مطالب معماری Architecture Topics

مطالب معماری Architecture Topics

نوشته هایی بر اساس نفسهای یک معمار --- استفاده از مطالب تنها با ذکر نام وبلاگ مجاز می باشد
مطالب معماری Architecture Topics

مطالب معماری Architecture Topics

نوشته هایی بر اساس نفسهای یک معمار --- استفاده از مطالب تنها با ذکر نام وبلاگ مجاز می باشد

هندسه فرکتالی

هندسه فرکتالی وسیله و مفهومی نوین است که امکان توصیف اشکل طبیعی را میسر کرده است. اشکال هندسی طبیعی نظیر کرات سماوی و درخت کاج را به آسانی می توان با کره و مخروط توصیف کرد ولی بسیاری دیگر از اشکال طبیعی بقدری پیچیده هستند که حتی با ترکیبی از اشکال اقلیدسی قابل توصیف دقیق نیستند. شکل گل‌کلم، توپوگرافی کوهها، سطح یک فلز در مقیاس های میکروسکوپی نمونه‌هایی از شکل‌های طبیعی هستند که توصیف آنها تنها توسط هندسه فرکتالی ممکن است.

کشف مفاهیم فرکتالی ابزاری قدرتمند در اختیار دانشمندان جهت مقایسه پدیده‌های پیچیده طبیعی قرار داد. بعنوان مثال با استفاده از مفاهیم فرکتالی می‌توان شکل رودخانه‌های سلسله جبال البرز را با شکل رودخانه‌های کوه‌های زاگرس مقایسه کرد و یا می‌توان تغییرات فعالیت‌های لکه‌های خورشیدی در زمان را توصیف و با تغییرات درجه حرارت ‌اتمسفری زمین مقایسه نمود. مسلماً مقایسه طول رودخانه‌های البرز با طول رودخانه‌های زاگرس توصیف دقیقی نخواهد بود زیرا فقط یک جنبه از هندسه پیچیده رودخانه‌های مذکور را مورد مقایسه قرار می‌دهد. مقایسه همخوانی فرکانس‌های سازنده تغییرات تعداد لکه‌های خورشیدی در زمان با تغییرات درجه‌حرارت اتمسفر در زمان میتواند ارتباط این دو پدیده مذکور را تا حدی معین کند ولی نمی‌تواند معیاری واحد که ارتباط بین فرکانس‌های سازنده این دو پدیده را معیین می‌کند ارائه دهد

خانم جین جیکبز؛ طلایه‌دار نقد معماری مدرن

آرا و نظرات "جین جیکبز" در انتقاد از نظام برنامه‌ریزی شهری اتومبیل‌محور مدرنیسم و تحسین نظام برنامه‌ریزی شهری بافت‌های تاریخی سرزنده مبتنی بر نیازهای عابر پیاده نقش مهمی در جلوگیری از تخریب بی‌رویه محله های قدیمی داشت
تهران _ 7 تیر 1385
پایگاه اطلاع رسانی شهسازی و معماری،کمال یوسف‌پور :آرا "جین جیکبز" نخستین نقد جدی و مؤثر درباره شهرسازی اواسط قرن بیستم به شمار می‌رفت و خیلی زود به یکی از تأثیرگذارترین کتاب‌های تاریخ برنامه‌ریزی شهری بدل شد. وی با استناد به نمونه‌های واقعی، به انتقاد از نظام برنامه‌ریزی شهری اتومبیل‌محور مدرنیسم و تحسین نظام برنامه‌ریزی شهری بافت‌های تاریخی سرزنده که مبتنی بر نیازهای عابر پیاده بود، پرداخت و بدین‌ترتیب نقش مهمی در جلوگیری از تخریب بی‌رویه محلات قدیمی که آن سال‌ها به بهانه نوسازی شهری به امری متداول در شهرهای آمریکا تبدیل شده بود، ایفا کرد.
در طول سه دهه پس از پایان جنگ جهانی دوم و به ویژه از از اواخر دهه 1960 که نقد و ارزیابی نظریات پیشینیان به گفتمان غالب فرهنگ و ادبیات معماری جهان تبدیل شده بود، بسیاری از معماران و طراحان شهری مجرب، به بحث درباره بحران نظری مدرنیسم پرداختند.
همین امر لزوم پژوهش در مبانی نظریه‌ها و برنامه‌های مدرنیسم در معماری و شهرسازی را آشکار ساخت و منجر به فروریختن انگاره‌هایی گشت که عموماً، بدون هیچ پرسشی، پیشتر مورد پذیرش قرار گرفته بودند. نتیجه این تحول فکری معماران، ظهور شخصیتهایی در جهان معماری بود که زندگی حرفه‌ای خود را به نقد اختصاص دادند؛ پدیده‌ای نو که مورد توجه بسیاری از معماران قرار گرفت و تفکر و اندیشه معمارانه را بطور اساسی دگرگون ساخت.
بی‌تردید یکی از نخستین مخالفت‌های عمده‌ای که پس از سال‌ها با معماری مدرن صورت گرفت، از جانب جین جیکبز (Jane Jacobs) بود که در کتاب او با نام «مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکا» (The Death and Life of Great American Cities) که در سال 1961 انتشار یافت، ابراز شد. خانم جیکبز در این کتاب که تقریباً نخستین نقد جدی و مؤثر پیرامون شهرسازی اواسط قرن بیستم به شمار می‌رفت و خیلی زود به یکی از تأثیرگذارترین کتاب‌های تاریخ برنامه‌ریزی شهری بدل شد، با استناد به نمونه‌های واقعی، به انتقاد از نظام برنامه‌ریزی شهری اتومبیل‌محور مدرنیسم و تحسین نظام برنامه‌ریزی شهری بافت‌های تاریخی سرزنده که مبتنی بر نیازهای عابر پیاده بود، پرداخت و بدین‌ترتیب نقش مهمی در جلوگیری از تخریب بی‌رویه محلات قدیمی که آن سال‌ها به بهانه نوسازی شهری به امری متداول در شهرهای آمریکا تبدیل شده بود، ایفا کرد.

چکیده نظریات او در این کتاب آن بود که شهرهای بزرگ آمریکا به سبب طرح‌های ناروای نظریه‌پردازان شهرسازی که بیشتر آنان معماران مدرن بودند یا به معماری مدرن گرایش داشتند، زندگی واقعی و طبیعی خود را از دست داده‌اند. همچنین او در این کتاب مدارس معماری و شهرسازی را به باد ملامت ‌گرفت، چرا که بر این باور بود که آنها از مسائل واقعی شهرها غافلند و خود را با نظریات غیرعملی و بیگانه با زندگی طبیعی شهرها خوش کرده‌اند.
جین جیکبز، نویسنده و متفکر کانادایی است که 4 مه 1916 در Scranton، پنسیلوانیا، آمریکا به دنیا آمد و 25 آوریل 2006، در سن 89 سالگی، در بیمارستانی در تورنتو درگذشت. او با آنکه فاقد تحصیلات آکادمیک در معماری یا برنامه‌ریزی شهری بود، اما یکی از نظریه‌پردازان مطرح شهرسازی به شمار می‌آمد و بخاطر آنکه ایده‌هایش را بجای تکیه بر نظریات انتزاعی، بر مبنای تجربه و مشاهده پایه‌گذاری می‌کرد، از سوی اغلب منتقدان ستایش و تحسین می‌شد. علاقه جین جیکبز و موضوعات مورد توجه او طیف وسیعی را در بر می‌گرفتند، به طوری‌که او در دیگر کتاب‌هایش به موضوعات متنوعی همچون برنامه‌ریزی شهری، سیاست، جامعه‌شناسی، اقتصاد و اخلاق پرداخته است. این کتاب‌ها عبارتند از:
ـ اقتصاد شهرها (1969)
(The Economy of Cities)
ـ مسأله جداسازی: ایالت کبک و مناقشه بر سر جداسازی (1980)
(The Question of Separatism: Quebec and the Struggle over Separation)
ـ شهرها و ثروت ملت‌ها (1984)
(Cities and the Wealth of Nations)
نظام‌های بقاء: گفت‌وگویی درباره بنیادهای اخلاقی تجارت و سیاست (1992)
(Systems of Survival: A Dialogue on the Moral Foundations of Commerce and Politics)
ـ ماهیت اقتصادها (2000)
(The Nature of Economies)
ـ عصر تاریک پیش رو (2004)
(Dark Age Ahead)
یکی از نکات جالب و قابل توجه زندگی جیکبز این است که او و شوهر معمارش، Robert Hyde Jacobs، در اواخر دهه1960، بخاطر اعتراض به جنگ ویتنام، به تورنتو کانادا مهاجرت کردند و در آنجا اقامت گزیدند. خانواده "جین جیکبز" در بیانیه‌ای که به مناسبت مرگ او منتشر کرده‌اند، آورده‌اند: «با آنکه جین مرده و اکنون در میان ما نیست، اما او که با کار و زندگی‌اش، روش تفکر ما را تحت تأثیر قرار داد، تا ابد زنده خواهد بود. لطفاً او را با خواندن کتاب‌هایش و عملی‌ساختن نظریاتش همواره به یاد داشته باشید.»

نورپردازی در آشپزخانه، حمام و هال ورودی

در آشپزخانه های قدیم که مانند امروز دارای کابینت های ثابت و جاسازی شده و محل مشخصی برای اجاق گاز، یخچال و دیگر وسایل آشپزخانه نبودند ، نورپردازی اغلب به وسیله یک چراغ آویز سقفی که در مرکز سقف آشپزخانه نصب می شد انجام می گرفت. چرا که اغلب فعالیت های داخل آشپزخانه ( مانند آماده سازی مواد غذایی ) بر روی میز وسط آشپزخانه انجام می شد. اما آشپزخانه های امروزی با ردیفی از کابینت ها ، اجاق و یخچال جاسازی شده به موازات و در کنار دیوارهای آشپزخانه نیازمند شیوه دیگری از نورپردازی هستند. در آشپزخانه های امروزی قسمت اعظم کار در آشپزخانه بر روی سطح کابینت ها در کنار اجاق گاز و یا شیر آب و سینک ظرفشویی انجام می شود که در اغلب آشپزخانه ها همگی در کنار دیوار قرار دارند اما هنوز چراغ های سقفی از وسط سقف آشپزخانه آویزان هستند ، در نتیجه افراد اغلب پشت به منبع نور و در زیر سایه خود مشغول به کار هستند و هنگام کار از نور کافی برخوردار نیستند. با توجه به تغییرات ساختار آشپزخانه های امروزی نسبت به گذشته ، ما در بخش هایی از آشپزخانه که اغلب محل انجام کار محسوب می شود به نور کافی نیاز داریم. مانند سطح روی اجاق گاز، سینک ظرفشویی و سطوح روی کابینت ها که برای آماده سازی وسایل آشپزی و مواد غذایی مورد استفاده قرار می گیرند. علاوه بر نیاز به روشنایی در این اماکن، فضای کلی آشپزخانه نیز باید از نور کافی برخوردار باشد. همچنین در بسیاری از آشپزخانه ها بعضی از کابینت ها با درهای شیشه ای و به صورت ویترین ساخته شده اند تا از آنها برای به نمایش گذاشتن ظروف زیبا و تزئینی استفاده شود. این کابینت ها نیز نیاز به نورپردازی داخلی دارند. به این ترتیب ما نیاز به یک مجموعه منابع نوری داریم که هریک به صورت جداگانه قابل کنترل باشند.

نور کافی برای سطح روی اجاق گاز در آشپزخانه هایی که دارای یک هواکش یا هود در بالای اجاق گاز هستند به راحتی توسط چراغ هواکش تأمین می شود. اگر بالای اجاق گاز، هواکش مجهز به چراغ وجود ندارد باید یک چراغ قابل تنظیم در بالای اجاق گاز نصب شود. همچنین بالای سینک ظرفشویی نیز به یک چراغ نیاز تا شب هنگام نور کافی برای شست و شوی ظروف و مواد غذایی را برای ما فراهم کند. ترجیحاً هر یک از این چراغ ها باید دارای کلید کنترل مجزا باشند تا فقط در مواقع لزوم مورد استفاده قرار گیرند.

برای تأمین نور کافی در سطح روی کابینت ها از آنجا که اغلب این سطوح در زیر کابینت های دیواری قرار دارند به راحتی می توان از چراغ های مهتابی که در زیر کابینت ها نصب می شوند بهره گرفت. به این ترتیب چراغ های نصب شده در زیر کابینت های دیواری بی آنکه دیده شوند و یا موجب آزار چشم باشند نور کافی را بر سطح روی کابینت ها می تابانند. چنانچه کابینت های زمینی عمیق باشند و نور محیط به اندازه کافی درون آنها را روشن نکند برای دسترسی راحت به وسایل داخل این نوع کابینت ها می توان چراغ های کوچکی در آنها نصب کرد که با کلیدهای اتوماتیک کنترل شوند و با باز و بسته شدن در کابینت ها روشن و خاموش شوند.

اگر آشپزخانه شما محل صرف غذا نیز هست استفاده از چراغ های سقفی که ارتفاعشان قابل تنظیم است درست در بالای میز غذاخوری ایده خوبی است. این چراغ ها می توانند هنگام صرف غذا روی میز را به خوبی روشن کنند و در مواقعی که از میز استفاده نمی شود فضای کلی آشپزخانه را روشنایی ببخشند.

نورپردازی در فضای حمام و دستشویی از اهمیت کمتری برخوردار است و به سادگی با نصب چراغ های سقفی قابل اجرا است. در حمام و دستشویی علاوه بر چراغ های سقفی که برای تأمین روشنایی محیط مورد استفاده قرار می گیرند نصب یک چراغ دیواری در بالای آینه نیز ضروری است اما توجه داشته باشید که برای این منظور از چراغ های فلوئورسنت استفاده نکنید زیرا نور این چراغ ها موجب تغییر برخی از رنگ ها شده و تصویر شما را با رنگ های غیرواقعی در آینه منعکس می کنند.

