مطالب معماری Architecture Topics

مطالب معماری Architecture Topics

نوشته هایی بر اساس نفسهای یک معمار --- استفاده از مطالب تنها با ذکر نام وبلاگ مجاز می باشد
مطالب معماری Architecture Topics

مطالب معماری Architecture Topics

نوشته هایی بر اساس نفسهای یک معمار --- استفاده از مطالب تنها با ذکر نام وبلاگ مجاز می باشد

دکتر مجد- روانشناس: سادگی مهم‌ترین عنصر چیدمان است


مطالب معماری
محک - موسسه خیریه حمایت از کودکان مبنلا به سرطان

بارها شنیده‌ایم که نوع چیدمان و رنگ فضاها تاثیر مستقیم بر روح افراد ساکن در خانه دارد، می‌تواند به آنها انرژی مثبت دهد یا آنان را افسرده و دلزده کند. برای اینکه چیدمان خوب و بد و تاثیر روانی آن‌ها را از منظر کارشناسانه بررسی کنیم با دکتر محمد مجد روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه ایران به گفت‌وگو نشستیم. دکتر مجد عقیده دارد که با وجود زندگی مدرن امروزی، روح ما هنوز نیازمند آرامش یافتن در کنار خاطات قدیمی است، پس شاید بهتر باشد یکی از اتاق‌های خانه را به سبک قدیمی با یادگاری‌ها بچینیم یا اگر چنین شرایطی نداریم، گوشه‌ای از اتاق‌مان را به حفظ یادگارها اختصاص دهیم. 

 دکتر مجد- روانشناس: سادگی مهم‌ترین عنصر چیدمان است

از آنجا که ما آدم‌ها همیشه درگیر حواسمان هستیم، تغییرات اندک محیط هم تاثیر بسیار زیادی روی روان و ذهن‌مان دارد. مثلا وقتی فردی وارد محیطی می‌شود که اغلب با وسایل تیره و کدر چیدمان شده، افسرده می‌شود و انرژی‌ مثبت‌ ذهنی‌اش تحلیل می‌رود. چیزی که ما بیشتر در خانه‌های ایرانی یا حتی لباس‌های ایرانیان می‌بینیم استفاده از رنگ‌هایی مثل مشکی، سورمه‌ای، قهوه‌ای و... است. به نظرتان چرا گرایش به رنگ تیره زیاد در ایران وجود دارد؟ ابتدا لازم است بگویم که ما در مورد چیدمان و رنگ در ایران درگیر مسائل پایه و اساسی مانند مسائل اقتصادی هستیم؛ یعنی مردم در موقعیت اقتصادی پایینی زندگی می‌کنند و در نتیجه به رنگ و چیدمان توجهی ندارند.
 مثلا 7 نفر در یک اتاق 3 در 4 هستند. در واقع ما با یک جمعیت چند میلیونی که وضعیت مالی مساعدی ندارند و فقط درگیر سیر کردن شکم‌شان هستند مواجهیم. در نتیجه در این خانواده‌ها به مسائل چیدمان و روانشناسی آن‌ها بی‌توجهی می‌شود. اینها عوارض زندگی در خانواده‌های شلوغ مشرق زمین است. پس به نظر می‌آید ما در ایران وقتی به مباحثی مانند دکور و رنگ و... می‌رسیم، به خانواده‌ها و افرادی توجه کرده‌ایم که حال و روز اقتصادی بهتری دارند. درباره رنگ و تاثیرش بر روان افراد کارهای بسیاری شده است و کتاب‌ها و متون زیادی هم در اختیار داریم. اولین رنگی که نوزاد می‌فهمد صورتی است، برای اینکه فضای رحم مادر رنگ صورتی دارد. بعد از آن، وقتی کمی بزرگ شد، رنگ‌های شاد دیگری را جایگزین می‌کنیم. مثلا برای پسرها آبی را در نظر می‌گیرند و برای دخترها رنگ صورتی. به نظر می‌آید برخی کشورها به شدت تحت تاثیر فرهنگ‌شان هستند. مثلا فرهنگ مشرق زمین سیاه و رنگ‌های تیره را دوست دارند و فرهنگ مغرب زمین قرمز و زرد و رنگ‌هایی از این قبیل را می‌پسندد.
 
