملایم و محدود باشد تا یک فضای تاریک و بسیار کم نور را بوجود آورد تا محیط هنگام تماشای فیلم مهیج تر شده و تمرکز افراد روی فیلم را افزایش دهد. توصیه ما برای رنگ سقف و دیوارهای سینمای خانوادگی ترکیب نور ارغوانی تیره و مشکی است. این رنگ آمیزی می تواند تاریکی مطلوبی را ایجاد کند.
7. فاکتورهای امنیتی
یکی از مواردی که می تواند مشکل ساز باشد، سیم های متعددی است که به دلیل وجود وسایل الکتریکی و الکترونیکی متعدد در اتاق وجود دارد. این سیم ها به خصوص به دلیل تاریک بودن فضا ممکن است خطرساز شوند و سبب میشود پای افراد به آن ها گیر کند و فرد زمین بخورد. به همین دلیل هنگام چیدمان سینمای خانوادگی سعی کنید تا حتی الامکان سیم ها را مخفی کنید.
8. فرش و عناصر دکوری
توصیه می کنیم در سینمای خانوادگی از قاایچه قرمز رنگ استفاده کنید و روی دیوارها قاب های هنری و هم چنین قاب عکس های افرادی را که دوست دارید نصب کنید. این کار می تواند تاثیر بسیار خوبی بر فضای سینمای خانوادگی شما بگذارد.
Les Bains des Docks، یک مرکز بازی های آبی در شهر Le Havre فرانسه است که توسط معمار سرشناس فرانسوی، جین نووِل طراحی شده است. فضای کل این مرکز ۵۰۰۰ متر مربع است که شامل ۱۲ استخر – که یک استخر ۲۱ در ۵۰ متر روباز هم جزوشان است (تصویر بالا) – ، یک سونای بزرگ، حمام های به سبک شرقی ، یک حوضچه ی چشمه ی آب گرم و اتاق های ماساژ میشود.
سرتاسر فضای داخلی مجموعه پوشیده شده از کاشی های کوچک و بلوک های تماما” سفید است که درخشندگی خاصی به محیط داخلی داده است. معمار بنا خود این طرح را بر گرفته از لنگر گاه هایی میداند که بر خلاف محیط شلوغ و پر هیاهوی آن، محیطی آرامش بخش و لطیف دارد. همچنین در این کار هم ، مانند اکثر کارهایی که آب، یک عنصر مهم و اساسی آن بوده، بازی نور نقش مهمی را ایفا میکند.
فضاهای داخلی ، مخصوصا” فضای داخل استخر سرباز، کاملا” تداعی کننده ی نقاشی های سورئال است، طوری که معلق بودن محیط به بیننده کاملا” القا میشود. همچنین استفاده ی هوشمندانه از انبوه رنگ های تند، در میان رنگ های خنثی محیط، برای بخش کودکان، تضادی بسیار جالب را پدید آورده.
Architectural Record Magazine August 2009
منبع: یک معمار
اجرای دکوراسیونی که مطابق با میل و سلیقه شخصی شما باشد تنها به تهیه وسایل مورد نیاز خانه و در کنار هم قرار دادن آنها برای رفع نیازهای روزمره ختم نمی شود. طراحی و چیدمان داخلی خانه زمانی کامل می شود که یک پیش زمینه کلی را در خانه داشته باشیم و با توجه به آن وسایل زینتی و سایر تجهیزات را خریداری کنیم. اگر عناصر کلاسیک حرف اول را در خانه شما می زنند، نظرتان در مورد اجرای پیش زمینه ویکتوریایی چیست؟ سبک ویکتوریایی می تواند حسی از اشراف زادگی و نجابت را به خانه شما هدیه کند. این سبک خانه شما را در زمره ایده آل ها قرار می دهد و جذابیت و فریبندگی بی بدیلی را به آن اعطا می کند. از آنجایی که اغلب خانه های ایرانی به سبک سنتی چیده شده اند، به کارگیری این سبک زیبایی خاصی را در خانه ایجاد می کند. البته توجه داشته باشید که خلق یک خانه کلاسیک به معنای واقعی، به مراتب سخت از از سایر سبک ها نظیر مدرن است؛ اما چند نکته موثر وجود دارد که با توجه به هر یک از آنها می توانید به راحتی از عهده این کار برآیید.
# 1 – وسایل تزئینی رنسانس را با فلز تلفیق کنید
زمانی می توانید پیش زمینه ویکتوریایی را به خانه خود بیاورید که به تجدید عصر رنسانس بپردازید و به یاد بود آن از این سبک در خانه خود تجلیل کنید. به این منظور در برخی مناطق باید از فلزات استفاده کنید. بد نیست در مبلمان، قاب، تابلو ها، وسایل هنری، و سایر وسایل زینتی از فلزات استفاده کنید. همچنین استفاده از فلزات براق با طراحی هنری پیچیده کمک بزرگی به تغییر دکوراسیون خانه می کند.
