رنگ یکی از جالب ترین جنبه های دکوراسیون است. طراحان دکوراسیون امروزی تقریباً همه قوانین سابق در ارتباط با استفاده از رنگ های گوناگون و ترکیب آنها با یکدیگر را در هم شکسته اند و امروز هر رنگی را می توان در دکوراسیون منزل به کار برد. دیگر مرزها و محدویت های گذشته در کاربرد رنگ ها در دکوراسیون رعایت نمی شوند و شاید به همین دلیل انتخاب مجموعه رنگی دلخواه برای دکوراسیون یک خانه مشکل تر شده باشد. اما هنوز راه هایی برای تشخیص مجموعه رنگی مناسب برای هر خانواده وجود دارد. امروزه بیش از هر چیز به سلیقه و روحیات ساکنین خانه توجه می شود. هر یک از ما احتمالاً ایده هایی درباره رنگ های مورد علاقه خود داریم و انتخاب و سلیقه ما اغلب بهترین راهنما برای انتخاب مجموعه رنگی مناسب برای محل زندگی و منزلمان است. اگر به یک پارچه کنفی رنگ پریده، یک رومیزی بنفش پررنگ و یا لباس هایی به رنگ های زنده و درخشان تمایل دارید اینها می توانند راهنمای شما در انتخاب مجموعه رنگی مناسب برای منزلتان باشند. در قدم اول کلیه لوازمی که در منزل دارید و آنها را به خاطر رنگشان دوست می دارید در یک جا جمع کنید. این وسایل ممکن است عبارت باشند از یک روسری، یک سرویس بشقاب، صابون یا کارت تبریک و یا هر آنچه به واسطه رنگش مورد پسند شما است. کتاب ها و مجله هایی که در رابطه با ترکیب رنگ هستند، تهیه کنید و با مطالعه آنها اطلاعات کافی در رابطه با ایجاد ارتباط میان رنگ های گوناگون کسب کنید.
رنگ هایی که شما می پسندید، ترکیب آنها با یکدیگر در یک مجموعه واحد ، و تأثیر نور موجود در فضا بر آنها عواملی هستند که نتیجه کار را تحت تأثیر قرار می دهند.
هنگامی که رنگ های مورد پسندتان را انتخاب کردید با استفاده از مداد رنگی، مداد شمعی، آبرنگ و یا هر وسیله رنگ آمیزی دیگری که در اختیار دارید آنها را در کنار هم بر روی یک قطعه کاغذ سفید آزمایش کنید. اندازه سطوح رنگی مختلف را تغییر دهید و به آنها کمی سفید برای روشن تر شدن اضافه کنید. به چرخه رنگ مراجعه کنید و با استفاده از آن رنگ مورد نظرتان را یافته در کنار آن امتحان کنید. به خاطر داشته باشید که رنگ های منتخب شما وقتی بر روی سطح دیوارهای اتاق اجرا شوند تاثیری بسیار قوی تر از نمای آنها بر روی یک قطعه کاغذ خواهند داشت. وقتی به یک ترکیب رنگی رضایت بخش رسیدید توجه داشته باشید که تأثیر نور موجود در محیط و شرایط منزل خود را نیز در نظر بگیرید . به عنوان مثال دیوارهای زرد درخشان برای یک خانه آفتاب گیر در منطقه ای با آب و هوای گرم و آفتابی ، بسیار زیبا به نظر می رسند؛ اما همین رنگ بر روی دیوارهای یک اتاق شمالی که از نور طبیعی کمی بهره مند است نازیبا و کسل کننده خواهد بود. در چنین اتاقی استفاده از رنگ زرد خردلی نتیجه ای بسیار مناسب تر خواهد داشت. نور چه از نوع طبیعی و چه مصنوعی باشد تأثیرات مختلفی بر رنگ خواهد داشت و آگاهی از این امر هنگام طراحی رنگ یک فضا ضروری است. دقت کنید که در چه زمانی از روز و به چه میزان نور طبیعی به هر یک از اتاق های شما می تابد و رنگ مورد نظرتان برای هر یک از اتاق ها را در نور همان اتاق بیازمایید.