نورپردازی قسمت های مختلف خانه ، هال ورودی، راهروها و راه پله ها را نیز فراموش نکنید. این اماکن در هر خانه ای باید از نور فراوان برخوردار باشند به خصوص راه پله ها که در حفظ ایمنی و سلامتی خانواده و میهمانان اهمیت به سزایی دارد. در اینجا ایمنی مهم تر از زیبایی است و بهترین روش نورپردازی روشن کردن مسیر حرکت و سطح روی پلکان با چراغ هایی است که به دیوار نصب می شوند و نور را به طرف پایین می تابانند. استفاده از چراغ های دیواری کار تعویض لامپ را نیز ساده تر می کند.

آنچه تاکنون بیان شد در جهت تأمین نور کافی و روشنایی لازم برای انجام فعالیت های گوناگون در هر یک از اتاق ها بود ؛ اما نورپردازی می تواند در جهت زیباسازی و جلب توجه بیننده به سوی اشیای تزئینی و ویژگی های زیبای یک اتاق نیز باشد. برای این منظور بهترین انتخاب چراغ های قابل تنظیمی هستند که به صورت تک، دوتایی و سه تایی در بازار موجودند و پس از نصب در یک نقطه از دیوار می توان هر یک از آنها را به سمت دلخواه تنظیم کرد به صورتی که محل مورد نظر ما را روشن کند. نور این چراغ ها را می توان به راحتی بر روی یک دیوار، یک تابلو و یا یک مجسمه دلخواه تنظیم کرد و یا حتی بخشی خاص از اتاق ( مانند محل قرارگیری شومینه و یا یک آرک در سقف ) را به وسیله آنها روشن کرد.

طبقات داخل کابینت های در شیشه ای را نیز می توان با استفاده از روش های گوناگون روشنایی بخشید. اما یکی از بهترین راه ها نصب چراغ های کوچک در زیر هر یک از طبقات ، و یا در مواقعی که طبقات شیشه ای هستند نصب یک لامپ در قسمت بالا و یا پایین کابینت است.

معماری زنانه

برگرفته از : http://ninashahrokhi.persianblog.com
وقتی به هیات داوران جایزه امسال پریتزکر نگاه می کنیم، چه بسا حضور «آدا لوئیس هاکس تیبل» را بسیار موثر می بینیم؛ بانویی با سابقه در زمینه نقد معماری که جایزه ای در حد نوبل را به بانویی دیگر بدون سابقه ای آنچنانی در زمینه طراحی معماری اعطا کرد. «زاحا حدید» جوان ترین برنده پریتزکر است!
از پولیتزر تا پریتزکر:
آدا لوئیس هاکس تیبل کیست؟ هاکس تیبل متولد سال ۱۹۲۱ و یک منتقد معماری آمریکایی و متولد نیویورک است. هاکس تیبل در خلال سال های ۱۹۶۳ تا ۱۹۸۲ به عنوان منتقد معماری در نیویورک تایمز فعالیت می کرد و این قضیه وی را یک متخصص در زمینه روزنامه نگاری معماری معاصر ساخت؛ هاکس تیبل در سال ۱۹۷۰ (در آغاز موج جدیدی از رشد فعالیت های فمینیستی) اولین جایزه پولیتزر را به خاطر نقدی متمایز در عرصه معماری از آن خود کرد.
و البته «حدید» یک زن است!
حدید ۵۳ ساله اولین زنی است که در تاریخ ۲۶ ساله مفتخر به کسب جایزه «پریتزکر» شده است.
انتخاب حدید برای دریافت این جایزه از این جهت که آبرومندانه ترین جایزه معماری توجه خود را بر خودنمایی زنان متمرکز می کند، در حرفه ای که از گذشته در قبضه مردان بوده است، بسیار قابل تامل است.
آیا سرانجام زنان نام خود را در دنیای معماری مطرح می کنند...؟
بیش از ۲۰ سال از دست یافتن زنان به حقوق برابر در برنامه ریزی دانشکده های معماری می گذرد، اما بر اساس آمار منتشر شده هنوز زنان معمار به تعداد چندان زیادی در رتبه بندی حرفه ای قرار نمی گیرند و در شرکت ها نقش رهبری گروه های طراحی را بر عهده ندارند، اما وضعیت نسبت به گذشته پیشرفت چشم گیری دارد...
طبق بررسی انجام شده توسط انجمن معماران آمریکا AIA درصد معماران زن دارای پروانه اشتغال از ۷/۱۳ درصد در سال ۱۹۹۹ به ۹/۱۹درصد در سال ۲۰۰۲ افزایش یافته است و آنهایی که خود شرکت دارند و یا از اعضای اصلی شرکتی هستند از ۲/۱۱ درصددر ۱۹۹۹ به ۷/۲۰درصددر ۲۰۰۲ افزایش داشته اند.
با وجود موفقیت زنانی همانند «زاحا حدید»، برخی زنان هنوز احساس بازنده بودن در سطوح بالای کار حرفه ای دارند! «زاحا حدید» در این مورد می گوید : «بسیار غریب است که در ۶ معمار برگزیده برای طراحی مرکز تجارت جهانی هیچ زنی وجود ندارد...».
در سالهای اخیر حداقل «حدید» می تواند ببیند که دیدگاه های جاه طلبانه اش از روی کاغذ (حال به هر دلیل!) به واقعیت های عینی تبدیل شده اند.
بن بست از نوع زنانه...
هندسه تکه پاره «حدید» و تحرک سیالش بیشتر از خلق یک زیبایی، انتزاعی تاثیر گذار است؛ این تجسمی از کار است که به گمان «معمار»، جهانی را که ما درون آن زندگی می کنیم را کنکاش و بیان می کند. باید پذیرفت که کارهای حدید یک معماری افراطی (Extreme architecture) است؛ یک معماری که به تبع جنسیت معمار دوست دارد در کرانه های نهایی سیر کند، یک معماری دوپینگی به معنای واقعی کلمه، معادلی معمارانه از سقوط تدریجی که تحققی از مفهوم زنانه «افراط» است!
هر چند این مساله در حال جا افتادن است که اگر ما کارهای «حدید» را نپذیریم، جنبش خلاق را در حوزه معماری رد کرده ایم، فراموش نشود که این پذیرش نباید راه را برای پذیرش باخت بازی زندگی در برابر این چنین جنبش های فصلی هموار سازد.

سهم‌ ایران‌ در تمدن‌ بشری‌ (کاربرد صنایع‌ دستی‌)

بناهایی‌ که‌ به‌ دست‌ انسان‌ ساخته‌ می‌شود، جلوه‌هایی‌ از نگرش‌ او به‌ جهان‌ هستی‌ است‌ که‌ مبین‌ قوّة‌ فکری‌ و ساختار فرهنگی‌ ـ اجتماعی‌ افراد آن‌ جامعه‌ است‌. این‌ برداشت‌ که‌ معماری‌ می‌تواند دیدگاهی‌ طبیعی‌ یا مافوق‌ طبیعی‌ داشته‌ باشد در هر حال‌ خارج‌ از تأثیر محیط‌ اطراف‌ و اقلیم‌ جغرافیایی‌ انسان‌ نیست‌، لذا در بررسی‌ معماری‌ یک‌ بنا، ابتدا باید جهان‌ و جهان‌ بینی‌ سازنده‌ آن‌ بنا را مورد کنکاش‌ قرار داد تا بتوان‌ افکار و عقاید او را در حجمی‌ از آرایش‌ فضا مشاهده‌ کرد .

معماری‌ سنتی‌ ایران‌ ،تجلی‌ نمادین‌ جهانی‌ ابدی‌ و ازلی‌ است‌ که‌ این‌ جهان‌ را محلی‌ گذرا و واسطه‌ای‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ مرتبه‌ای‌ والاتر به‌ منظور وصول‌ به‌ آرامش‌ درونی‌ می‌داند ؛ معماری‌ ایران‌ که‌ به‌ صورت‌های‌ گوناگون‌ در بناهای‌ مختلف‌ متجلی‌ گشته‌، جایگاه‌ خاصی‌ را داراست‌ که‌ در آن‌ ،عقاید و رسوم‌ و آیین‌ها در شرایط‌ جغرافیایی‌ و اقلیمی‌ نمود بارزی‌ دارد و حاصل‌ دسترنج‌ هنرمندانی‌ است‌ که‌ برای‌ اعتلای‌ این‌ هنر با تکیه‌ بر ایمان‌ خویش‌ ،از جانِ خود مایه‌ گذاشته‌ و در این‌ راه‌ از هیچ‌ کوششی‌ دریغ‌ نورزیده‌اند. همراه‌ با اساتید معماری‌، استادان‌ صنایع‌ دستی‌ نیز با همان‌ تفکر فوق‌ اما تجلی‌ یافته‌ در هنرِ خاص‌ خویش‌، تکامل‌ بخش‌ و اثرگذار بر معماری‌ سنتی‌ ایرانی‌ بوده‌اند .
تزیین‌ و آرایش‌ ساختمان‌ که‌ جزء لاینفک‌ معماری‌ محسوب‌ می‌شود در آجرکاری‌، کاشی‌ کاری‌، گچبری‌ و آینه‌ کاری‌ در کنار قالی‌ بافی‌، گلیم‌ بافی‌، قلمکاری‌ ، سفالگری‌، منّبت‌ کاری‌، کنده‌ کاری‌ چوب‌، گره‌ چینی‌ و همچنین‌ سایر دست‌ آوردهای‌ صنایع‌ دستی‌ نمود یافته‌ و پیوندی‌ یگانه‌ ایجاد نموده‌ که‌ فضای‌ معماری‌ ایران‌ را آکنده‌ از زیبایی‌ معنوی‌ می‌سازد و این‌ خود زیبایی‌ ظاهری‌ را نیز به‌ همراه‌ دارد

معماری‌ با سایر هنرهای‌ ایرانی‌ ،تارهای‌ به‌ هم‌ تنیدة‌ یکپارچه‌ای‌ است‌ که‌ از یکدیگر تأثیر پذیرفته‌اند ؛ به‌ ویژه‌ صنایع‌ دستی‌ که‌ علاوه‌ بر تزیینی‌ بودن‌ و جنبه‌های‌ زیبایی‌ شناسانه‌، نقش‌ کاربردی‌ در زندگی‌ روزمره‌ افراد جامعه‌ دارد. صنایع‌ دستی‌ به‌ دلیل‌ عدم‌ نیاز به‌ سرمایه‌گذاری‌ بسیار و وجود مواد اولیة‌ محلی‌ برای‌ تولید و وجود زمینه‌های‌ توسعه‌ در مناطق‌ مختلف‌ و ایجاد ارزش‌ افزودة‌ بالا، بخش‌ عظیمی‌ از نیروی‌ انسانی‌ و اقتصادی‌ ایران‌ را به‌ خود مشغول‌ کرده‌ است‌ و این‌ امر در معماری‌ سنتی‌ نقش‌ ِ بارزی‌ دارد. صنایع‌ دستی‌ و معماری‌ همواره‌ مکمل‌ یکدیگر بوده‌اند و دارای‌ ویژگی‌های‌ مشترک‌ می‌باشند .

بناهای‌ ایرانی‌ مانند مسجد، مناره‌، خانه‌، باغ‌، پل‌، قلعه‌، آب‌ انبارها و... هر کدام‌ به‌ نوعِ خاصی‌ از صنایع‌ دستی‌ نیاز دارد که‌ برخی‌ از انواع‌ آن‌ کاشی‌ کاری‌، مشبّک‌ کاری‌، نقاشی‌ دیواری‌، منّبت‌ کاری‌ و غیره‌ است‌. تنوع‌ اقلیم‌ آب‌ و هوایی‌ در ایران‌ موجب‌ گوناگونی‌ بسیار در معماری‌ و تزیین‌ آن‌ گردیده‌ است‌ و در نتیجه‌ انواع‌ و اقسام‌ صنایع‌ دستی‌ در تزیین‌ معماری‌، نقشِ عمده‌ای‌ دارند .

صنایع‌ دستی‌ در رشته‌های‌ گوناگون‌ همچون‌: قالی‌بافی‌ ،گلیم‌بافی‌، سفالگری‌ ،آبگینه‌ سازیِ محصولاتِ فلزی‌ ، سنگ‌تراشی‌، چوب‌ تراشی‌ ، حصیربافی‌ ، کاشی‌ کاری‌ تا رودوزی‌ها ارتباط‌ مستقیم‌ با معماری‌ دارد به‌ طوری‌ که‌ ساخت‌ شکل‌ آنها بستگی‌ به‌ فضای‌ معماری‌ سنتی‌ ایرانی‌ دارد و همین‌ طور بعضی‌ از اجزاء و فضاهای‌ معماری‌، متناسب‌ با کالاهای‌ صنایع‌ دستی‌ ساخته‌ می‌شود . معماری‌ سنتی‌ ایران‌ در ایجاد صورت‌های‌ مختلف‌ صنایع‌ دستی‌ نیز نقشِ عمده‌ای‌ را به‌ عهده‌ داشته‌ است‌ ؛ به‌ طور مثال‌ بافنده‌، اندازه‌ قالی‌ را براساس‌ وسعت‌ اتاق‌ها می‌بافد و سفالگر براساس‌ جایگاه‌ سفال‌ در فضای‌ ساختمان‌ شکل‌ و حجم‌ مورد نظر را می‌سازد . هماهنگی‌ صنایع‌ دستی‌ با معماری‌ نه‌ تنها از نظر فرم‌ و رنگ‌ بلکه‌ از نظر محتوایی‌ نیز هم‌ خوانی‌ دارد و هنرمند سعی‌ نموده‌، ارتباط‌ خویش‌ با طبیعت‌ و دیدگاه‌ معنوی‌ خویش‌ نسبت‌ به‌ هستی‌ را متجلی‌ سازد .

صنایع‌ دستی‌ به‌ علت‌ تنوع‌ و وسعت‌ در رشته‌های‌ گوناگون‌، کاربردهای‌ زیادی‌ در تزیین‌ معماری‌ دارد که‌ شامل‌ چهار بخش‌ می‌شود :تزیین‌ نمای‌ بیرونی‌ ؛ تزیین‌ فضاهای‌ ورودی‌ ؛ تزیین‌ درونِ بنا ؛ تزیین‌ فضای‌ اتصالِ درون‌ و بیرون‌ بنا .