 آیا رابطه‌ای بین رنگ و تاثیرش بر روح انسان وجود دارد؟
 بله قطعا. فرد وقتی حال روحی بدی دارد، در کمدش را که باز می‌کند رنگ‌های تیره را برمی‌دارد و هنگامی که حال مساعدی دارد و شاد است، رنگ‌های روشن را انتخاب می‌کند. در عزا بسیاری از مردم رنگ سیاه می‌پوشند و در عروسی و جشن و شادی رنگ‌های روشن؛ پس این دو رابطه بسیار نزدیک و اثرات دوجانبه‌ای بر هم دارند. گاهی هم امکان دارد به زور به ما رنگ روشن را مثلا در لباس و پوشاک تحمیل کنند، در این صورت هم حتی قدری حال ما بهتر خواهد شد.
 
 
طیف‌های مختلف رنگی را چگونه می‌توان در چیدمان و فضای مختلف منزل وارد کرد؟
 برای هر اتاق و فضا، نمی‌توان رنگ خاصی را نسخه نوشت و توصیه کرد. اما بهتر است رنگ‌های روشن و متناسب با رنگ‌های اطرافش را انتخاب کنیم. مثلا تصور کنید تمام اتاق خواب قرمز تیره باشد، این روی فرد تاثیر منفی دارد و او را عصبی می‌کند؛ یا آشپزخانه قهوه‌ای تیره با تمام وسایل تیره، که این اصلا زیبا نیست و اشتها را هم از بین می‌برد. به نظر من هر رنگی انتخاب می‌شود باید روشن باشد؛ مثلا برای آشپزخانه رنگ سفید خیلی مناسب است. اما برای اتاق کودکانی که در سنین قبل از مدرسه هستند، باید رنگ‌های روشن و داغ مثل زرد و قرمز استفاده کنیم. بهتر است روی دیوار اتاق کودک‌مان طرح‌هایی که به آن علاقه دارد بکشیم، مثل بعضی از شخصیت‌های کارتونی. برای رعایت سلامت کودک هم بهتر است از مبلمان و صندلی‌های فایبرگلاس رنگی استفاده کنیم. در بین خانواده‌ها مد شده که هرچه سن کودک و فرزند بالا می‌رود، رنگ‌های انتخابی برای اتاقش هم کمی تیره‌تر می‌شود، اما این روش درست نیست و باید از طیف همان رنگ‌های روشن استفاده کرد تا بچه‌ها روحیه شادی داشته باشند. اگر به مکان‌هایی مثل دانشگاه و فضاهای کاری دقت کنید، بیشتر رنگ‌های تیره می‌بینید؛ گویا پرستیژ علمی و حرفه‌ای یک فضا به رنگش مربوط می‌شود. مثلا یک تالار علمی نمی‌تواند زرد باشد ولی تالار تئاتر می‌تواند زرد و قرمز باشد.
 