انتخاب رنگِ مناسب برای پوشش دیوارها اولین قدم در طراحی رنگی برای دکوراسیون هر اتاق است ؛ اما شاید یافتن رنگ های متناسب با آن برای دیگر اجزای دکوراسیون کمی مشکل تر به نظر برسد. استفاده از چرخه رنگ، روشی مطمئن برای یافتن رنگ های متناسب با رنگ مورد نظر ماست. چرخه رنگ متشکل از دوازده رنگ است که سه رنگ قرمز، زرد و آبی در آن رنگ های اولیه و رنگ های میان آنها به عنوان رنگ های ثانویه شناخته می شوند. هر رنگ در این چرخه می تواند با رنگ های کناری خود که رنگ های هم خانواده اش محسوب می شوند و همچنین رنگ مقابلش که رنگ مکمل آن است به خوبی ترکیب شده نتیجه ای زیبا و موزون بیافریند. استفاده از رنگ های هم خانواده که در چرخه رنگ در کنار هم قرار گرفته و به اصطلاح همسایه هستند ترکیبی ملایم و هماهنگ را ایجاد می کند که نگاه بیننده را به راحتی از یکی به دیگری رهنمون می شود. استفاده از یک رنگ با میزان کمی از رنگ مکمل آن چنانچه به درستی و در اندازه های صحیح صورت گرفته باشد نتیجه ای درخشان و چشمگیر می آفریند و بر جذابیت مجموعه رنگی حاضر می افزاید و مانع غالب شدن کامل یک رنگ بر فضای اتاق می شود.
در این جا به برخی از اصطلاحات متداول طراحان دکوراسیون در ارتباط با رنگ اشاره می کنیم:
رنگ های آکسان: رنگ های تند و درخشانی که برای زنده کردن و انرژی بخشیدن به یک مجموعه رنگی به آن اضافه می شوند، مانند رنگ صورتی تند چند کوسن و یک جفت شمع در یک اتاق نشیمن که با خانواده رنگ کرم رنگ آمیزی شده است.
رنگ زمینه: رنگ زمینه رنگی است که در بزرگ ترین سطوح و به بیشترین میزان در یک فضا مورد استفاده قرار گرفته است مانند رنگ دیوارهای یک اتاق. رنگ زمینه ، اغلب به عنوان پس زمینه ای برای سایر رنگ های به کار رفته در اتاق مورد استفاده قرار می گیرد و سایر رنگ ها مانند رنگ های آکسان یا متضاد را در خود جای می دهد.
رنگ های متضاد: این رنگ ها در کنار هم تاثیری چشمگیر بر بیننده باقی می گذارند چنان که حتی پس از بستن چشم ها این تاثیر تا مدت کوتاهی در ذهن بیننده باقی می ماند.
رنگ های سرد: این رنگ ها حاوی مقدار زیادی رنگ آبی هستند، به عنوان مثال خاکستری هایی که شامل مقداری رنگ آبی باشند احساس سردی و سرما را در شما ایجاد می کنند در حالی که خاکستری حاوی قرمز یا بنفش قرمز حس گرما را در بیننده القا می کنند و ویژگی دیگری خواهند داشت.
رنگ های مکمل: این رنگ ها که در چرخه رنگ در برابر یکدیگر قرار دارند در کنار هم نمایی چشمگیر و متعادل می آفرینند. این رنگ ها هرگز از یک خانواده نیستند و حداکثر تفاوت را با یکدیگر دارند. به عنوان مثال می توان چند کوسن نارنجی تند را در زمینه ای از رنگ آبی نمونه بارزی از این ترکیب در نظر گرفت.
رنگ های غالب: رنگ غالب همیشه رنگی که در بزرگترین سطوح و به بیشترین میزان در مجموعه ای به کار رفته ، نیست بلکه رنگی است که بیش از بقیه رنگ ها نظر را به خود جلب می کند.