تزیینات‌ بیرونی‌ ساختمان‌ باید به‌ نحوی‌ باشد که‌ در برابر تغییرات‌ آب‌ و هوا و نور خورشید مقاوم‌ باشد و کیفیت‌ خود را از دست‌ ندهد. این‌ تزیینات‌ بیش‌تر شامل‌ کاشی‌ کاری‌ به‌ صورت‌ معرّق‌ یا هفت‌ رنگ‌ می‌باشد که‌ علاوه‌ بر تزیین‌ بنا با نقوش‌ و رنگ‌های‌ گوناگون‌، عایقی‌ در برابر برف‌ و باران‌ و گرما و سرما است‌. کاشی‌ کاری‌ در معماری‌ ایران‌ در واقع‌ شناسنامه‌ بنا می‌باشد و تاریخ‌ مشخص‌ و سیرِ تحولی‌ منظمی‌ را دارا است‌.

با آغاز دوره‌ اسلامی‌، کاشی‌ کاری‌ در اماکنِ مذهبی‌ تجلی‌ خاصی‌ می‌یابد، محراب‌ و گنبدِ مسجد شیخ‌ لطف‌ ـ الله‌ و گنبدِ مزار شاه‌ نعمت‌ اللّه‌ ولی‌ در ماهانِ کرمان‌، مسجد کبود تبریز و گنبد مسجد چهار باغ‌ اصفهان‌، نمونه‌ بارز این‌ هنر می‌باشد .

کاشی‌ کاری‌، مهمترین‌ ویژگی‌ تزیین‌ معماری‌ سنتی‌ ایران‌ است‌ که‌ ادامة‌ همان‌ آجرکاری‌ است‌.

نکته‌ حائز اهمیت‌ در کاشی‌ کاری‌ ایران‌ رنگ‌ لعاب‌ است‌، رنگ‌ کاشی‌های‌ ایرانی‌ اکثراً فیروزه‌ای‌ و لاجوردی‌ بوده‌ و رنگ‌های‌ سفید و سبز و طلایی‌ نیز در درجه‌ دوم‌ می‌باشد و این‌ رنگ‌ها در بین‌ هنرهای‌ سنتی‌ ایران‌ مشترک‌ می‌باشند .

فضاهای‌ ورودی‌ بنا در معماری‌ ایرانی‌ و خصوصاً بناهای‌ مسکونی‌ و مذهبی‌ بخشِ مهمی‌ را به‌ خود اختصاص‌ داده‌ است‌ که‌ با پوششی‌ به‌ صورت‌ سایه‌بان‌ با طاق‌ کمانی‌ همراه‌ بوده‌ است‌ .تزیین‌ این‌ قسمت‌ از بنا عموماً کاشی‌ کاری‌ است‌، در ضمن‌ نمونه‌های‌ آینه‌کاری‌ و مشبک‌ کاری‌ آجری‌ نیز وجود دارد .

آینه‌ کاری‌ از هنرهای‌ ظریفی‌ است‌ که‌ در نماسازی‌ داخلی‌ بناها، در بالای‌ ازاره‌ها ، زیردورها ، طاق‌ها، رواق‌ها ، شبستان‌ها، سرسراها و موارد دیگر به‌ کار می‌رود .

مقرنس‌ کاری‌ و گچ‌ بری‌ نیز از تزیینات‌ معماری‌ محسوب‌ می‌گردد. مقرنس‌ کاری‌ که‌ تداوم‌ آجر چینی‌ است‌ توازنی‌ را القا می‌نماید که‌ گویی‌ وظیفه‌ انتقال‌ سقف‌ یا گنبد بر پایه‌ها را داراست‌ و همانند نسبت‌ آسمان‌ به‌ زمین‌ است‌ .

تزیینات‌ داخلی‌ یک‌ بنا نسبت‌ به‌ نوع‌ آن‌ تفاوت‌های‌ گوناگونی‌ دارد و این‌ تفاوت‌ در دوره‌های‌ گوناگون‌، تنوع‌ بیش‌تری‌ به‌ خود می‌گیرد ولی‌ در همة‌ آنها وجوه‌ مشترکی‌ نیز وجود دارد و از آن‌ جمله‌ ایجاد فضایی‌ است‌ که‌ انسان‌های‌ استفاده‌ کننده‌ از آن‌ بنا، آمالشان‌ در آن‌ تحقق‌ می‌یابد و آرامش‌ می‌یابند. در تزیین‌ داخلی‌ یک‌ بنا از تنوع‌ هنر صنایع‌ دستی‌ استفاده‌ بیش‌تری‌ می‌توان‌ نمود. قالی‌ علاوه‌ بر زیرانداز بودن‌ یکی‌ از اجزای‌ مهم‌ در تزیین‌ فضای‌ داخلی‌ بناهای‌ ایرانی‌ می‌باشد. زیرا کف‌ بنا را که‌ انسان‌ها بر آن‌ می‌نشینند و می‌خوابند، می‌پوشاند و گاه‌ نیز به‌ عنوان‌ تزیینی‌ زیبا بر دیوار کوبیده‌ می‌شود و گاهی‌ نیز از قالی‌های‌ دو طرفه‌ به‌ عنوان‌ سطحی‌ جدا کننده‌ بین‌ دو فضا استفاده‌ می‌شود. نزدیکی‌ طرح‌ و نقشِ قالی‌ با نقوشِ کاشی‌، نزدیکی‌ و انسجامِ هنرهای‌ ایرانی‌ را بیان‌ می‌دارد .

زیر اندازهای‌ دیگری‌ چون‌ گلیم‌ ،جاجیم‌ و منسوجات‌ سنتی‌ و پرده‌های‌ قلمکار با کاربردهای‌ گوناگون‌ و وسایل‌ تزیین‌ شده‌ با خاتم‌ و منّبت‌ و معرق‌ چوب‌، انواع‌ رودوزی‌ها و اشیای‌ فلزی‌ ، همه‌ و همه‌ ،آرایش‌ دهنده‌ محل‌ زندگی‌ ایرانی‌ می‌باشند. صنایع‌ دستی‌ در معماری‌ ایران‌ تنها نقشِ مزّین‌ کنندة‌ فضا را ندارند بلکه‌ هر کدام‌ در جایگاه‌ خود کاربردهای‌ گوناگونی‌ دارد .

تزیین‌ بین‌ فضای‌ داخلی‌ و خارجی‌ شامل‌ درها و پنجره‌هاست‌. «درِ» بناها که‌ در گذشته‌ از چوب‌ ساخته‌ می‌شد مأوایِ سرپنجه‌ هنرمندانِ منّبت‌ کار و فلز کار بود. «در»های‌ کنده‌ کاری‌ شده‌ و منبت‌ کاری‌ همراه‌ با کلون‌های‌ بسیار زیبای‌ فلزی‌ ،جایگاه‌ و اهمیت‌ بنا را روشن‌ می‌ساخت‌. نقوشِ ایجاد شده‌ بر روی‌ درها هم‌ چون‌ نقوشِ نمادین‌، در هنرها جلوه‌گاهِ تفکر و فرهنگِ ایرانی‌ است‌. نقش‌ «خورشید» که‌ مهم‌ترین‌ نقشِ موجود بر روی‌ درها می‌باشد، علامتی‌ برای‌ روشنی‌، برکت‌ و سلامتی‌ برای‌ صاحبخانه‌ است‌ .

پنجره‌ نیز که‌ اشاعه‌ دهنده‌ نور و روشنی‌ به‌ فضای‌ داخلی‌ می‌باشد اکثراً با چوب‌، گره‌ چینی‌ می‌شود .و گاه‌ با شیشه‌های‌ رنگین‌ ،رنگین‌ کمانی‌ از نور را در فضای‌ داخلی‌ ایجاد می‌نماید .


حمد علی‌ محراب‌ بیگی‌

http://www.iranartnews.com/modules.php?name=Content&pa=showpage&pid=68

برای زیباتر کردن دکوراسیون منزل از چه رنگهایی استفاده کنیم؟

رنگ یکی از جالب ترین جنبه های دکوراسیون است. طراحان دکوراسیون امروزی تقریباً همه قوانین سابق در ارتباط با استفاده از رنگ های گوناگون و ترکیب آنها با یکدیگر را در هم شکسته اند و امروز هر رنگی را می توان در دکوراسیون منزل به کار برد. دیگر مرزها و محدویت های گذشته در کاربرد رنگ ها در دکوراسیون رعایت نمی شوند و شاید به همین دلیل انتخاب مجموعه رنگی دلخواه برای دکوراسیون یک خانه مشکل تر شده باشد. اما هنوز راه هایی برای تشخیص مجموعه رنگی مناسب برای هر خانواده وجود دارد. امروزه بیش از هر چیز به سلیقه و روحیات ساکنین خانه توجه می شود. هر یک از ما احتمالاً ایده هایی درباره رنگ های مورد علاقه خود داریم و انتخاب و سلیقه ما اغلب بهترین راهنما برای انتخاب مجموعه رنگی مناسب برای محل زندگی و منزلمان است. اگر به یک پارچه کنفی رنگ پریده، یک رومیزی بنفش پررنگ و یا لباس هایی به رنگ های زنده و درخشان تمایل دارید اینها می توانند راهنمای شما در انتخاب مجموعه رنگی مناسب برای منزلتان باشند. در قدم اول کلیه لوازمی که در منزل دارید و آنها را به خاطر رنگشان دوست می دارید در یک جا جمع کنید. این وسایل ممکن است عبارت باشند از یک روسری، یک سرویس بشقاب، صابون یا کارت تبریک و یا هر آنچه به واسطه رنگش مورد پسند شما است. کتاب ها و مجله هایی که در رابطه با ترکیب رنگ هستند، تهیه کنید و با مطالعه آنها اطلاعات کافی در رابطه با ایجاد ارتباط میان رنگ های گوناگون کسب کنید.
رنگ هایی که شما می پسندید، ترکیب آنها با یکدیگر در یک مجموعه واحد ، و تأثیر نور موجود در فضا بر آنها عواملی هستند که نتیجه کار را تحت تأثیر قرار می دهند.
هنگامی که رنگ های مورد پسندتان را انتخاب کردید با استفاده از مداد رنگی، مداد شمعی، آبرنگ و یا هر وسیله رنگ آمیزی دیگری که در اختیار دارید آنها را در کنار هم بر روی یک قطعه کاغذ سفید آزمایش کنید. اندازه سطوح رنگی مختلف را تغییر دهید و به آنها کمی سفید برای روشن تر شدن اضافه کنید. به چرخه رنگ مراجعه کنید و با استفاده از آن رنگ مورد نظرتان را یافته در کنار آن امتحان کنید. به خاطر داشته باشید که رنگ های منتخب شما وقتی بر روی سطح دیوارهای اتاق اجرا شوند تاثیری بسیار قوی تر از نمای آنها بر روی یک قطعه کاغذ خواهند داشت. وقتی به یک ترکیب رنگی رضایت بخش رسیدید توجه داشته باشید که تأثیر نور موجود در محیط و شرایط منزل خود را نیز در نظر بگیرید . به عنوان مثال دیوارهای زرد درخشان برای یک خانه آفتاب گیر در منطقه ای با آب و هوای گرم و آفتابی ، بسیار زیبا به نظر می رسند؛ اما همین رنگ بر روی دیوارهای یک اتاق شمالی که از نور طبیعی کمی بهره مند است نازیبا و کسل کننده خواهد بود. در چنین اتاقی استفاده از رنگ زرد خردلی نتیجه ای بسیار مناسب تر خواهد داشت. نور چه از نوع طبیعی و چه مصنوعی باشد تأثیرات مختلفی بر رنگ خواهد داشت و آگاهی از این امر هنگام طراحی رنگ یک فضا ضروری است. دقت کنید که در چه زمانی از روز و به چه میزان نور طبیعی به هر یک از اتاق های شما می تابد و رنگ مورد نظرتان برای هر یک از اتاق ها را در نور همان اتاق بیازمایید.
انتخاب رنگِ مناسب برای پوشش دیوارها اولین قدم در طراحی رنگی برای دکوراسیون هر اتاق است ؛ اما شاید یافتن رنگ های متناسب با آن برای دیگر اجزای دکوراسیون کمی مشکل تر به نظر برسد. استفاده از چرخه رنگ، روشی مطمئن برای یافتن رنگ های متناسب با رنگ مورد نظر ماست. چرخه رنگ متشکل از دوازده رنگ است که سه رنگ قرمز، زرد و آبی در آن رنگ های اولیه و رنگ های میان آنها به عنوان رنگ های ثانویه شناخته می شوند. هر رنگ در این چرخه می تواند با رنگ های کناری خود که رنگ های هم خانواده اش محسوب می شوند و همچنین رنگ مقابلش که رنگ مکمل آن است به خوبی ترکیب شده نتیجه ای زیبا و موزون بیافریند. استفاده از رنگ های هم خانواده که در چرخه رنگ در کنار هم قرار گرفته و به اصطلاح همسایه هستند ترکیبی ملایم و هماهنگ را ایجاد می کند که نگاه بیننده را به راحتی از یکی به دیگری رهنمون می شود. استفاده از یک رنگ با میزان کمی از رنگ مکمل آن چنانچه به درستی و در اندازه های صحیح صورت گرفته باشد نتیجه ای درخشان و چشمگیر می آفریند و بر جذابیت مجموعه رنگی حاضر می افزاید و مانع غالب شدن کامل یک رنگ بر فضای اتاق می شود.
در این جا به برخی از اصطلاحات متداول طراحان دکوراسیون در ارتباط با رنگ اشاره می کنیم:
رنگ های آکسان: رنگ های تند و درخشانی که برای زنده کردن و انرژی بخشیدن به یک مجموعه رنگی به آن اضافه می شوند، مانند رنگ صورتی تند چند کوسن و یک جفت شمع در یک اتاق نشیمن که با خانواده رنگ کرم رنگ آمیزی شده است.
رنگ زمینه: رنگ زمینه رنگی است که در بزرگ ترین سطوح و به بیشترین میزان در یک فضا مورد استفاده قرار گرفته است مانند رنگ دیوارهای یک اتاق. رنگ زمینه ، اغلب به عنوان پس زمینه ای برای سایر رنگ های به کار رفته در اتاق مورد استفاده قرار می گیرد و سایر رنگ ها مانند رنگ های آکسان یا متضاد را در خود جای می دهد.
رنگ های متضاد: این رنگ ها در کنار هم تاثیری چشمگیر بر بیننده باقی می گذارند چنان که حتی پس از بستن چشم ها این تاثیر تا مدت کوتاهی در ذهن بیننده باقی می ماند.
رنگ های سرد: این رنگ ها حاوی مقدار زیادی رنگ آبی هستند، به عنوان مثال خاکستری هایی که شامل مقداری رنگ آبی باشند احساس سردی و سرما را در شما ایجاد می کنند در حالی که خاکستری حاوی قرمز یا بنفش قرمز حس گرما را در بیننده القا می کنند و ویژگی دیگری خواهند داشت.
رنگ های مکمل: این رنگ ها که در چرخه رنگ در برابر یکدیگر قرار دارند در کنار هم نمایی چشمگیر و متعادل می آفرینند. این رنگ ها هرگز از یک خانواده نیستند و حداکثر تفاوت را با یکدیگر دارند. به عنوان مثال می توان چند کوسن نارنجی تند را در زمینه ای از رنگ آبی نمونه بارزی از این ترکیب در نظر گرفت.
رنگ های غالب: رنگ غالب همیشه رنگی که در بزرگترین سطوح و به بیشترین میزان در مجموعه ای به کار رفته ، نیست بلکه رنگی است که بیش از بقیه رنگ ها نظر را به خود جلب می کند.
یک خانواده رنگی: شامل مجموعه ای از رنگ ها می شود که به نوعی با یکدیگر مرتبط هستند برای مثال خانواده آبی شامل مجموعه ای از رنگ های آبی است که از یک سو با آبی سبزها شروع می شود و از سوی دیگر به رنگ های آبی بنفش ختم می شود. خانواده قهوه ای از رنگ قهوه ای و قهوه ای خاکستری تا پرده های نارنجی و قرمز را شامل می شود.
رنگ های گرم: این رنگ ها محتوی مقدار قابل ملاحظه ای قرمز هستند. حتی برخی از آبی ها نیز ممکن است به واسطه وجود مقداری قرمز در آنها در این مجموعه جای بگیرند.
رنگ های هم پرده: اینها رنگ هایی هستند مانند رنگ زرد پررنگ و آبی پررنگ ، این رنگ ها لزوماً از یک خانواده نیستند بلکه هر دو دارای میزان مساوی از رنگ قرمز یا آبی هستند و هیچ یک بر دیگری غلبه نمی یابند.