# 2 – گچ بری قوسی شکل، آذین بندی و قاب گیری
محتوای سبک ویکتوریایی صحنه چشمگیری را ایجاد کرده و حس خیره کننده ای را به بیننده القا می کند. این کار را می توانید با ایجاد گچ بری های متفاوت در مکان های مختلف بدست آورید. می توانید آرک و کمانه های قوسی شکل ایجاد کنید. البته گچ بری شاید قدری هزینه بر باشد اما در حقیقت به عنوان صحت و اعتبار دکوراسیون ویکتوریایی محسوب می شود. شاید پیاده سازی این سبک در یک خانه مدرن خیلی سخت تر باشد، اما همیشه به خاطر داشته باشید که نتیجه کار همه را مجذوب می کند و خانه منحصر بفردی خواهید داشت.
# 3 – شومنیه با تلفیقی از شیشه و سنگ
یکی از مهمترین عناصر تزئینی در سبک ویکتوریایی استفاده از شیشه ها و آینه های چرک است. شیشه ها و آینه ها زمانیکه با لکه های تصاوفی زینت داده می شوند ظرافت خاصی را در محیط ایجاد می کنند و به منزله یکی از سودمندترین تکنیک ها برای تغییر حال و هوای دکوراسیون خانه به شمار می روند و حسی از قدرت و کمال را بوجود می آورند. شومینه هم که جزء لاینفک سبک ویکتوریایی است. در این حالت بهتر است شومینه خود را سنگی انتخاب کنید. همچمنین مرمر مهذب کاری شده و سایر سنگ های جلا داده شده نیز مورد استفاده قرار می گیرند.
# 4 – هر جا که ممکن بود از رنگ های تیره و سایه روشن های قوی تر استفاده کنید
اگر دقت کنید متوجه می شوید که در دکوراسیون به شیوه مدرن بیشتر از رنگ های خنثی و سایه روشن های کمرنگ استفاده می شود؛ اما اگر می خواهید خانه ای ویکتوریایی داشته باشید، باید همه وسایل بی روح را از پنجره به بیرون بیندازید. رنگ های خیلی تیره را در کنار رنگ های خیلی روشن قرار دهید و تا می توانید از رنگ های غنی تر استفاده کنید. حتی در وسایل چوبی هم از چوبی استفاده کنید که دارای رنگ های تیره تری هستند. آزادانه تنالیته ها ی مختلف قرمز و بنفش و زرد و آبی را آنطور که دوست دارید با هم ترکیب کنید.
# 5 – استفاده افراطی از پارچه
از پارچه های مختلف در طرح و رنگ های متفاوت در هر کجا که می توانستید استفاده کنید. از پارچه در پرده، تفکیک کننده های اتاق ها، و حتی بر روی دیوارها به عنوان اثر هنری استفاده کنید تا ماهیت ویکتوریایی رابه نمایش بگذارید. به جای رنگ کردن دوباره دیوارها و یا استفاده از کاغذ دیواری، دیوارهای خود را پارچه های سبک، کم حجم، و لطیف بیارایید. این کار خانه شما را باعظمت و شکوهمند می کند.
# 6 – میوه، شمع، گل و شکلات
شاید ساده به نظر برسد، اما هیچ چیز کلاسیک تر از یک ظرف کریستال پر از میوه، یک گلدان پر از رزهای رنگارنگ، چند شمع زیبا و یک سبد شکلات وجود ندارد. انجام این کار راحت، و کم هزینه است و به راحتی سبک کلاسیک را به خانه شما می آورد. حتی گل های مصنوعی هم روح تازه ای به خانه می دهند.
دعوت از سبک ویکتوریایی به خانه شاید بیش از هر سبک دیگری نیاز به تلاش و شناخت داشته باشد، البته اگر می خواهید جلال و شکوه ویکتوریایی به طور کامل وارد خانه تان بشود می بایست مبلمان خود را نیز مطابق با این سبک انتخاب کنید و بعد وسایل زینتی و سایر متعلقات را نیز هم انتخاب کنید. در یک خانه ویکتوریایی هیچ گاه وسایل معمولی که در خانه های عادی دیده می شود را داشته باشید و هر چیز باید سبک و استیل خودش را داشته باشد. ایجاد یک چنین تغییر و تحولی شاید قدری دشوار باشد اما نتیجه کار شما را خیلی بیشتر از یک رضایت معمولی خوشحال می کند.