یک خانواده رنگی: شامل مجموعه ای از رنگ ها می شود که به نوعی با یکدیگر مرتبط هستند برای مثال خانواده آبی شامل مجموعه ای از رنگ های آبی است که از یک سو با آبی سبزها شروع می شود و از سوی دیگر به رنگ های آبی بنفش ختم می شود. خانواده قهوه ای از رنگ قهوه ای و قهوه ای خاکستری تا پرده های نارنجی و قرمز را شامل می شود.
رنگ های گرم: این رنگ ها محتوی مقدار قابل ملاحظه ای قرمز هستند. حتی برخی از آبی ها نیز ممکن است به واسطه وجود مقداری قرمز در آنها در این مجموعه جای بگیرند.
رنگ های هم پرده: اینها رنگ هایی هستند مانند رنگ زرد پررنگ و آبی پررنگ ، این رنگ ها لزوماً از یک خانواده نیستند بلکه هر دو دارای میزان مساوی از رنگ قرمز یا آبی هستند و هیچ یک بر دیگری غلبه نمی یابند.
ایمان رِییسی
ادامه مطلب ...Need to develop the theory of architecture
این نوشته تلاشی است برای تشریح ضرورت تدوین مبانی طراحی معماری و با این طرز فکر نگاشته شده است که معماری میبایست بر اساس اصولی پایهریزی شود که بتوان آنها را مورد آزمایش دقیق علمی و تجربی قرار داد.
در حال حاضر کتابی برای راهنمایی معمار جوان و مشتاق وجود ندارد که توضیح دهد چگونه میتوان یک محیط مناسب برای فعالیتهای انسان طرحریزی نمود و آن را به مرحله اجرا درآورد. همچنین راهنمای واضح و روشنی برای طراحی موجود نیست که بر مبنای ایدههایی پایهریزی شده باشد که راه را برای تحقیق و بازبینی باز بگذارند. در عوض دانش معماری در اذهان معماران ورزیده و آکادمیهای معماری پنهان و مستور است.با توجه به آنچه گفته شد، در فضای کنونی جهان معماری نیاز مبرمی به تدوین دانش علمی معماری با کیفیات یاد شده احساس میشود تا بار دیگر معماری، گذشته درخشان خود را بازیابد. ما نیز ابزارهایی در اختیار داریم که با بهرهگیری از آنها میتوان برای ساختن یک محیط جدید همت گماشت و بزرگترین موفقیتهای معماریهای گذشته را تکرار نمود. مردم نیز میتوانند یکبار دیگر معماری را به عنوان یک عنصر مطلوب تجربه کنند، بجای آن که معماری ماشینی برای ایجاد اضطراب و افسردگی در آنها باشد.
This post is an attempt to describe the need for architectural design and development principles with the idea that architecture is written must be founded on the principles that they can be tested experimentally made precise and scientific.
Now a book for young and aspiring architect tips there that explain how a suitable environment for human activities can be planned and implemented into it. Also, a clear guide for the design is not based on ideas that are the basis for research and review ways to put back. Instead architectural knowledge in the minds of experienced architects and architectural academy is hidden and covered.
The cause of this shortage is that education is a long time architecture based training system in schools and architecture firms are looking for. This shows that the medieval guild system, at least for architects, foot still exist. A research scientist in this style of training is anachronistic and even dangerous, because the closed system of knowledge versus scientific method is open to corruption, deviation and leads to dogmatic thinking. A moment to think about how to do a scientific case accepts. Work processes are the person who announces the results of research and then his colleagues are up to their effort to reject its findings must. This means that the result they obtained, is sophisticated. By others as well as their ability to examine and assess placed. When an outcome was assessed independently by other researchers, then this result proved in the body of scientific knowledge is placed, at least until a more accurate result more general, or not replace it.
Unlike the processes mentioned above, such architecture does not work. Architectural education in the twentieth century from its long science has isolated and instead leave open investigation, a set of dogmatic beliefs about the design offers never evaluated are not. Brjamandh knowledge of the traditional architecture with modern ideas of conflict, without any sense of regret to the Trash is on deposit. Not only the architecture community lacks strong theoretical body, but also traces of what is called architectural theory, it also does not exist.