طراحی اتاق کودک

فرآیند رشد انسان ها، در کودکی، تاثیر بسزایی در شخصیت آنان دارد. عقیده بسیاری از متخصصان تعلیم و تربیت بر این است که شخصیت هر انسان در 7 سال اول زندگی او شکل می گیرد، فرآیند رشد کودک در سال های اولیه زندگی متاثر از عوامل بسیاری است. فعالیت، به عنوان عامل اصلی رشد و یادگیری کودک فرآیندی است که در ارتباط با فضا و محیط کودک، رشد همه جانبه او را موجب می گردد. فضاهای مرتبط با فعالیت کودکان باید دارای شرایط مناسب و مطلوب برای رشد فیزیکی، ذهنی، عاطفی و اجتماعی آنان باشد. تحقق این امر از طریق بکارگیری عناصر طراحی معماری که منطبق با شرایط جسمی و روانی کودک باشد، امکان پذیر است.
طراحی اتاق کودک می بایست با روحیه کودکان در تطبیق باشد و باید طوری طراحی شود که تا مدرسه رفتن کودک مورد استفاده قرار گیرد، از این رو در طراحی فضاهای کودکان، شناخت کودک اهمیتی خاص می یابد و از آنجایی که کودکان دنیای تخیلی خاص خویش را دارند، بسیاری از آنان در سنین زیر 7 سال، دنیا را آنطور که باید باشد مجسم می کنند، نه آنگونه که هست و همین امر باعث می شود محیط کودکان آن فضایی نباشد که معمار بدون شناخت، آن را طراحی می کند. چنان که وقتی معماری بر نمودهای سنتی زندگی از طریق تفاوت های مفهومی تاثیر می گذارد، برخوردهایی مطرح می شود که قبل از آن به طور کامل پنهان بودند و این چنین است که آشکار و هویدا می شوند.
شکل کلی فضای معماری کودکان از عناصری منحصر به فرد، برجسته و آنچه بر انگیزنده احساسات وی است، سرچشمه می گیرد. اشکال خالص هندسی رفتار ادراکی کودک را مورد توجه قرار می دهند و اجازه نمی دهند تا مفاهیم گوناگون در جزییات تصوری کودکانه مدفون بماند. نقاشی های کودکان نشان می دهد که کودکان در تصوراتشان، فضا را چگونه می بینند. آنها بطور دقیق و کامل (به عنوان کاربر ) فضا را قبول کرده و آن را با جزییات در ترسیماتشان بیان می کنند که خود مایه تعجب است.
کودکان معمولاًً دوست دارند در مورد اینکه اتاقشان چگونه دیده می شود، بحث کنند. آنها اظهارات مهمی می نمایند و نظراتی درباره رنگ اتاق و دیوارها و مبلمان مناسب خود را بیان می کنند و می خواهند در مورد آنها تصمیم پذیری شود. بدین گونه کودکان فرضیه طراحان را قطعی خواهند کرد. این فرضیه اساس طراحی خواهد بود که تصور کودکانه، اشکال معماری و شاخص مخصوص به خود را بر می انگیزد، مثل آنچه که اینگونه توسط کودک بیان می شود: شبیه به ماهی است، سر و چشم دارد، مثل قایق است اما بدون پارو.
اتاق کودک قلمرویی مخصوص به آنان است. آنجا برای آنان همچون جهان بزرگ تصور می شود. آنان در آنجا به موسیقی گوش فرا می دهند، بازی می کنند، در رویاهای خود فرو می روند، کتاب می خوانند و.... از این رو کودک همواره در حال جنبش و جنبیدن است و دوست دارد کنجکاوی و کاوش را همراه با بازی در دنیای خود انجام دهد، بنابراین محیط اطرافش باید مطابق با فعل و انفعال درون کودک باشد و حواس و حس کنجکاوی او را بر انگیزد. از این رو بهترین فضاها جهت کودکان می بایست، رنگارنگ، جذاب، پر مشغله و منظم، پر نشاط ولی با این حال آرامش بخش و در عین حال بی خطر باشد. نائل گشتن بدان ها تنها بوسیله برنامه ریزی دقیق میسر خواهد بود. از این رو با مد نظر گرفتن عناصر زیر خواهیم توانست در ایجاد محیطی مناسب و متناسب با حال و هوای آنان و هر آنچه در رشد و تعالی آنان تاثیرگذار است، فائق گردیم.
۱.مشورت: با کودک خود صبحت کنید؛ فعالیت های مورد علاقه او را بیابید و توجه نمایید او از چه چیزهایی لذت می برد. از صفات منحصر به فرد او به دقت مطلع شوید و بیابید که دوست دارد محیطش چگونه آراسته شود. کودکان باید کمک کنند تا محیط خود را بیافرینند، بدین گونه آنها یاد می گیرند، مسئولیت پذیر بوده و برای به ثمر رساندن کیفیت استعداد وجودی خود کوشش نمایند.
۲.مقیاس و مبلمان: طراحی فضای منطبق با شرایط کودکان به طور قطع بستگی به شناخت کافی از ویژگی های رشد آنان دارد. خصوصیات جسمی و روانی کودکان در مراحل مختلف رشد، اساس برنامه ریزی فضا و طراحی برای آنان است. اندازه میز و صندلی، کمدهای اسباب بازی و نیز ارتفاع مناسب دستگیره درها، دستشویی ها، شیرها و... ضروری است. اگر فضا و عناصر آن متناسب با اندازه های کودکان باشد، آنها به سادگی می توانند از فضاها و وسایل مربوط به خود استفاده کنند. قطعات متنوع مبلمان، نیمکت، میز و صندلی، تابلوها، قفسه ها و ... که با مقیاس و در حد و اندازه آنان ساخته می شود، اغلب برای هر بازی شکل ویژه ای به خود می گیرند.
۳.تقسیمات فضا: اتاق کودک باید به طریقی چند منظوره طراحی شود و از آنجایی که کودکان از اتاقشان برای بسیاری از فعالیت ها در کنار استراحت و خواب استفاده می کنند، تقسیمات و قلمروهای خاص و مشخص خود را طلب می کند. از قبیل فضایی برای مطالعه و بازی های مهیج و همچنین فضایی برای سرگرمی. فضای بازی باید در کنار فضای خواب و استراحت کودک و در ارتباط مناسب با آن طراحی شود. تجهیزات مورد نیاز در فضای بازی شامل: قفسه و صندلی، پارک کودک و... است.
۴.محدودیت ها: کودک در این مرحله کنجکاو و بی باک است؛ تا آنجایی که آنها هیچ گونه اطلاعی از خطر ندارند. از این رو با ایجاد قفسه ها نه تنها اشیایی مانند بطری و دارو در ارتفاعی مناسب و به دور از دست کودک در امان است، بلکه محیط نیز نظمی دوچندان می یابد.
۵.رنگ: رنگ های روشن به چشم بچه ها با شکوه هستند. برای دیوارها از کاغذ دیواری رنگی و یا رنگ شاد استفاده کنید و رنگ و بافت را به آنها اضافه نمایید. می توانیم حریم ها و همچنین لبه های دیوار را مشخص و برجسته نماییم و ابرها و ستارگان را بر سقف اضافه نماییم. کودکان رنگ های تابناک و درخشنده را دوست دارند؛ اما شما می توانید با به کار بردن رنگ های شاد و تابناک در روی هر دیوار محدوه ای رنگی را نیز معین کنید. رنگ های شاد و شفاف و آزاد، تصور کودکانه را بر می انگیزند و آنان را به آفرینش و خلاقیت تشویق می کنند. همچنین پیدایش یا ظهور دیوارهای روشن از قبیل استفاده از کارکترهای کارتونی و مانند آن در دیوارهای اتاق های کوچک می تواند بسیار مفید باشد.
۶.روشنایی: فضاهایی با نور طبیعی و شفاف اثر مثبت بر کودکان دارند. به عبارت دیگر اتاق های تاریک با نور مصنوعی و نامناسب اثر منفی در پی خواهند داشت. از این رو گزیدن نحوه و میزان روشنایی در اتاق کودک اهمیتی بس مهم را ایفا می نماید و تاثیر مهمی در خواندن و نوشتن و ایجاد آرامش و تمرکز آنان دارد. نور مناسب فضا را جهت محیطی آرام و مناسب برای مطالعه آماده می نماید. بررسی تاثیر میزان نور در شب نیز در روحیه آنان حائز اهمیت است.
۷.پنجره ها: پنجره و جهت آن در اتاق کودک اهمیتی ویژه دارد. از طریق آن نور شمالی به داخل می تابد و شادابی و سحرخیزی را به بار می آورد. کودکان پنجره هایی را که در تقابل و مرتبه چشمانشان است بیشتر دوست می دارند، بطوری که ایشان مجبور نیستند برای نگاه کردن به خارج قد بکشند. از سوی دیگر کودکان از میان پنجره ها حرکت خورشید را دنبال می کنند تا زمانی که به محل مشخصی برسد و غروب کند، فعالیت های خود را خاتمه می دهند.
در گرداگرد این عناصر کودکان بازی می کنند و از این طریق از تصوراتشان بهره می برند تا دنیای خودشان را بیافرینند. از این رو با ایجاد کنش و واکنش و ایجاد کنجکاوی خواهیم توانست کودک خود را به فکر فرو بریم. ایجاد کنش دنیای جدیدی را روی کودک خواهد گشود و او را در شناخت هر چه بیشتر پیرامون و دنیای پر رمز و راز خود تشویق خواهد نمود. چنان که معماری و عناصرش برانگیزنده نیروی حرکتی و تشویقی خواهند بود؛ آن هنگام دیگر پایانی بر این باور نخواهد بود.