 از نظر روانشناسی چطور؟ بهتر است بیشتر چه رنگ‌هایی در خانه‌ها به کار ببریم، آن هم خانه‌های امروزی که متراژهای محدود و کوچکی دارند.
 انتخاب این رنگ‌ها در تخصص معمارها و  دکوراتورهاست و البته به سلیقه شخصی افراد هم باید بسیار توجه شود. در خانه‌هایی که در حال حاضر بسیار کوچک و محدود هستند، (مثلا فضاهای 50-40 متری و کوچک که باید آنها را بزرگ نشان دهیم) می‌بایست از رنگ روشن استفاده کنیم. من رنگ خاصی را توصیه نمی‌کنم، هر رنگی را که دوست دارید به کار ببرید فقط در طیف روشن باشد. بهترین رنگ روشنی که ما در خانه‌های مردم ایران بیشتر می‌بینیم رنگ استخوانی برای دیوار است. اتاق کودکان هم باید به رنگ دلخواهشان باشد اما طیف روشن آن را انتخاب کنید. رنگ‌ها را باید با توجه به فصل و عواملی مانند کثیفی و... به سرعت عوض کرد. برای فضاهای کاری باید چیدمانی انتخاب کرد که چرکتاب باشد و به دلیل رفت و آمد زیاد، زود کثیف نشود. البته رنگ‌های تیره بر روی مراجعان و بیننده تاثیر خوبی ندارد. موضوع بعدی فرهنگ مردمی است که به آن محل مراجعه می‌کنند. بعضی‌ها وقتی وارد فضایی می‌شوند، مبلمان و فضا را متعلق به خودشان می‌دانند و آنجا را کثیف نمی‌کنند. در نتیجه ما برای انتخاب رنگ در فضاهای کاری باید پارامترهای زیادی را مدنظر داشته باشیم و نمی‌توانیم صرفا سلیقه را درنظر بگیریم. در غرب این پارامترها کمتر مورد توجه است. در آنجا وقتی وارد محیط کاری می‌شوید، ممکن است رنگ‌های قرمز و زرد و نارنجی را هم ببینید که به فرد احساس لذتبخشی می‌دهند و برای فرهنگ آنان جا افتاده است. 

 دکتر مجد- روانشناس: سادگی مهم‌ترین عنصر چیدمان است

چرا ما در ایران گرفتار رنگ‌های تیره شده‌ایم؟ آیا اصلا این نوع انتخاب‌ها قانون هستند؟ در گذشته ما رنگ‌ها را بیشتر از میان طبیعت انتخاب می‌کردیم؛ شما اصلا در طبیعت رنگ سیاه نمی‌بینید اگر هم وجود داشته باشد این سیاه بسیار به‌جا انتخاب شده است. زیباترین رنگ روشن را در آسمان آبی می‌بینید که بسیار زیباست. من در ساحل دریا زندگی کردم و بزرگ شدم، یعنی بین دو سطح آبی و زیبا. انتخاب رنگ بر حسب مکان جغرافیایی هم فرق می‌کند، شهر بارانی و سرد، رنگ تیره می‌طلبد و برای شهر آفتابی رنگ‌های روشن مناسب‌تر است. انتخاب رنگ‌ها قانون نیستند بلکه قراردادند، این قرارداد اجتماعی مشرق زمین است که این رنگ‌ها را استفاده کند. این سلیقه‌ها را می‌توان تغییر داد ولی سال‌ها وقت می‌طلبد. ما به یک آدم شصت ساله متعصب نمی‌توانیم بگوییم کراوات قرمز بزند. فکر نکنید که ما از قدیم‌الایام به این رنگ‌ها تمایل داشتیم. هرودوت نخستین تاریخ‌نگار یونانی درباره ایران نوشته که ایرانیان مردمی هستند بسیار زیبا که رنگ‌های روشن می‌پوشند و لباس‌هایشان اطلس گلدار است. بعدها با گذشت زمان فرهنگ‌مان تغییر کرد و بیشتر تمایل به رنگ‌های تیره پیدا کردیم. البته در شهر رشت که من زندگی می‌کردم مثلا20 سال پیش مردم همه رنگ‌های روشن می‌پوشیدند، لباس‌ زن‌های شمالی بهترین گویای این مطلب است. جالب است که در دین اسلام هم به رنگ سیاه تاکید نکرده‌اند ولی مردم سیاه را انتخاب کردند، در حالی که سیاه مکروه است. در هیچ کدام از دین‌های آسمانی هم تمایلی به رنگ تیره وجود ندارد، مثلا در دین مسیح بیشتر رنگ سفید مطرح است. عادت ما هم البته شرط مهمی است. مثلا در شهر ما _ رشت _ هرکسی می‌خواست خانه‌اش را رنگ کند، آبی را انتخاب می‌کرد. چون آن‌ها به آبی آسمان و آبی دریا عادت کرده‌اند. رنگ‌های تیره افراد را گرفته و افسرده می‌کند، حداقل باید تیره و روشن انتخاب کرد نه صرفا رنگ تیره. به نظرم اگر به افراد آزادی انتخاب می‌دادند، به رنگ‌های روشن و شاد تمایل داشتند.
 