Considering what was said, in the current atmosphere of world architecture urgent need to develop scientific knowledge architecture circumstantiality mentioned to be felt again in architecture regain its brilliant past. We have also provided tools that they can be benefiting from a new environment to make the greatest efforts of duty and architectural past successes can be repeated. People can also once again as an architectural element to the desired experience, rather than a machine architecture that create anxiety and depression in them.
Architectural typology
بر اساس روشهای جدید انسانشناسی (Anthropology)، موضوعاتی که در زمره اصطلاح معماری قرار میگیرند، عبارتند از تمام چیزهایی که در سطح جهان توسط بشر و موجودات منسوب به او (از نظر بیولوژیکی)، ساخته شده و میشود. مواد و منابع علمی اساساً معماری را به چهار طبقه تقسیم میکنند:
1. معماری یکجانشینی (Sedentary architecture): واحد پیشرفتهتر معماری که به شکل ویژه روی آن فکر شده و ترکیبی از چندین عنصر معماری معنایی و یا خانگی است.4. معماری مادون انسان (Subhuman architecture): رفتار آشیانهسازی میمونهای بزرگ
Based on new methods of anthropology (Anthropology), among the issues that are so-called architecture, are all things in the world by human beings and attributed to him (biologically), and made be. Material and scientific resources primarily to architecture are divided into four floors:
1. Ykjanshyny architecture (Sedentary architecture): Unit more advanced form of architecture that special on it and think a combination of several architectural elements and semantic or at home.
2. Domestic architecture (Domestic architecture): that the building interior and provide protection.
3. Architectural meaning (Semantic architecture): Ghyrkhangy buildings as signs of regional, social and symbolic act.
4. Subhuman architecture (Subhuman architecture): Nest building behavior of great apes
Architectural elements
آیا تا به حال فکر کردهاید مولفههای اصلی تشکیل دهنده معماری کدامند؟ به عبارت دیگر چه عوامل و عناصری دست به دست هم میدهند تا یک اثر معماری شکل گیرد و نمود عینی پیدا کند. همچنین با نگاه به یک اثر معماری چه شاخصهایی از آن قابل استنتاج است و ذهن و جسم ما چه برداشتهایی از آن میکند. مثلاً پس از مشاهده یک ساختمان به عنوان یک اثر معماری، ما برای توصیف آن از چه پارامترهایی کمک میگیریم؟ مسلماً سعی میکنیم این ساختمان را با تشریح فرم، رنگ، سطوح، خطوط، بافت، مصالح و ... یا تحلیل مسائل ذهنیتری همچون فضا، مکان و ... برای دیگران یا خود آنالیز کنیم.
پس تا بحال میتوان به این نتیجه رسید که دو نوع مولفه یا پارامتر در بررسی یک اثر معماری قابل تشخیص است:میتوان گفت عناصر فیزیکی (همچون فرم) و عناصر غیر فیزیکی (همچون فضا) در ترکیب با هم موجب شکلگیری یک اثر معماری میشوند. هرکدام از این مولفهها خود به اجزاء و عناصر خردتری قابل تقسیم است که نیاز به بررسی بیشتر را میطلبد.
Ever think you have formed the main architectural components are there? In other words, what elements are hand in hand to form a work of architecture can be objective and to find. Also looking at a work of architecture, some components of what it is inferable mind and body and how we can harvest from it. For example, after all a building as an architectural work, we describe the parameters of what we help? Certainly we try to describe this building with form, color, levels, lines, texture, materials and ... Or a more subjective analysis of issues such as space, place, and ... For others or to their analysis.
So far this can be concluded that two types of components or parameters in an architectural review is diagnosed:
1. Physical components (physical) work like form and geometry
2. Metaphysical component (non-physical) as a sense of architectural space in the body and can be received.
Can be said physical elements (like form) and non-physical elements (like space) in combination with the formation of a cause of architecture are. Each of these components of its components and elements can be divided into Khrdtry that require further consideration takes.