محمرضا کاشانی

منابع:
معماری برای کودکان نوشته والتر کرونر- ترجمه احمد خوشنویس

معماری بیمارستان

در حالی که بیمارستان‌ها در گذشته آگاهانه جهت مصارف پزشکی، جراحی طراحی می‌‌شدند امروزه می‌توان شاهد تغییر جهت به سوی انسانگرایی در امکانات بیمارستانی بود. بیمارستانهای امروزی بیشتر به هتل شبیه هستند. وجود فضای اقامتی دارای اهمیت بیشتری نسبت به طرح‌های سرد بهداشتی در بیمارستانهای گذشته است. مدت زمان بستری و اقامت بیمار به طور پیوسته کوتاهتر می‌شود و علاقه به اتاق‌های یک تختی یا دو تختی (در خصوص بیمارهای
خصوصی) بیشتر شده است
قسمت بندی و تعین محدوده
یک بیمارستان عمومی به بخشهای مراقبت، معاینه و درمان، انبار و محل نگهداری موقت زباله، اداری و فن آوری تقسیم می‌شود. قسمت‌های اقامتی و احتمالا بخش‌های آموزشی و پژوهشی و همچنین بخشهای حمایتی برای عملیاتهای خدماتی نیز در یک بیمارستان عمومی وجود دارند
انواع بیمارستانها
بیمارستانها را می‌شود به گروههای زیر تقسیم کرد: کوچکترین (تا 50تخت)، کوچک (تا150 تخت)استاندارد(تا600 تخت) و بزرگ. حمایت کنندگان مالی بیمارستانها ممکن است دولت، بنیادهای نیکوکاری یا خصوصی یا ترکیبی از اینها باشند. بیمارستانها را می‌توان از جهت نوع فعالیت به بیمارستانهای عمومی، تخصصی و دانشگاهی تقسیم کرد.
بیمارستانهای دانشگاهی
بیمارستانهای دانشگاهی با بیشترین ظرفیت خدماتی را می‌توان برابر با دانشکده‌های پزشکی و بیمارستانهای عمومی بزرگ دانست. آنها امکانات تشخیص و درمانی گسترده‌ای دارند و به طور اصولی پژوهش و آموزش را به پیش می‌‌برند.سالنهای سخنرانی و اتاقهای تشریح بایستی طوری گنجانده شوند که فعالیت بیمارستان توسط ناظرین مختل نشوند. بخشها باید بزرگ باشند تا هم ملاقات کنندگان و هم ناظران را در خود جای دهند. امکانات و نیازهای ویژه بیمارستانهای پزشکی ایجاب می‌کند اتاقها به صورت ویژه‌ای طراحی شوند.
مفهوم طرح ریزی
موقعیت:
محل پروژه باید دارای فضای کافی برای بخشهای اقامتی مستقل و دپارتمانهای مختلف بیمارستان باشد. بایستی در منطقه آرام باشد و در آینده نیز احتمال ساخت و ساز در اطراف آن وجود نداشته باشد مگر اینکه توسط محلهای مجاور تفکیک و مستثنی شده باشد. تجهیزات نبایستی بر اثر مه گرفتگی، باد شدید، گردوغبار، دود، بو وحشرات آسیب ببیند. زمین نباید آلوده باشد و برای گسترش فضا، زمینهای آزاد اطراف نیز در نظر گرفته شوند
جهت:
بهترین جهت برای اتاق درمان و جراحی بین شمال غربی و شمال شرقی است. نمای بخش پرستاری در جهت جنوب به جنوب شرقی مناسب است آفتاب صبحگاهی دلپذیر، گرمای کم، مزاحمت کم نور آفتاب (احتیاج به تاریک کردن اتاق نیست)، هوای ملایم در عصر ها، اتاقهایی که رو به شرق و غرب هستند به نسبت دارای آفتاب گیری بیشتر هستند اگر چه از آفتاب زمستانی بهره کمتری می‌‌برند. جهت بخشهای بیمارستان که دارای اقامت متوسط کوتاهی هستند مهم نیست برخی مقررات انظباطی تخصصی حکم می‌کنند که بیماران در معرض نور مستقیم خورشید قرار نگیرند که اتاقهای رو به شمال برای آنها مناسب است
تصویر:
یک بیمارستان قرار است گسترش یابد، طراحی آن شامل چهار فاز سازندگی می‌شوند یک محیط بسته بزرگ که شامل یک پارک ساخته خواهد شد که پنجره‌ها بتوانند رو به آن باز شوند بدون آنکه صدا مزاحمت ایجاد کند
اشکال ساختمانی درمانگاه بیماران سرپایی:
محل درمان بیماران سر پایی دارای اهمیت ویژه‌ای است. جداسازی مسیر بیماران سرپایی و بیماران بستری شونده باید در اوائل برنامه ریزی مد نظر قرار گیرد.با این حال راه دسترسی به دپارتمانهای پرتو ایکس و جراحی بایستی نزدیک باشد. امور مربوط به بیماران سرپایی هر روز مهمتر می‌شوند. بنابراین به اتاق‌های انتظار بزرگتر و اتاقهای درمان بیشتری نیاز است
راهروها:
راهروها باید برای بیشترین جریان گردشی طراحی شوند. در کل، راهروهای دسترسی بایستی حداقل دارای 50/1 متر پهنا داشته باشند. راهروهایی که بیماران را با تخت متحرک جابجا می‌کنند باید حداقل دارای پهنای موثر 25/2 متر باشند. سقف معلق در راهروها می‌توانند تا 40/2 متر ارتفاع داشته باشند. پنجره‌های نورگیر و هواگیر نبایستی بیش از 25 متر از یکدیگر فاصله داشته باشند. پهنای مفدار راهروها نباید توسط برآمدگیهای دیوار، ستونها و عناصر دیگر ساختمان مختل و محدود شود. در را هروهای بخش باید با توجه به مقررات داخلی در برای خروج دود سیگار تعبیه شود
درها:
در طراحی درها بهداشت باید در نظر گرفته شود. لایه سطحی در بایستی دارای مقاومت بلند مدت در برابر نظافت مداوم توسط تمیزکننده‌ها و میکروب کشها باشد و بایستی طوری طراحی شود که مانع انتقال صدا، بوهای نا مطبوع و جریان هوا باشند. درها نیز بایستی دارای همان استاندارد عایق بندی در برابر صدا باشد که دیوارهای اطراف از آن برخوردارند. چوب دو روکشه در باید حداقل توانایی کاهش صدا تا25 دسی بل را داشته باشد. ارتفاع دقیق دربها به نوع و عمل آنها بستگی دارد
درهای معمولی m 20/2 -10/2
دروازه‌های عبور وسایل نقلیه m 50/2
ورودی انتقالات m 80/2- 70/2
حداقل ارتفاع در جاده‌های ورودی m 50/3
پله ها:
به خاطر دلایل سلامتی، پله‌ها بایستی طوری طراحی شوند که در مواقع لزوم ظرفیت تمام گردش عمومی را داشته باشند البته مقررات ساختمان سازی ملی نیز بایددر نظر گرفته شوند. پلکانها باید در هر دو طرف نرده داشته باشند و بدون بر آمدگی پیشبن باشند(بدون لبه برآمده) پله‌های پیچ دار (حلزونی) نمی‌توانند در مقررات مربوط به پله‌ها گنجانده شوند.پهنای موثر عرض پله‌ها و پاگردها باید حداقل دارای 50/1 متر باشند واز50/2 متر تجاوز نکنند. درها نباید پهنای مفید پاگردها را اشغال ومحدود کنند و با توجه به مقررات بیمارستان، درهای رو به راه پله باید به طرف خروجی باز شوند. می‌توان پله‌هایی با ارتفاع 170 میلی متر داشت و حداقل عمق پاگذار ان 280 میلی متر باشد , بهتر است نسبت ارتفاع به عمق پاگذار 150 تا 300 میلی متر باشد.
آسانسور ها:
آسانسورها انسانها، دارو ها، ملحفه‌ها و تختهای بیمارستانی را بین طبقات جابجا می‌کنند و به خاطر مسائل بهداشتی و زیبایی بهتر است آسانسورهای جداگانه‌ای را برای هر کدام این اهداف در نظر گرفت. در ساختمانهایی که مراقبت، معاینه و درمان در طبقات بالایی انجام می‌‌گیرند حداقل دو آسانسور برای انتقال تخت لازم است. اتاقک آسانسور باید به اندازه‌ای باشد که جا برای یک تخت ودو همراه وجود داشته باشد. سطوح داخلی کابین باید صاف، قابل شستشو و به راحتی قابل ضد عفونی باشد. کف آن نباید سر باشد چاه آسانسور باید ضد آتش باشد. برای هر صد تخت یک آسانسور چند منظوره باید تعبیه شود و تعداد این آسانسورها در بیمارستانهای کوچکتر حداقل دو دستگاه باید باشد، بعلاوه حداقل بایستی دو آسانسور کوچکتر برای تجهیزات قابل حمل، کارکنان وملاقات کنندگان وجود داشته باشد
ابعاد دقیق آسانسور: m 20/1 × 90
ابعاد دقیق چاه آسانسور: m 50/1 × 25/1
مسیریابی
برای جلوگیری از انتقال میکروب بر اثر تماس، فعالیتهای مختلف جداگانه‌ای می‌‌بایست صورت گیرد. سیستم تک راهرویی که در آن بیماران جراحی شده و بیماران آماده جراحی، کارکنان آماده جراحی و کارکنان پس از انجام عمل و حمل وسایل تمیز و کثیف از یک راهرو استفاده می‌کنند دیگر استاندارد نیست. بهتر است سامانه دو راهروی داشته باشیم که در آن بیماران و کارکنان یا بیماران و وسایل غیر تمیز از یکدیگر جدا باشند. هنوز بهترین نوع این موارد مشخص نشده است و بنابراین به صورت جداگانه در نظر گرفته می‌شوند. یک راهبرد موثر، جدا کردن جریان بیماران از محل کار مورد استفاده کارکنان گروه جراحی است
اتاقهای جراحی اصلی
تعدادی اتاق ملزومات و کار در مجاورت مستقیم اتاق جراحی هستند. اتاق جراحی باید به گونه‌ای طراحی شود تا هر چه بیشتر به شکل مربع شباهت داشته باشد تا کار در هر جهت از تخت جراحی به راحتی انجام گیرد.
اندازه مناسب می‌تواند 50/6 × 50/6 متر با ارتفاع 3 متر و اضافه ارتفاع 70/0 متر برای تهویه و خدمات دیگر باشد,
اتاقهای جراحی بهتر است یکسان باشد تا حداکثر انعطاف پذیری را داشته باشند و عملها روی میز قابل حملی صورت گیرد که بر روی پایه‌ای ثابت در وسط اتاق سوار شده باشد. نور طبیعی از نظر روانشناختی دارای امتیاز خاصی است که جلوگیری از آن تقریبا غیر ممکن می‌‌نماید. واگر هم امکان آن وجود داشته باشد باید سیستمی وجود داشته باشدکه به طور کامل جلوی نفوذ این نور را بگیرد(برای مثال عملهای جراحی چشم در فضای خیلی تاریک انجام می‌گیرد) امروزه اتصالات خدماتی و وسایل فنی معمولا از طریق تجهیزات بیهوشی معلق تأمین می‌شود. در غیر این صورت ،اتصالات خطوط خلاء، اکسید نیتروس و برق اضطراری بایستی حداقل 20/1 متر بالاتر از سطح کف اتاق قرار گیرند. جدا کردن بخشهایی که در حد بالای میکروب زدایی شده اند(استریل) و وسایل استریل نیز به آنجا ارسال می‌شود بسیار مهم است. تقسیم اتاق عمل به دو قسمت عفونی و غیر عفونی یک بحث پزشکی است اما عمل هوشیارانه و منطقی است. کف اتاق و سطح دیوارها باید بسیار صاف و قابل شستشو باشند از نصف برآمدگیهای تزئینی و سازه‌ای باید جلوگیری کرد.
اتاق بیهوشی
اندازه اتاق بیهوشی باید تقریبا 80/3×80/3 متر باشد و درهای آن نیز کشویی و برقی باشد و به اتاق عمل باز شوند(پهنای 40/1 متر)این درها باید دارای دریچه و شیشه‌ای باشند تا بتوان با اتاق جراحی ارتباط تصویری داشت. اتاق بایستی مجهز به یخچال ،سینک آب ،لوله دستشویی و آبکشی، کابینت جهت نگهداری لوله هلی جراحی ،اتصالات تجهیزات بیهوشی. برق اضطراری باشد.
اتاق ترخیص بیهوشی:
این اتاق به اتاق بیهوشی شباهت دارد در ورودی به راهروی کاری باید لولایی و بدون چفت با عرض 25/1 متر باشد
اتاق شستشو:
تقسیم اتاق شستشو به بهداشتی ومعمولی ایده ال است اما از نقطه نظر بهداشت یک اتاق تکی کافی است. حداقل پهنای اتاق باید80/1 متر باشد. برای هر اتاق جراحی بایستی سه دست و صورت شویی (سینک) که آب را به اطراف نمی‌پاشد وجود داشته باشدکه از طریق پدالهای پایی کنترل شوند .بایستی دارای دریچه دید باشند و اگر هم برقی هستند بایستی با پدالهای پایی باز شوند. اگر صرفه جویی در الویت دارد می‌توان از درهای لولایی چرخش استفاده کرد
اتاق اشیاء استریل:
اندازه این اتاق دارای انعطاف پذیری بیشتری است اما بایستی به اندازه کافی فضای قفسه و کابینت وجود داشته باشد و بتوان به طور مستقیم از اتاق عمل به آن دسترسی داشت. به ازای هر اتاق عمل اشیاء استریل به مساحت تقریبی ده متر مربع نیاز است
اتاق تجهیزات:
اگر چه دسترسی مستقیم به اتاق عمل ارجح است این کار همیشه ممکن نیست اگر دسترسی مستقیم امکان‌پذیر نباشد اتاق تجهیزات بایستی تا حد امکان نزدیک اتاق عمل باشد تا مدت انتظار کمتر شود. اتاقی به اندازه 20متر مربع باید در نظر گرفته شود
اتاق زیر مجموعه استریل:
این اتاق را می‌توان مستقیم یا غیر مستقیم به بخش استریل اتاق عمل مرتبط کرد. این اتاق شامل یک بخش بهداشتی برای اشیاء استریل شده و یک بخش معمولی برای اشتباه غیر استریل است. تجهیزات آن بایستی شامل
سینک, سطح انبار ,سطح کار و استریل کننده‌های بخار باشد. وصل کردن یک اتاق زیر مجموعه استریل (ساب استریل) به چندین اتاق عمل می‌تواند مشکلات بهداشتی بوجود آورد که این کار نباید صورت گیرد. توجه داشته باشید که ابزار جراحی در واحد استریلیزه مرکزی آماده می‌شوند که خارج از محوطه جراحی قرار دارد
اتاق گچ گیری:
به خاطر مسائل بهداشتی، این اتاق نباید در محوطه جراحی باشد بلکه در محوطه بیماران سرپایی بایستی قرار گیرد در واقع اورژانس بیمار بایستی از لابی‌های مختلف عبور کند تا به اتاق عمل برسد. تجهیزات شرایط پس از عمل فناوری اتاق بهداشت و تهویه هوا: سیستم تهویه هوا جزئی حیاتی از فناوری اتاق بهداشت است نمونه معمولی آن از جابجایی کم،لزرش با سرعت ثابت حرکت هوا (m /s 45/0)استفاده می‌کند که تمام میکروبها و ذرات رها شده را به خارج می‌‌راند. یک سیستم دمنده جهت دار هوا نیز برای به حداقل رساندن لرزش هوا و یکنواختی آن هوا را به داخل اتاق عمل می‌‌دمد. بنابراین می‌توان به مقدار زیاد از ترکیب هوای آلوده و هوای تازه ( هوای اتاق بهداشت )جلو گیری
کرد. برای حفظ بهداشت و تمیزی تجهیزات جراحی به مسافتی به ابعاد تقریبی 00/3×00/3 متر نیاز است. همچنین سیستم تهویه هوا پیش از آماده کردن مقدار هوا مورد نیاز، از طریق تصویه، رقیق و فشرده کردن هوا سطح اجرام زنده هوایی را می‌‌کاهد. برای مثال برای اطمینان از آلودگی زدایی هوا بین اتاقهای عمل به15تا20 بار تعویض هوا در ساعت نیاز برای ایجاد منطقه‌ای در اتاق عمل که تا حد امکان فاقد جرم/ذره باشد از ورودیاست. کنترل نشده هوا از طریق اتاقهای مجاور به داخل اتاق عمل بایستی جلوگیری کرد.این کار را می‌شود از طریق هوا بندی اتاق عمل (تمام درزها در طی ساخت بایستی پر شوند) و با تغییر فشار انجام داد (یعنی بالاترین فشار که در اتاق عمل است به تدریج در اتاق بیهوشی کمتر ودر اتاقهای دیگر به حداقل می‌‌رسد تا با بوجود آمدن تفاوت فشار هوا از اتاق عمل به اتاقهایی که به مراقبت کمتر احتیاج دارند حرکت کند) بنابراین پنجره‌های اتاق عمل بایستی دارای دریچه‌های مشبک تهویه هوا با قابلیت هوابندی کامل باشند
فعالیتهای جنبی:
اتاقهای فعالیت‌های جنبی ضروری نیست که در نزدیکترین مجاورت اتاقهای عمل قرار گیرند. این اتاقها بوسیله راهرویی که مورد استفاه بیمار نباشد جدا شوند
اتاق پرستارها
ابعاد این اتاقها بستگی به بزرگی دپارتمان جراحی بیمارستان دارد. باید فرض شود که در هر تیم جراحی هشت عضو دارد(پزشکها،پرستارهای اتاق عمل، پرستارهای بیهوشی) اگر واحد جراحی دارای بیش از دو اتاق عمل باشند مناسب است که سیگاریها را از غیر سبگاریها جدا کرد. این اتاق راحتی باید دارای تعداد صندلی کافی , کابینت و یک سینک باشد.
محل کار پرستارها
این اتاقها می‌‌بایستی دارای موقعیت مرکزی باشند و دارای شیشه‌های بلند تا راهروی کاری از آن طریق دیده شود. علاوه بر میز تحریر آنها باید دارای کمد و کابینت و دیوارهای بلند برای نصب برنامه‌ها باشند
اتاق گزارشات
این اتاقها که نیاز آنها مطلق نیست نباید بیش از 5 متر مربع باشنددر این اتاقها جراحان پس از عمل گزارش آن را تهیه می‌کنند
داروخانه
یک داروخانه به مساحت 20 متر مربع می‌تواند انواع مواد بیهوشی , داروهای جراحی و مواد دیگر را در خود جای دهد بخصوص که دارای قفسه‌های گردشی باشد.
اتاق نظافت:
مساحت 5 متر مربع برای چنین اتاقی کافی است این اتاقها بایستی به اتاق عمل نزدیک باشند زیرا پس از عمل میکروب زدایی (ضد عفونی) و تمیز کردن ابزار صورت می‌گیرد
جایگاه تختهای تمیز
در نزدیکی محدوده لابی بیماران بایستی فضای کافی جهت قرار دادن تختهای تمیز شده و آماده وجود داشته باشد. مقدار مورد نیاز عبارتست از یک تخت تمیز اضافی برای هر میز جراحی.
آبریزگاه
به خاطر مسائل بهداشتی مستراح‌ها بایستی خارج از محدوده جراحی و فقط در سرسرای (لابی) بیماران قرار گیرد
ملزومات اتاق بازگشت هوشیاری:
اتاق بازگشت هوشیاری باید بتواند چندین بیمار عمل شده از اتاقها ی جراحی مختلف را در خود جا دهد. تعداد تختهای محاسبه شده باید5/1 برابر تعداد اتاقهای عمل باشند. اتاق مجاورآن اتاق شستشو با چند سینک است. پرستاری می‌‌بایستی دارای یک جایگاه نظارتی باشد که از آن بتواند بر همه بیمارها تسلط داشته باشد. طراحی اتاق باید طوری باشد که نور طبیعی بتواند وارد آن شود تا بیمارها بتوانند خود را با ساعات شبانه روز تطبیق دهند
رعایت نکات ایمنی در جراحی
اتاق جراحی باید از طریق درهای کشویی برقی به اتاقهای بیهوشی، ترخیص شستشو واشیاء استریل ارتباط داشته باشند. این درها بایستی در خارج از اتاق عمل نصب شوند تا فضای اتاق را اشغال نکنند. به خاطر مسائل بهداشتی، سیستم باز کردن درها باید با پدال های پایی کنترل شود در اتاق فعالیتهای جنبی درهای محوری (بدون جفت) با پهنای یک متر تا 1.25 متر کافی است این نکته بایستی در نظر گرفته شود که اتاقهای اصلی بیهوشی دارای ترکیبی انفجار کننده از گازها هستند (بخارها، اکسیژن، اکسید نیتروژن) این گازها ممکن است به محدوده جراحی اتاقهای آماده کردن بیمار و گچ گیری رخنه کنند برای مقابله با جمع شدن گازهای بیهوشی در اتاق اتصالات الکتریکی و الکتروپزشکی بایستی حداقل در ارتفاع 1.20 متر از سطح کف اتاق قرار گیرند. به وسیله کف رسانای اتاقها را با هم برابر کنید. رطوبت هوا را بین 60% تا 65% حفظ کنید. اتاقهایی که جهت نگهداری مواد بیهوشی به کار می‌‌روند بایستی ضد آتش باشند و به اتاقهای عمل، زایمان و بیهوشی راه نداشته باشند
روشنایی
روشنایی در اتاق عمل بایستی قابل تنظیم باشد تا با توجه به موقعیت برش جراحی، نور را بازاویه‌های مختلف بتاباند. متداول‌ترین سیستم روشنایی چراغهای جراحی سقفی متحرک هستند این سیستم متشکل از یک روشنایی اصلی است که دارای حرکت چرخشی و زاویه‌هایی است و یک لامپ جنبی که بر روی یک بازوی ثانوی روشنایی اصلی از تعداد زیادی سوار است. لامپ کوچک ساخته شده است تا از ایجاد سایه‌های خیلی تاریک جلوگیری شود. امروزه اتاقهای عمل تخم مرغی شکل با روشنایی داخل سقفی نیز گاهی ساخته شوند مقررات روشنایی بیمازستانها شدت اسم روشنایی برای اتاقهای عمل را 1000(لوکس) و اتاق های جنبی عمل را 500 معرفی می کنند.
استریل‌سازی مرکزی
این مکان جایی است که تمام ابزار بیمارستان را آماده می‌کند. بیشتر این وسایل توسط دپارتمان جراحی (40%) و مراقبتهای ویژه، جراحی و داخلی (هر کدام 15%) استفاده می‌شود. به همین دلیل اتاق استریل‌سازی و مرکزی بایستی در نزدیکی این حوزه‌های تخصصی قرار گیرد توصیه می‌شود که مکانهای استریل‌سازی در جاههایی که دارای رفت‌وآمد کم (انسان و مواد) است قرار گیرند. تعداد استریل‌سازها بستگی به بزرگی بیمارستان و دپارتمانهای جراحی دارد و ممکن هست مساحت تقریبی 120-40 متر مربع را اشغال کنند
بخش مراقبتهای ویژه
وظیفه بخش مراقبتهای ویژه (ای سی یو)جلوگیری از اختلالات خطرناک فعالیتهای حیاتی بدن است: برای مثال ،اختلالات تنفسی و قلب وعروق ،عفونتها،دردشدید و از کار افتادگی اعضا (کبد ,کلیه) خدمات بخش مراقبتهای فشرده کنترل ودرمان وهمچنین مراقبت از بیمار است. در بیمارستانهای عادی که فاقد تخصص پزشکی خاصی هستند مرسوم است که مراقبتهای ویژه را به دوبخش جراحی وپزشکی داخلی تقسیم بندی کنند
ترتیب:
دپارتمان مراقبتهای ویژه بایستی یک بخش جداگانه باشد که فقط (بخاطر مسائل بهداشتی)از طریق لابی‌ها قابل دسترس باشد. توجه داشته باشید که براساس قوانین بیمارستان ،هر بخش مراقبتهای ویژه ، ادامه مطلب ...