 شما بیشتر در منزل‌تان از چه رنگ‌هایی استفاده کرده‌اید؟

 خانه من با رنگ‌های قرمز، سرخابی، صورتی و سفید تزئین شده است. مبلمان هم از طیف‌های قرمز است. هیچ رنگ مشکی نداریم به جز تلویزیون و رنگ قهوه‌ای وسایل چوبی. آشپزخانه و پرده‌ها هم سفیدند.
 
 اگر دقت کرده باشید بیشتر مردم به سالن‌های پذیرایی، نشمین و جاهایی که دید بیشتری دارد توجه می‌کنند و فضایی مانند سرویس بهداشتی را در نظر نمی‌گیرند. در نتیجه نه به چیدمانش توجه می‌کنند و نه به رنگ آن، در صورتی که این فضا هم بسیار مهم است.
 بله در خانواده‌های ایرانی این مساله زیاد به چشم می‌خورد. به نظر من برای سرویس بهداشتی رنگ سفید مناسب است. چون باید این محیط بهداشتی و تمیز باشد و بهداشتی‌ترین رنگ هم رنگ سفید است. البته من در یک هتل تمام سرویس بهداشتی را سورمه‌ای دیدم که بسیار زیبا بود ولی فضا کمی دلگیر شده بود.
 
 حالا از رنگ بگذریم و به مبحث مهم دیگر یعنی چیدمان برسیم. به نظر شما بهترین چیدمان از لحاظ روانشناسی چه ویژگی‌هایی دارد؟
 سادگی مهم‌ترین عنصری است که بسیاری آن را نادیده می‌گیرند. ساده‌ترین چیدمان و بهترین آن، استفاده از حجم‌ها و وسایل کوچک و ساده است؛ به طوری که فضای خانه کمی خالی دیده شود. مثلا در گوشه‌ای چند صندلی و یک میز قرار دهیم نه اینکه همه فضا را با انواع مبلمان پر کنیم. چیدمان خلوت و خالی، فضا را بزرگ‌تر نشان می‌دهد. با رعایت این ویژگی می‌توانیم جای وسایل را هم زود به زود تغییر دهیم و چیدمان متفاوتی را تجربه‌ کنیم. مبل‌های بزرگ و آمریکایی جز اینکه فضا را بیهوده پر کرده و افراد خانه را خسته کنند فایده دیگری ندارند مگر اینکه فقط یک راحتی را با این سبک در خانه استفاده کنیم. بعضی خانه‌ها مثل فروشگاه مبل است، وارد خانه که می‌شوید انواع میز و صندلی‌ها را می‌بینید که بیننده را زود هم خسته می‌کند. ما در حال حاضر با خانه‌های کوچک روبه‌رو هستیم، پس بهتر است وسایل‌مان را هم متناسب با فضا انتخاب کنیم. مبلمان تاشو بسیار مناسبند، در این صورت می‌توانیم به نحو احسن از فضا استفاده کنیم و به آرامش برسیم. یا اگر اتاق خوابمان کوچک است از تختخواب تاشو استفاده کنیم. تابلوهای دیوار هم بسیار مهم هستند، شکل‌های درهمی که فقط چشم را خسته می‌کنند مناسب نیست. 