رویکرد شکلی به معماری هادی میرمیران و بهرام شیردل

خلاصه :
رویکرد شکلی به آثار معماری از مباحث مطرح در معماری معاصر است، به‌گونه ای که متفکران بسیاری با این رویکرد به تحلیل آثار معماری پرداخته‌اند. توجه به فرم اثر بدون‌توجه به مفاهیم شکل‌دهنده‌ی آن و تجزیه و تحلیل روند شکل‌گیری فرم از مهمترین مسائل در رویکرد شکلی هستند که در این مقاله به آن پرداخته می شود و آثار معماری هادی میرمیران و بهرام شیردل با این رویکرد تجزیه و تحلیل خواهند شد .
مقدمه :
یکی از نخستین کسانی که به شکل در معماری توجه ویژه کرد، دوران3 (1760-1834 م.) متفکرو معمار فرانسوی بود. او در سال 1800 میلادی معماری را چنین تعریف کرد : « معماری هنر ترکیب اشکال است ، به نحوی که در تمام ساختمانهای عمومی وخصوصی قابل‌تحقق باشد.» هدف اصلی دوران از این تعریف، تئوریزه‌کردن مباحث طراحی برای آموزش معماری بود که آنها را در کتاب معروفش به نام « دقت و تأکیدی بر درس‌های معماری» نشان می دهد. عناصر معماری که دوران از آنها نام می‌برد عبارتند از : «دیوارها، ستونها و طاق‌ها» و با این عناصر به دسته‌بندی و تحلیل آثار معماری دوره‌های مختلف می‌پردازد.
راب کرایر در ادامه‌ی کار دوران به بررسی و تحقیق آثار معماری جهان با توجه به شکل آنها پرداخت. او در کتاب « ترکیب‌بندی معماری» شکل های پایه،یعنی مربع، دایره و مثلث را تعریف کرده و براساس آنها به تحلیل آثار معماری پرداخته است. کرایر علم هندسه را مبنای مشترک همه‌ی معماری ها قرار داده و عناصر معماری را به دسته‌های زیر تقسیم می‌کند : 1ـ نقطه 2ـ خط 3ـ سطح 4ـ حجم 5ـ فضای داخلی 6ـ فضای خارجی، و در ترسیم‌های زیادی، حالت‌های گوناگون این عناصر را بررسی می‌کند. او دسته‌بندی بسیار مشخصی در مورد مهمترین سیستم‌های سازماندهی عملکرد دارد که عبارت اند از: سازماندهی مرکزی ، سازماندهی خطی ، سازماندهی مرکزی و خطی ، سازماندهی چندشاخه‌ای ، سازماندهی شبکه‌ای ، سازماندهی سطوح مختلف بر روی هم ، سازماندهی پیچ در پیچ .
در مجموع کرایر هم باتوجه به شکل، به‌عنوان تنها مرجع مشترک و با ابزار هندسه به تحلیل معماری می‌پردازد.
کلاوس هردگ از دیگر متفکرانی است که در تحلیل‌هایش از رویکرد شکلی استفاده می‌کند.او در کتاب « ساختار و شکل در معماری اسلامی ایران و ترکستان» به بررسی شکل در معماری ایران و ترکستان ــ از فضاهای بزرگ شهری تا یک اتاق کوچک ــ می‌پردازد و با تحلیل نمونه‌های شاخص معماری و مقایسه‌ی آنها باهم ، در جستجوی فهم و درک معماری آنها است. بعنوان نمونه در مقایسه‌ی شکلی یک مینیاتور متعلق به 1520 میلادی و پلان مسجدشاه اصفهان (1630ـ1597 م.) به این نتیجه می‌رسد که احتمالاً در طرح این مسجد از ساختار شکل آن مینیاتور استفاده شده است.
در این مقاله با رویکرد شکلی آثار معماری دو معمار ارزشمند ایرانی ــ هادی میرمیران(1323) و بهرام شیردل(1330) ــ بررسی و بدون توجه به مفاهیم مطرح شده در آن پروژه‌ها دیاگرام فرم آنها تحلیل می شود.پرسش اصلی در هنگام مقایسه ی آثار این دو معمار این است که فرم چه جایگاهی در آثار این دو معمار دارد؟ در این بررسی هر گروه از آثار در گرایش غالب شکلی حاکم بر آن تعریف شده، اما در هر گروه غیر از گرایش های غالب،گرایش های فرعی دیگری هم دیده می شود.منظور از دیاگرام در این مقاله، خلاصه ی فکر است که به ساده ترین شکل بیان می شود.به عبارت دیگر دیاگرام فرم،خلاصه ی فکر هنرمند در مورد اثر است. طرح این مقاله می تواند آغازگر راهی در تجزیه و تحلیل و نقد آثار معماری معاصر ایران باشد و نگارنده از نظرات کارشناسان استقبال می نماید.
1- آثار معماری میرمیران را می‌توان در سه گرایش شکلی دسته بندی کرد :
1-1‌ استفاده از دیاگرام فرم آثار معماری
میرمیران در پروژه‌های ابتدای دهه هفتاد خورشیدی از این روش در طراحی پروژه‌های معماری استفاده کرده است.در این روش، او با انتخاب دیاگرام فرم یک اثر معماری، طراحی را آغاز کرده ــ به تعبیر بهرام شیردل، معماری را از معماری شروع می‌کند ــ و در روند طراحی گاهی پروژه تا آخر، تحت تأثیر دیاگرام اولیه باقی مانده و گاهی دچار تغییرات شگرفی شده است.
میرمیران در پروژه فرهنگستان‌های ایران (اردیبهشت 1373) با استفاده از عناصر فضایی معماری ایران مانند : مدخل، صفه، دروازه، چهارطاق، حیاط و ایوان شروع به طراحی کرده و در روند طراحی از تناسبات افقی و عمودی مسجد کاج اصفهان ( در حدود 1325 م.) هم استفاده کرده و در نهایت به پروژه‌ای دست یافته که دیاگرام فرم آن تاحدودی تحت تأثیر دیاگرام فرم مسجد کاج اصفهان است.
در پروژه کتابخانه ملی ایران (دی ماه 1373) که به فاصله زمانی اندکی نسبت به پروژه فرهنگستان‌ها طراحی شد، یکباره دیاگرام فرم پروژه متحول می شود. البته این تحول در اثر آشنایی میرمیران با شیردل و تأثیری که از او می‌گیرد، حاصل شده است.گفته شده" او از شکل تجرید شده ی دماوند در ایجاد فرم طرح خود استفاده کرده است" اما به‌نظر می‌رسد دیاگرام فرم این پروژه تحت تأثیر پروژه‌ی سردر ورود به یک غار باستانی (72ـ1967) اثر ماسیمیلیانو فوکساس است.البته پروژه‌ای که در نهایت خلق شده، دارای شکلی منحصر به فرد است و به تعبیر بهرام شیردل از معدود پروژه های آن مسابقه بود که قابل مطرح شدن در عرصه ی بین المللی است.
پروژه‌ی دیگری که در این گروه قرار می‌گیرد، مجموعه ورزشی رفسنجان (80ـ1373) است.این پروژه هم تحت تأثیر دیاگرام فرم یک یخچال سنتی است که در نزدیکی سایت پروژه قرار دارد. این پروژه تفاوت شکلی زیادی با یخچال موردنظر ندارد ، بلکه تفاوت عمده در تغییرکاربری و مصالح ساختمانی آن است. بنابراین خلاقیتی برای آفرینش فرم معماری صورت نگرفته است.