دکتر مجد- روانشناس: سادگی مهم‌ترین عنصر چیدمان است 

عنصر مهم دیگر در چیدمان، وجود گل است. چه خوب می‌شد اگر در خانه‌ها حضور موثر گل را ببینیم و چه بهتر که گل‌های استفاده شده طبیعی باشند. به نظر من اصلا زندگی بدون گل معنایی ندارد. گل‌های داخل آپارتمان معمولا سبز هستند و کم گل دارند اما روح عجیبی به خانه می‌دهند. الان ما در آپارتمان‌ها می‌توانیم گل‌هایی با گلدان‌های کوچک استفاده کنیم. این گل‌ها آب زیادی هم نیاز ندارند شاید هفته‌ای دو بار، اما خلق و خوی خانه را تغییر می‌دهند. در واقع با گل، زندگی را وارد خانه کرده‌ایم. ما خیلی از طبیعت فاصله گرفتیم، اینقدر که دیگر آرامش‌مان هم از بین رفته است. اغلب در مجتمع‌ها و آپارتمان‌های سیمانی و سنگی زندگی می‌کنیم و چشم‌مان مدام بر روی این مصالح بی‌‌روح می‌چرخد! به همین دلیل گل عنصر مهم و از نظر روانی حیاتی می‌شود.در بسیاری موارد می‌توانیم پرده نداشته باشیم، به‌خصوص اگر منظره زیبایی پیش رویمان باشد، بهتر است به جای پارچه‌های رنگارنگ به طبیعت نگاه کنیم. در اینجا ما در برج‌ها و آپارتمان‌های مرتفعی زندگی می‌کنیم که روحمان را خسته و کسل می‌کند.
 
 به نکته خوبی اشاره کردید، اینکه در خانه انواع مختلف مبلمان را به وفور می‌بینیم. این معضل فقط محدود به مبلمان نمی‌شود انواع ظرف و ظروف و... که بیش از نیاز خانواده‌هاست و تمام فضای خانه را بیهوده اشغال می‌کند.
 مردم در ایران خیلی تمایل دارند اشیاء بزرگ بخرند، علاوه بر این، زیاد و بیش از اندازه هم می‌خرند. سپس این وسایل مختلف و زیاد را فشرده کنار هم می‌چینند به طوری که عبور از بین آن‌ها در خانه سخت می‌شود. گاهی سعی می‌کنیم این وسایل اضافی و زیاد را یک جایی و یک جوری جمع کنیم مثلا همه را زیر تخت می‌گذاریم در صورتی که زیر تخت باید خالی باشد. با این کار علاوه بر زحمت زیاد در تمیز کردن خانه و وسایل، حشرات موذی هم زیاد در این جور جاها جمع می‌شوند. با ورود وسیله جدید به جای اینکه وسیله کهنه و قدیمی را دور بریزیم آن را نگه می‌داریم، فکر می‌کنیم روزی به دردمان می‌خورد. من تجربه کردم و دیدم هیچ روزی به دردمان نمی‌خورد، اسباب اضافی را باید از خانه دور کرد.
 
 از پرده صحبت کردید، اینکه بهتر است در خانه پرده نداشته باشیم. در فرهنگ و مذهب ما حفظ حریم خصوصی بسیار مهم است. ما ایرانی‌ها دوست نداریم حوزه و حریم خصوصی‌مان مورد تعرض قرار بگیرد. بنابراین به پرده در خانه هم بسیار اهمیت می‌دهیم و جرء لاینفک خانه‌هایمان شده است.

 درست است و به همین دلیل باید الزاما در خانه پرده داشته باشیم. اما می‌توانیم از پرده‌های نازکی استفاده کنیم که طبیعت و یا فضای آن طرف پرده هم دیده شود نه اینکه کاملا پوشیده و مخفی شود. می‌توان از دو نوع پرده استفاده کرد، یک پرده تیره و یک پرده روشن برای زمان‌های روز و شب. به نظر می‌رسد در ایران برای انتخاب پرده هم گرفتار مد شده‌ایم. اما باید در انتخاب پرده تجدیدنظر کنیم. حداقل باید پرده‌های روشن و توری استفاده کنیم، همان پرده‌های توری که در گذشته و در خانه‌های قدیمی بود. به این ترتیب از نور هم بهره برده‌ایم.
 