2-1 استفاده از دیاگرام فرم آثار هنری و طبیعت
در این مرحله میرمیران با استفاده از فرم‌های موجود در طبیعت یا آثار هنری موجود ، شروع به طراحی کرده و در روند طراحی کاملاً از آنها فاصله گرفته و به پروژه ای با دیاگرام متفاوت دست می‌یابد.
او در پروژه موزه ملی آب ایران (1374) از خواص شکلی دو عنصر آب و خاک استفاده می‌کند و به اصطلاح تر و خشک را باهم می‌بیند و به آن‌ها تجسم می بخشد. فرمی که در نهایت خلق شده بسیار بدیع است و ارتباط عمیقی با سایت پروژه دارد. البته به نظر می رسد رابطه ی ظریفی بین دیاگرام شکل این پروژه و دیاگرام شکل پروژه ی ترمینال بین المللی بندر یوکوهاما اثر کاتزیو سجیما وجود دارد.
در پروژه کتابخانه مجلس کانسای- ژاپن (1375)، او و همکارانش با سه ‌دیاگرام، فرم پروژه را تکمیل کردند. ابتدا ساختار سه‌قسمتی شعر هایکو مدنظر میرمیران قرار گرفت ، سپس به پیشنهاد دانشمیر از مجسمه‌ی آلبرتو جیاکومتی ــ دستانی که تهی را دربرگرفته‌اند ــ استفاده شد وساختار سه‌قسمتی موردنظر به دو فرم و یک فضای بینابین تبدیل شد. ( این دیاگرام در آینده بیشتر مورداستفاده ی میرمیران قرار می‌گیرد) و در نهایت با نظر شیردل مجسمه‌ای از رایمو اوتراینن ((TOMENA,1976 آخرین تأثیر را بر فرم کتابخانه گذاشت و باعث شکل‌گیری خطوط افقی و برآمدگی‌ها و فرورفتگی‌هایی در پروژه شد. در مجموع پروژه‌ای که حاصل شد، دارای دیاگرام فرم جدیدی است و به‌نظر می‌رسد از موفق‌ترین پروژه‌های معماری معاصر ایران است.
اثر دیگری که در این گروه قرارمی گیرد ، پروژه بانک توسعه صادرات ایران (1376) است. دیاگرام فرم پروژه از مکعبی شکل گرفته است که شکافی در‌آن قرار دارد و یادآور فرم گاوصندوقی است که در‌ش اندکی بازمانده است. همچنین به‌نظر می‌رسد پوسته‌ی خارجی پروژه تحت تأثیر اثری از رابرت اسمیتسون بنام Strati Pendenti (1988)است.
3-1 استفاده از دیاگرام دو فرم و فضای بینابین
این دیاگرام را می‌توان در آثار گذشته‌ی میرمیران هم مشاهده کرد، اما در چند پروژه ی متاخر‌ نقش اساسی را در سازماندهی پروژه‌ها به‌عهده می‌گیرد.خصوصیت اصلی این فضای بینابین، ترکیب‌شدن با فضاهای عمومی و شهری است و به‌نظر می‌رسد میرمیران در این آثار به زبان شخصی ویژه ای دست یافته و دیاگرام فرم جدیدی از آن حاصل شده است.
پروژه کانون وکلای دادگستری تهران (80- 1374) ازجمله آثاری است که درآن از دیاگرام دو فرم و فضای بینابین استفاده شده است. این پروژه هم مانند پروژه کتابخانه کانسای از مکعبی تشکیل شده است که یک فضای تهی به‌صورت مورب آنرا بریده است. استفاده از فرم ترازو (نماد عدالت) بعنوان دیاگرام فرم اولیه، تأثیر به‌سزایی در معلق‌شدن دو قسمت حجم داشته است و باعث‌شده فرم‌ها در فضای بینابین بصورت معلق دیده شوند.
میرمیران در پروژه توسعه حرم حضرت معصومه (1378) هم از این دیاگرام استفاده می‌کند. دیاگرام فرم پروژه از دو حجم، یکی بزرگ و دیگری کوچک با فضایی بینابین آنها شکل گرفته است. فضای بینابین گذری شهری است که مردم را به‌طرف سمت سایت هدایت می‌کند. در شکل‌گیری فرم این پروژه،منابع دیگری مانند: الهام از «موجهایی که در اثر وزش باد در شن‌های کویر و یا آب دریاچه پدید می‌آید»، و برداشتی از جریان معماری نواری هم تأثیر داشته است.
دیاگرام مورد بحث در پروژه‌ی سفارت ایران در فرانکفورت (1379) به اوج بیان شکلی خود می‌رسد. در این پروژه هم فضای بینابین به گذری عمومی تبدیل‌شده و هم به رابطه ی شهر و معماری توجه ویژه شده است.
سرانجام جالب است بدانیم که دیاگرام فرمی که میرمیران در این پروژه‌ها از آن استفاده کرده است در دوره‌ی عیلامی برای سازماندهی معابد استفاده می شده است. راه موربی که به درون معبد وارد می شد ، فضا را به سه قسمت تقسیم می کرد.
2- آثار معماری شیردل را هم می‌توان در سه گرایش شکلی دسته بندی کرد :
1-2 استفاده از دیاگرام‌های هندسه فولد
شیردل قبل از بازگشت به ایران ،سه پروژه‌ی موفق در عرصه‌ی بین‌المللی طراحی کرد که همه‌ی آنها اهمیت د‌ارند. بحث اصلی در شکل‌گیری فرم این پروژه‌ها، هندسه ی فولد و سطوحی است که بر هم تا می شوند. شیردل در این‌باره گفته است : " بحث درباره‌ی نظریه‌ی فولدینگ تقریباً دوسال است که به‌صورت فعلی مطرح شده است و به‌نظر من از تحولاتی است که در کار ما و آرشیتکت‌های دیگری که به آن شهرت یافته‌اند، پدید آمده است. همه‌ی پروژه‌هایی که طراحی کرده‌ایم، در ادامه‌ی یکدیگر قرار دارند، تحولی که خود پایه‌ی تحول دیگری می‌شود. زمانی که پروژه‌هایی را در لوس‌آنجلس آغاز کردیم و بخصوص طرح کتابخانه اسکندریه، اساس طراحی بر فولدینگ بود، بدون‌آنکه از این مبحث ریاضی که یک ریاضی‌دان فرانسوی پایه‌گذار آن است اطلاعی داشته باشیم.برحسب اتفاق با این نظریه آشنا شدیم و در پروژه‌های بعدی با دقت نظر بیشتری نسبت به آن، فضاها را طراحی کردیم. مثلاً در طرح نارا ،کار قبلی را ازنظر فضایی با این نظریه‌های ریاضی تطبیق دادیم."
به‌نظر می‌رسد که طرح تالار همایش نارا44 (1992) بجز هندسه فولد، (دیاگرام زین اسبی که 90 درجه چرخیده است) تحت تاثیر یکی از اسکیس‌های اولیه ی پیتر آیزنمن در طرح مجموعه نانوتانی ژاپن (92ـ1990) است. مسئله‌ی دیگری که در مورد این طرح مطرح شده است، شباهت ساختار فضایی معابد بودایی با ساختار فضایی پروژه ی نارا است، که در اثر مقایسه‌ی دیاگرام فرم آنها متوجه این مسئله خواهیم شد. در مجموع فرم بدست‌آمده بسیار پیچیده و پیشرو بوده که در سطح بین‌المللی مطرح شده است.
پروژه‌ی دیگری که در آن از هندسه فولد استفاده شده ، موزه ملی اسکاتلند ( 1992 ) است که با فاصله زمانی اندکی از تالار همایش نارا طراحی شده است. الهام ازعناصر موجود در طبیعت نقش اساسی در بوجودآمدن فرم این پروژه داشته است.شیردل در مورد این پروژه گفته است:"حجم کلی ساختمان خصوصیاتی نظیر Great Glen (دره‌ای در اسکاتلند)، کوههای Grampian، پیچ و خمهای کالدونیا و سنگ‌های ایستاده باستانی و مرموز را تقلید می‌کند."
2-2 استفاده از دیاگرام فرم آثار هنری
شیردل در این مرحله به مجسمه‌های رایمو اوتراینن (94ـ1927) علاقه‌مند شد و در پروژه‌های معماری اش از دیاگرام فرم آثار اوتراینن استفاده کرد و توانست به پروژه‌های موفقی ازلحاظ تولید فرم و فضای تجربه نشده دست یابد. همچنین جریان معماری نواری- که محصول دوران پست‌مدرن و نگاه پلورآلیستی به جهان هستی است- در این دوره موردتوجه شیردل بوده است.
به نظر میرسد در پروژه فرودگاه بین‌المللی امام خمینی (1374) شیردل از دیاگرام فرم یکی از آثار اوتراینن استفاده کرده و توانسته به خلق فرمی بدیع در طرح فرودگاه دست یابد. در اثر مقایسه ی این دو اثر می توان وجوه مشابهی را در آنها دید. کشیدگی در امتداد افق و لایه لایه شدن فضا از مهمترین ویژگی های شکلی این پروژه است .
پروژه بانک توسعه صادرات ایران (1376) از موفق‌ترین آثار شیردل در این دوره است که در طرح آن از دو دیاگرام استفاده شده است.ساختار اصلی این پروژه از کنار هم قرار دادن برش‌هایی از دیاگرام Cusp بدست آمده است. اما به‌نظر می‌رسد دیاگرام فرم یکی دیگر از آثار اوتراینن( ( Water Shadow,1980 در شکل‌گیری این اثر نقش به‌سزایی داشته است. در مجموع فرم نهایی خلق شده از فرم‌های بسیار پویا است. به‌گونه‌ای که پروژه تعداد نامحدودی نما دارد و مسئله‌ی طراحی نما به‌صورت سنتی، در این پروژه مورد نقد قرار گرفته است.

در طرح توسعه حرم حضرت معصومه (1378) به نقش حیاط و فضای خالی آن در مرکز توجه می شود. از آنجا که مرکز در فضاهای معماری ایران دست‌نیافتنی است، در این پروژه هم مرکز دست‌نیافتنی شده و کل پروژه حول این مرکز و مرکز دیگری که در خارج از طرح قرار دارد، شکل گرفته است.
همچنین به‌نظر می‌رسد که در طرح نماهای داخل حیاط و نحوه‌ی قرارگیری گنبد در حجم بنا از دیاگرام فرم یکی دیگر از آثار اوتراینن( ( Light Ship,1978 استفاده شده است. اما نکته‌ی قابل‌توجه در این پروژه نسبت به پروژه‌های دیگر این دوره، نقدی است که به دیاگرام فرم معماری‌های گذشته وارد شده است. دیاگرام معماری‌های قبل از معماری مدرن «فرم بر روی زمین» بود، در دوره معماری مدرن« فرم بر فراز زمین» دیاگرام غالب شد و اما در دوره معاصر، دیاگرام «فرم از زمین» مطرح شده است که در این پروژه‌ شیردل به این دیاگرام معماری معاصر توجه کرده است.
3-2 استفاده از دیاگرام فرم بدون مرکز
شیردل در پروژه‌های اخیرش نوعی بازگشت به معماری ایران را تجربه کرده است. سازماندهی فرم در اطراف یک تهی، ساختاری است که منشاء شکل‌گیری مساجد ، مدارس و خانه‌های بسیاری در معماری ایران بوده است. البته این سازماندهی، که شیردل حول تهی مطرح می‌کند،بسیار پیچیده‌تر است و با خود مفاهیم معماری معاصر را به‌همراه دارد. ــ مانند طرح توسعه حرم حضرت معصومه که به آن اشاره شد ــ او در پروژه مجموعه مسکن استیجاری یزد (1379) از این سازماندهی استفاده کرده و دو فضای خالی عظیم را در مجموعه قرار داده و با شبکه راههای شیب‌دار و پیوسته‌ای، سطوح مختلف پروژه را سازماندهی می‌کند.
او در این باره گفته است : «سازماندهی فضایی عناصر سایت در اطراف یک تهی صورت می‌گیرد و این خود استعاره‌ای است از اینکه در بافت شهرهای ایران ما نومنتالیسم مورد نقد قرار گرفته و مرکز وجود ندارد.»
نکته‌ی دیگری که شیردل همواره بدان توجه دارد- و در کار میر میران هم به آن اشاره شد- ، رابطه ی شهر با طرح معماری پروژه است، که در این پروژه باعث به وجود آمدن راهی عمومی شده است که از بین ساختمان های موجود حرم و پروژه ی شیردل می‌گذرد وگذرهای اطراف را به هم متصل می کند .
پروژه دیگری که به دقت بحث رابطه ی شهر با معماری و دیاگرام فرم از زمین در آن مطرح شده است، سفارت ایران در برزیل (1380) است. ساختار پروژه از کنارهم قرارگیری سه ‌فرم با سه‌کاربری مشخص بوجود آمده است، که به‌نظر می‌رسد علاوه بر ساختار فضایی باغ ایرانی، تحت تأثیر دیاگرام فرم خانه‌ی شماره 10 جان ‌هیدک هم می‌باشد. سه گذر طراحی شده در طرح، حول یک تهی به ‌هم می‌پیچند و فضایی خالی را در دل حجم پروژه بوجود می‌آورند. ارتباط این خالیِ معلق به‌طور آگاهانه با زمین قطع شده است و درمجموع با این پروژه، شیردل بیشتر به هدف اصلی‌اش که همانا خالی‌کردندر معماری است، نزدیک شده است. سرانجام شیردل در طرح مرکز فناوری نهاد ریاست‌جمهوری (پاییز 1380) دوباره به فضای خالی در مرکز روی می‌آورد و فضاها را حول یک تهی سازماندهی می‌کند. نکته ی قابل توجه پس از مطالعه ی آثار شیردل، دسته بندی خود او از پروژه هایش است. -که به دسته بندی نگارنده بسیار نزدیک است- او آثارش را به چهار دوره تقسیم می کند: " 1.پروژه اول معماری 2. پروژه دوم معماری 3. پروژه سوم معماری 4. پروژه چهارم معماری."
نتیجه گیری
در مجموع از این مقاله می توان به نتایج زیر دست یافت:
1. میرمیران و شیردل در فرایند طراحی معماری،از یک دیاگرام فرم به عنوان نقطه ی آغاز طرح استفاده می کنند.این روش شاید اولین بار توسط مارسل دوشان ابداع شده باشد.دوشان هنگامی که با دخل و تصرف در مونالیزای داوینچی اثری بنام L.H.H.O.Q. تولید کرد،آغازگر راهی بود که تحت عنوان حاضر-آماده (Ready-Made) معروف شد و شاید بتوان استفاده از دیاگرام فرم آثار موجود را در معماری میرمیران و شیردل در ادامه ی کار دوشان قرار داد که در نوع خود روش بسیار مطرحی در طراحی معماری معاصر محسوب می شود. به عنوان نمونه میتوان به استفاده ی رم کولهاس از دیاگرام فرم ویلا ساووا ی کوربوزیه در پروژه ی ویلا دال آو اشاره کرد.
2. میرمیران بیشتر بر فرم و ویژگی های تندیسگونه ی آن تاکید می کند و این ویژگی باعث به وجود آمدن شباهت هایی در کل کارهای سه دوره ی مورد بحث این مقاله شده است و از این جهت شاید بتوان کارهای او را با کوربوزیه مقایسه کرد که همواره یکی از دغدغه های او هم فرم تندیسگونه ی پروژه بود (مانند نمازخانه رنشان).
3. شیردل به فضا و روابط فضایی بین احجام توجه می کند و به همین دلیل در هر دوره فرمی که تولید می کند ،دارای ویژگی های متفاوتی نسبت به فرم های قبلی است و از این جهت می توان آثار او را با جان هیدک مقایسه کرد،که دغدغه ی فضا و روابط فضایی بین احجام را داشت (مانند پروژه ی ماسک برلین).
4. با دقت در روند شکل‌گیری آثار معماری این دو معمار ‌ می‌توان بازگشتی به معماری ایران را در آثار متاخر آنها مشاهده کرد. میرمیران با کاستن از فرم و افزودن به فضا(حرکت از ماده به روح) و شیردل با توجه به فضای خالی در مرکز به دنبال برقراری ارتباط با معماری ایران هستند که هر دو روش حرکتی در جهت پیشبرد معماری ایران در عرصه های بین المللی است.

ایمان رِییسی

ادامه مطلب ...

لزوم تدوین تئوری معماری

Need to develop the theory of architecture


این نوشته تلاشی است برای تشریح ضرورت تدوین مبانی طراحی معماری و با این طرز فکر نگاشته شده است که معماری می‎بایست بر اساس اصولی پایه‎ریزی شود که بتوان آنها را مورد آزمایش دقیق علمی و تجربی قرار داد.

در حال حاضر کتابی برای راهنمایی معمار جوان و مشتاق وجود ندارد که توضیح دهد چگونه می‎توان یک محیط مناسب برای فعالیت‎های انسان طرح‎ریزی نمود و آن را به مرحله اجرا درآورد. همچنین راهنمای واضح و روشنی برای طراحی موجود نیست که بر مبنای ایده‎هایی پایه‎ریزی شده باشد که راه را برای تحقیق و بازبینی باز بگذارند. در عوض دانش معماری در اذهان معماران ورزیده و آکادمی‎های معماری پنهان و مستور است.
علت این کمبود آن است که آموزش معماری مدتهای طولانی است که بر اساس نظام کارآموزی در دانشکده‎ها و شرکت‎های معماری دنبال می‎شود. این امر نشان می‎دهد که نظام صنفی قرون وسطی، حداقل برای معماران، هنوز پا برجاست. در نظر یک دانشمند محقق این شیوه از آموزش بیمورد و حتی خطرناک می‎باشد، زیرا سیستم بسته دانش که در مقابل شیوه علمی باز قرار می‎گیرد، به فساد، انحراف و دگم‎اندیشی منجر می‎شود. چند لحظه به این فکر کنید که انجام یک تحقیق علمی چگونه صورت می‎پذیرد. پروسه کار بدین صورت است که شخصی نتایج تحقیقاتش را اعلام می‎کند و سپس همکاران او حداکثر تلاش خود را می‎کنند تا آن یافته‎ها را رد نمایند. نتیجه‎ای که به این وسیله آنها بدست می‎آورند، موشکافانه و دقیق است. همچنین توانایی آنها بوسیله دیگران مورد بازبینی و ارزیابی قرار می‎گیرد. زمانی که یک نتیجه توسط محققان دیگر مستقلاً ارزیابی شد، آنگاه این نتیجه در بدنه ثابت دانش علمی قرار می‎گیرد، حداقل تا زمانی که یک نتیجه عمومی‎تر یا صحیح‎تر جایگزین آن نشود.
بر خلاف پروسه یاد شده، معماری اینگونه کار نمی‎کند. آموزش معماری در قرن بیستم مدتهاست که خود را از علم جدا کرده است و بجای باز گذاشتن در تحقیق و بررسی، مجموعه‎ای از باورهای دگماتیک درباره طراحی عرضه می‎کند که هیچگاه مورد ارزیابی قرار نمی‎گیرند. دانش برجامانده از معماران سنتی نیز که با ایده‎های مدرن تناقض دارد، بدون هیچ احساس پشیمانی به زباله‎دان تاریخ سپرده شده است. نه تنها جامعه معماری مقتدر فاقد بدنه تئوریک است، بلکه اثری از آنچه که تئوری معماری نامیده می شود، نیز در آن وجود ندارد.

با توجه به آنچه گفته شد، در فضای کنونی جهان معماری نیاز مبرمی به تدوین دانش علمی معماری با کیفیات یاد شده احساس می‎شود تا بار دیگر معماری، گذشته درخشان خود را بازیابد. ما نیز ابزارهایی در اختیار داریم که با بهره‎گیری از آنها می‎توان برای ساختن یک محیط جدید همت گماشت و بزرگترین موفقیت‎های معماری‎های گذشته را تکرار نمود. مردم نیز می‎توانند یکبار دیگر معماری را به عنوان یک عنصر مطلوب تجربه کنند، بجای آن که معماری ماشینی برای ایجاد اضطراب و افسردگی در آنها باشد.

This post is an attempt to describe the need for architectural design and development principles with the idea that architecture is written must be founded on the principles that they can be tested experimentally made precise and scientific.
Now a book for young and aspiring architect tips there that explain how a suitable environment for human activities can be planned and implemented into it. Also, a clear guide for the design is not based on ideas that are the basis for research and review ways to put back. Instead architectural knowledge in the minds of experienced architects and architectural academy is hidden and covered.
The cause of this shortage is that education is a long time architecture based training system in schools and architecture firms are looking for. This shows that the medieval guild system, at least for architects, foot still exist. A research scientist in this style of training is anachronistic and even dangerous, because the closed system of knowledge versus scientific method is open to corruption, deviation and leads to dogmatic thinking. A moment to think about how to do a scientific case accepts. Work processes are the person who announces the results of research and then his colleagues are up to their effort to reject its findings must. This means that the result they obtained, is sophisticated. By others as well as their ability to examine and assess placed. When an outcome was assessed independently by other researchers, then this result proved in the body of scientific knowledge is placed, at least until a more accurate result more general, or not replace it.
Unlike the processes mentioned above, such architecture does not work. Architectural education in the twentieth century from its long science has isolated and instead leave open investigation, a set of dogmatic beliefs about the design offers never evaluated are not. Brjamandh knowledge of the traditional architecture with modern ideas of conflict, without any sense of regret to the Trash is on deposit. Not only the architecture community lacks strong theoretical body, but also traces of what is called architectural theory, it also does not exist.
Considering what was said, in the current atmosphere of world architecture urgent need to develop scientific knowledge architecture circumstantiality mentioned to be felt again in architecture regain its brilliant past. We have also provided tools that they can be benefiting from a new environment to make the greatest efforts of duty and architectural past successes can be repeated. People can also once again as an architectural element to the desired experience, rather than a machine architecture that create anxiety and depression in them.

گونه‎شناسی معماری

Architectural typology


بر اساس روش‎های جدید انسان‎شناسی (Anthropology)، موضوعاتی که در زمره اصطلاح معماری قرار می‎گیرند، عبارتند از تمام چیزهایی که در سطح جهان توسط بشر و موجودات منسوب به او (از نظر بیولوژیکی)، ساخته شده و می‎شود. مواد و منابع علمی اساساً معماری را به چهار طبقه تقسیم می‎کنند:

1. معماری یکجانشینی (Sedentary architecture): واحد پیشرفته‎تر معماری که به شکل ویژه روی آن فکر شده و ترکیبی از چندین عنصر معماری معنایی و یا خانگی است.
2. معماری خانگی (Domestic architecture): ساختمان‎هایی که فضای داخلی و محافظ را تأمین می‎کنند.
3. معماری معنایی (Semantic architecture): ساختمان‎های غیرخانگی که به عنوان نشانه‎های منطقه‎ای، اجتماعی و نمادین عمل می‎کنند.

4. معماری مادون انسان (Subhuman architecture): رفتار آشیانه‎‎سازی میمون‎های بزرگ

Based on new methods of anthropology (Anthropology), among the issues that are so-called architecture, are all things in the world by human beings and attributed to him (biologically), and made be. Material and scientific resources primarily to architecture are divided into four floors:
1. Ykjanshyny architecture (Sedentary architecture): Unit more advanced form of architecture that special on it and think a combination of several architectural elements and semantic or at home.
2. Domestic architecture (Domestic architecture): that the building interior and provide protection.
3. Architectural meaning (Semantic architecture): Ghyrkhangy buildings as signs of regional, social and symbolic act.
4. Subhuman architecture (Subhuman architecture): Nest building behavior of great apes

عناصر تشکیل دهنده معماری

Architectural elements


آیا تا به حال فکر کرده‎اید مولفه‎های اصلی تشکیل دهنده معماری کدامند؟ به عبارت دیگر چه عوامل و عناصری دست به دست هم می‎دهند تا یک اثر معماری شکل گیرد و نمود عینی پیدا کند. همچنین با نگاه به یک اثر معماری چه شاخص‎هایی از آن قابل استنتاج است و ذهن و جسم ما چه برداشت‎هایی از آن می‎کند. مثلاً پس از مشاهده یک ساختمان به عنوان یک اثر معماری، ما برای توصیف آن از چه پارامترهایی کمک می‎گیریم؟ مسلماً سعی می‎کنیم این ساختمان را با تشریح فرم، رنگ، سطوح، خطوط، بافت، مصالح و ... یا تحلیل مسائل ذهنی‎تری همچون فضا، مکان و ... برای دیگران یا خود آنالیز کنیم.

پس تا بحال می‎توان به این نتیجه رسید که دو نوع مولفه یا پارامتر در بررسی یک اثر معماری قابل تشخیص است:
1. مولفه‎های فیزیکی (کالبدی) همچون فرم و هندسه کار
2. مولفه‎های متافیزیکی (غیر کالبدی) همچون فضایی که در کالبد معماری حس و دریافت می‎شود.

می‎توان گفت عناصر فیزیکی (همچون فرم) و عناصر غیر فیزیکی (همچون فضا) در ترکیب با هم موجب شکل‎گیری یک اثر معماری می‎شوند. هرکدام از این مولفه‎ها خود به اجزاء و عناصر خردتری قابل تقسیم است که نیاز به بررسی بیشتر را می‎طلبد.

Ever think you have formed the main architectural components are there? In other words, what elements are hand in hand to form a work of architecture can be objective and to find. Also looking at a work of architecture, some components of what it is inferable mind and body and how we can harvest from it. For example, after all a building as an architectural work, we describe the parameters of what we help? Certainly we try to describe this building with form, color, levels, lines, texture, materials and ... Or a more subjective analysis of issues such as space, place, and ... For others or to their analysis.
So far this can be concluded that two types of components or parameters in an architectural review is diagnosed:
1. Physical components (physical) work like form and geometry
2. Metaphysical component (non-physical) as a sense of architectural space in the body and can be received.
Can be said physical elements (like form) and non-physical elements (like space) in combination with the formation of a cause of architecture are. Each of these components of its components and elements can be divided into Khrdtry that require further consideration takes.