 در اتاق نوجوان‌ها و جوان‌ها وسایل ریز و درشت زیاد می‌بینیم. آن‌ها دوست دارند از در و دیوار اتاقشان پوستر هنرمندان و ورزشکاران محبوبشان آویزان باشد و انواع و اقسام وسایل را جمع کنند. رفتار والدین باید با آنها چطور باشد، درست است که چیدمان و انتخاب وسایل را به عهده خودشان بسپاریم؟
 بله بسیار درست است. باید وقتی وارد اتاق یک فرد جوان می‌شویم، احساس جوانی کنیم. یعنی سریع حدس بزنیم اینجا اتاق کیست یا در چه رده سنی‌ای قرار دارد. باید بگذاریم جوانمان هرطور دلش می‌خواهد اتاقش را دکور کند. اتاق دخترها به نسبت کمی مرتب‌تر است، شاید در آنجا گلدان گلی زیبا هم ببینید و در پسرها کمتر این موارد مشهود است. شاید اصلا اتاقشان هم خیلی شلوغ باشد، اما خودشان می‌دانند هر وسیله‌ای را کجا گذاشته‌اند. تمیزی اتاق را هم باید به خودشان بسپاریم.
 
 
 نظرتان درباره نمای خانه‌های امروزی چیست؟ مثلا در گذشته بیشتر از آجر و سیمان در نمای خانه استفاده می‌کردند اما در حال حاضر ما شاهد انواع سنگ‌های مصنوعی و طبیعی و... هستیم. و این مصالح مختلف چه تاثیر روانی بر افراد می‌گذارد؟
 در گذشته از گل و خاک استفاده می‌شد و کاشی‌های بنددار زیبا را می‌دیدید. حالا سنگ‌های تراورتن می‌گذارند که به نظر من نمای ساختمان را مانند قبرستان می‌کند. این اواخر استفاده از شیشه هم بسیار زیاد شده که تمیز کردن آن‌ها بسیار مشکل است و در هنگام زلزله هم خطرات زیادی به وجود می‌آورد. به معماری هم که دقت کنید می‌بینید که در ایران انگار سبک‌های معماری را به شکل بدی با هم ترکیب کرده‌اند؛ به نظر می‌رسد که ما در معماری ایرانی کمی بی‌هویت شده‌ایم.
 
 به نظرتان کسی که می‌خواهد شرایط روحی‌اش را تغییر دهد، چه تغییری در چیدمان و رنگ فضای خانه‌اش بدهد تا کمی آرامش پیدا کند؟

 به نظر من آدم‌های افسرده معمولا به دنبال خاطرات گذشته هستند مثلا دوست دارند بروند خانه مادربزرگ‌شان تا کمی از دوارن کودکی‌ برایشان تداعی شود. شاید در خانه خودش همه چیز مدرن باشد، موسیقی انواع رپ و پاپ و... پخش شود در نتیجه حال روحی فرد بد می‌شود چون این چیزها از گذشته‌اش نشات نگرفته است. وجود وسایل قدیمی همراه با خاطرات گذشته ما را آرام می‌کند. اگر می‌شد بهتر بود اتاقی درست می‌کردیم مخصوص این روزها، اتاقی ویژه به سبک قدیمی که در آن بازگشت به گذشته داشته باشیم.
 
 با توجه به اینکه خانه‌ها کوچک شده و افراد نمی‌توانند چنین فضا یا اتاقی را به این کار اختصاص دهند، چه راه حلی پیشنهاد می‌دهید؟
 می‌توانیم یک فضای کوچک و محدود مثلا یک گوشه و کنج خانه را به این سبک بچینیم. آنجا تمام آنچه که ما را به گذشته متصل می‌کند بگذاریم. شاید گلابدان، قرآن، تسبیح و تصاویری از آدم‌هایی که دوستشان داریم؛ این این گوشه گوشه مقدسی می‌شود. البته یک دستور جدیدی هست که می‌گوید اینطور فضاها آدم را افسرده می‌کند که به نظر من اینطور نیست. باید ببینیم چه کسی چه چیزی می‌خواهد نه اینکه خط و قانون بدهیم.


مطالب معماری
محک - موسسه خیریه حمایت از کودکان مبنلا به سرطان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد