مطالب معماری Architecture Topics

مطالب معماری Architecture Topics

نوشته هایی بر اساس نفسهای یک معمار --- استفاده از مطالب تنها با ذکر نام وبلاگ مجاز می باشد
مطالب معماری Architecture Topics

مطالب معماری Architecture Topics

نوشته هایی بر اساس نفسهای یک معمار --- استفاده از مطالب تنها با ذکر نام وبلاگ مجاز می باشد

احیاء و بازسازی باغ کهنه فین

شهر کاشان در حاشیه کویر در فاصله 220 کیلومتری جنوب شهر تهران و 86 کیلومتری جنوب شهر قم در استان اصفهان واقع است. ناحیه‌ای که باغ فین در آن قرار گرفته‌است، به نام فین کوچک معروف بوده و موقعیت آن در جنوب غربی شهر کاشان می‌باشد. باغ تاریخی فین در منتهی‎الیه جنوب شرقی جاده فین (خیابان امیرکبیر) در شهر کاشان و در مجاورت مظهر چشمه تاریخی سلیمان قرار گرفته‌است. 

 احیاء و بازسازی باغ کهنه فین

فین در بخش مرکزی شهرستان کاشان واقع شده است و دارای دو قسمت جداگانه فین بزرگ و فین کوچک می باشد، و بعضی آن را فینین نامند. فین در شش هزار گزی باختر کاشان قرار گرفته است و به واسطه کثرت اشجار و آب و هوای خوب یکی از تفرجگاههای اطراف کاشان است، آب آن از چشمه معروف سلیمانیه و سفیدآب تأمین میشود. طبق نوشته دونالد ویلبر در کتاب باغهای ایرانی و کوشکهای آن: "وقتی مسافر به شهر تاریخی کاشان نزدیک میگردد میتواند در سمت راست جاده، باغ فین را با سروهای زیبایش مشاهده کند، با بازدید از این نقطه میتوان گفت مهمترین نقطه این شهر را دیده است." 

 احیاء و بازسازی باغ کهنه فین

وجود باغ فین به دوران آلبویه منسوب است که از این دوران شواهدی در دست نیست و اثبات این مطلب نیاز به تحقیقات و کاوشهای باستان شناسی دارد. بعد از این دوران نیز وجود باغ فین را به دوران ایلخانی منسوب کرده اند. در دوران آغازین حکومت شاه اسماعیل صفوی (909 هجری قمری) مردم کاشان که از رسمی شدن مذهب شیعه به شوق آمده بودند، مشتاقانه در انتظار دیدار شاه محبوب خود به آذینبندی کوچه و خیابان شهر پرداختند. شاه اسماعیل به کاشان آمد، در باغ فین جلوس کرد، و در سرچشمه فین بار عام داد. همه اقشار مردم در این جشن و سرور شرکت کردند و پس از مراسم تشریفات به طعام دعوت شدند. 

 احیاء و بازسازی باغ کهنه فین

با گذشت سالیان دراز این منطصقه نیز رنگ کهنگی به خود گرفته است و نیاز به مرمت پیدا گرده است. از اینرو مرمت گران ایرانی در پی بازسازی و احیاء ان بر آمده اند. در این راستا خانم مریم رضایی‌پور مدیر گروه پژوهشی باغ و منظر پژوهشکده آبنیه و بافت خبر داد: این گروه طرح احیاء و باززنده سازی باغ کهنه فین و طراحی مسیر باغ کهنه تا باغ فعلی را به پایان رسانده و آمادگی آن را دارد تا در هفته پژوهش پیرامون آن نشستی برگزار کند. باغ فین کاشان به لحاظ موقعیت ویژه و ممتازی که در میان باغ‌های تاریخی ایران دارا می باشد و اکثر صاحبنظران آنرا نمونه کاملی از باغ سازی به سبک ایرانی می دانند، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. 

 

احیاء و بازسازی باغ کهنه فین

از آنجایی که یکی از مهمترین مسایلی که باید در خصوص یک اثر تاریخی مد نظر قرار گیرد توجه به حریم و عرصه آن اثر است لذا با توجه به اینکه حریم باغشاه فین در گذر زمان دستخوش تغییراتی فاقد برنامه ریزی لازم شده است و به بیان دیگر این حریم مورد تجاوز ساخت و سازهای بی مورد قرار گرفته است و این روند رو به رشد نیز میباشد، لذا ضروری است که هرچه سریعتر حریم اصلی باغ مشخص و احیا شود.
موضوع حایز اهمیت دیگری که اساس این تحقیق تلقی خواهد شد، باغ کهنه فین است که روزگاری پیش از حیات باغ نو مهمترین باغ منطقه محسوب می شده است. این باغ که امروزه خیابان امیرکبیر آن را به دو نیم تقسیم کرده، الگویی برای ساخت باغ فعلی بوده که در زلزله سال 987 ه.ق. ویران شده است. لذا به عنوان باغشاه کهنه مطالعه و بازیابی ساختارهای فضایی آن و ارایه طرحی جهت ساماندهی آن ضروری بوده است.

آشنایی با همدان

 

استان همدان با وسعت 19493 کیلومتر مربع از شمال به استان زنجان و قزوین، از جنوب به استان لرستان، از مشرق به استان مرکزی و از مغرب به استانهای کرمانشاه و کردستان محدود می شود و بین مدارهای (33 درجه و 59 دقیقه) تا (35 درجه و 48 دقیقه) عرض شمالی از خط استوا و (47 درجه و 34 دقیقه) تا (49 درجه و 36 دقیقه) طول شرقی از نصف النهار گرینویج قرار گرفته است و بر اساس آخرین تقسیمات کشوری ( سرشماری سال 1375 و اصلاحات بعدی) شامل 8 شهرستان، 21 شهر، 20 بخش، 71 دهستان و 1120 روستاست. شهرستانهای این استان: همدان، ملایر، تویسرکان، نهاوند، اسدآباد، کبودرآهنگ، بهار و رزن می باشند و شهرهای آن عبارتند از: همدان، ملایر ، تویسرکان ، نهاوند ، اسدآباد ، کبودرآهنگ ، بهار ، رزن ، لالجین ، مریانج ، فامنین ،صالح آباد، قروه درجزین، سرکان، سامن، فیروزان، ازندریان، دمق، فرسفج، قهاوند و جورقان و بخش های تابعه در همدان: مرکزی، شراء، فامنین، در ملایر: مرکزی، جوکار، سامن، در نهاوند: مرکزی، خزل، در تویسرکان: مرکزی، قلقل رود، در اسدآباد: مرکزی، در کبودرآهنگ: مرکزی، گل تپه و شیرین سو، در رزن: مرکزی، قروه درجزین و سردرود و در بهار: مرکزی، صالح آباد و لالجین.
همچنین بر اساس سرشماری سال 1375 کشور، کل جمعیت استان 1677957 نفر آن جمعیت شهری و 867115 نفر روستایی است و تراکم نسبی جمعیت در هر کیلو متر مربع در همین سال 86 نفر بوده است. استان همدان دارای اقوام مختلف و گویشهای متنوع می باشد که عمدتاً به فارسی سخن می گویند، ولی به علت همجواری با استانهای: زنجان، قزوین، لرستان، کرمانشاه و کردستان اقلیتهایی علاوه بر فارسی، به ترکی، لری و کردی نیز صحبت می کند.


 


مهمترین ارتفاعات و ناهمواریهای استان همدان:
قله الوند با ارتفاع 3574 متر از سطح دریا، بلندترین قله استان همدان است که خط الرأس آن حد طبیعی بین تویسرکان و همدان است و قله های دیگر عبارتند از: کوه گرو در جنوب نهاوند با ارتفاع 3316متر، کوه لشکردر, در جنوب شرقی ملایر 2928متر، کوه خان گرمز در غرب تویسرکان 2868متر، کوه سیاه دره تویسرکان2818متر، کوه سفید در جنوب غربی ملایر، کوه سرده و کوه گرمه در ملایر، آلماقلاغ حد فاصل اسدآباد و بهار، کوه بوقاطی در کبودرآهنگ و پست ترین نقطه استان با ارتفاع 1420 متر در محل خروج گاماسیاب از شهرستان نهاوند واقع است.


 

 

 

آب و هوای استان همدان
با توجه به پستی و بلندیهای زیاد، دشتها، مناطق کوهستانی، قله های مرتفع، رودخانه ها، چشمه سارها، مزارع، اشجار و سرآبهای متعدد، آب و هوای استان همدان متغیر است و معمولاً دارای زمستانهای سرد و پر برف و تابستانهای معتدل و ییلاقی است و به طور کلی در دره های شمالی کوه الوند و شمال استان سردتر و جنوب استان ملایم تر است.

رودخانه های استان همدان
1- رودخانه گاماسیاب(گاماساب): از طولانی ترین رودخانه های کشور است که از جنوب غربی نهاوند از سرآب گاماسیاب سرچشمه می گیرد و پس از ابیاری کشتزارهای اطراف در روستای لیلی یادگار، شاخه رود حرم آباد ملایر را دریافت می کند و در روستای گردیان ملایر، قلقل رود تویسرکان نیز به آن متصل می شود. گاماسیاب از شاخه های اصلی روی کرخه به شمار می آید که نهایتاً به خلیج فارس وارد می شود.
2- قلقل رود: سرچشمه اصلی این رود از دامنه های جنوبی الوند است، که رود سرابی ( از قله کلاه قاضی)، سرکان رود ( از ارتفاعات سرکان)، کرزان رود( از دره های گشانی و سنجوزان) پس از بهم پیوستن، این رود را تشکیل می دهند که پس از آبیاری مناطق کشاورزی تویسرکان به گاماسیاب می پیوندد.
3- رودخانه قره چای( قوری چای): این رود از ارتفاعات گردنه زاغه و دره های الفاوت، بین همدان و ملایر سرچشمه می گیرد و پس از عبور از امزاجرد به شاخه پر آبی که از اتصال رودهای خاکو ، دره مرادبیک و فرجین ، سیمینه رود و همه کسی تشکیل شده، وارد می شود و در آنجا قره چای نامیده می شود. این رود پس از عبور از کوریجان و آبیاری اراضی فامنین و قهاوند به استان مرکزی و نهایتاً به دریاچه قم سرازیر می شود.
4- خرم رود: این رودخانه از دره های شمال شرق روستای  شهرستانه سرچشمه می گیرد ( این روستا در جنوب غرب الوند و شمال غر ب تویسرکان واقع شده است) ، که پس از مشروب کردن زمینهای کشاورزی از تویسرکان خارج می شود.
5- رود تلوار: از ارتفاعات کوه سفید در شمال غرب استان سرچشمه می گیرد و جزء سرشاخه های رود قزل اوزن می باشد که در گیلان به سفید رود معروف است و به دریای مازندران وارد می شود. طول این رود در استان همدان کوتاه است.


 


موقعیت جغرافیایی و انسانی شهرستان همدان
شهرستان همدان با وسعتی حدود 4118 کیلومتر مربع، از خط الرأس رشته کوه الوند، تا مرزهای شرقی استان کشیده شده است. شرقی ترین نقطه این شهرستان 49 درجه و 27 دقیقه غربی ترین آن 48 درجه و 20 دقیقه از نصف النهار گرینویج فاصله دارد و در حد فاصل 34 درجه و 35 دقیقه، تا 35 درجه عرض شمالی واقع شده است.
شهرستان همدان، از شمال به شهرستانهای رزن و کبودراهنگ، از جنوب به تویسرکان و ملایر، از شرق به استان مرکزی و از غرب به شهرستان بهار محدود می شود.
در جنوب شهرستان همدان، ارتفاعات کوهستان الوند قرار دارد، که خط الرأس این ارتفاعات، مرز طبیعی شهرستان های همدان، قهاوند، دشت نشر و قسمتی از دشت رزن- فامنین در حد فاصل این ارتفاعات قرار گرفته اند


 


بلندترین نقطه شهرستان همدان در قله الوند با ارتفاع 3584 متر و پست ترین نقطه آن زمینهای عمر آباد با ارتفاع 1600 متر است، که محل خروج روز قره چای می باشد. متوسط ارتفاع این شهرستان نیز از سطح دریا، حدود 1820 متر است. این شهرستان، بر اساس سرشماری عمومی سال 1375 دارای 563466 نفر جمعیت و تراکم نسبی 8/136 نفر در هر کیلومتر مربع می باشد و از 5 شهر همدان، مریانج، فامنین، جورقان و قهاوند و 3 بخش و 12 دهستان تشکیل شده است و مردم در مراکز شهرهای آن به فارسی و در روستاها، عمدتاً به ترکی سخن می گویند.


 

آثار تاریخی، جاهای توریستی و مراکز فرهنگی هنری
آثار تاریخی
آرامگاه بوعلی سینا دانشمند و طبیب نامی ایرانی - آرامگاه باباطاهر - گنبد علویان - آرامگاه استرومردخای- برج قربان - تپه هگمتانه - غار علی‌صدر-کتیبه‌های گنجنامه- مجسمه شیر سنگی - بازار همدان -مسجدجامع همدان-کلیسای پروتستان-کلیسای رافاییل -خانه شهبازیان-میدان امام خمینی ره-قلعه دختر(قیزقلعه سی)-تپه پیسا-تپه مصلی-عمارت باغ نظر-گورستان پارتی- بقعه خضر-آرامگاه عارف قزوینی-سرای قلمدانی.

مراکز گردشگری، چشم‌اندازهای طبیعی


 
 


تپه عباس آباد، لالجین، دره امامزاده کوهدره ماوشان، تپه حاج‌عنایت، پل کوریجان، پیست اسکی تاریک دره و آبشینه، غار علی‌صدر، آبشار گنجنامه، باغهای مصفای دامنه الوند به ویژه دره? عباس آباد و دره مراد بیگ، غار قلعه جوق، سد اکباتان، پارک مردم و بوستان ارم از نقاط گردشگری و طبیعی همدان هستند.

آثار و مکان‌های مذهبی
امامزاده عبدالله، امامزاده یحیی، امامزاده حسین، امامزاده اسماعیل، امامزاده محسن، امامزاده هادی ابن علی، امامزاده اسماعیل و امامزاده اهل بن علی.


 


موزه‌ها و مراکز فرهنگی هنری
موزه تاریخ طبیعی همدان
تاریخچه :
موزه تاریخ طبیعی همدان، در راستای تأمین اهداف علمی، آموزش و پرورش دانشگاه بوعلی سینا، در سال 1351خورشیدی به همت آقای جعفر محمد علی زاده بنیانگذاری شده‌است، و تا کنون نیز با مدیریت ایشان اداره می‌شود. این موزه با الگوها و استانداردهای بین المللی طراحی و تکمیل شده‌است. و نه تنها در سطح ایران بلکه در سطح خاور میانه و حتی جهان مطرح می‌باشد. محل آن در فضای دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا در انتهای چهار باغ آزادگان منشعب از میدان مدرس واقع شده‌است، و با زیر بنای تقریبی 200متر مربع در سه تالار جداگانه و به‌هم‌پیوسته جای داده شده‌است.
اکتشافات:
توجه به اکتشاف، بیانگر پوپایی و بالندگی یک موزه می‌باشد. و موزه تاریخ طبیعی همدان نیز درطول فعالیت 28ساله خود برخی از نمونه‌های را برای اولین بار در کشور کشف نموده‌است. و البته اثبات جدید بودن آنها در سطح جهان نیاز به تحقیق و بررسی بیشتری دارد. برای نمونه کشف 5 گونه جدید از ماهی‌های خلیج فارس و چند نمونه از سنگواره‌ها است، که برای اولین بار توسط این موزه گزارش شده‌است. در حال حاضر علاوه بر گردشگران و پژوهندگان، سالانه گروه‌های زیادی از نفر دانشجویان و دانش آموزان از این موزه دیدن می‌کنند.


 


موزه هگمتانه
موزه هگمتانه در شرق تپه باستانی هگمتانه و جنب گودال معروف فرانسویها قرار دارد.
ساختمان این مکان که پیشتر مدرسه پرورش نامیده می‌شد,در طی تغییرات وتعمیراتی به منظور ایجاد یک موزه موقت به بهره برداری رسیده‌است و مجهز به آزمایشگاه و کارگاه عکاسی می‌باشد.
اشیای موزه مشتمل بر دوبخش اختصاصی واستانی است.
در این مجموعه آثار سنگی ,سفالی,استخوانی وفلزی از دوره‌های پیش وپس از اسلام به نمایش در آمده‌است. در راهرو و تالار سمت راست موزه, اشیای یافته‌شده از هگمتانه نگهداری می‌شوند. از برجسته‌ترین این آثار می‌توان به پایه ستونهای متعلق به کاخهای هخامنشی از جمله شالی ستون مربوط به دوران اردشیر دوم با متن میخی,دو مهر استامپی سنگی وشیشه‌ای مربوط به دوران قبل از اسلام وسرگاو از جنس سفال متعلق به دوران هخامنشی اشاره کرد. همچنین مجموعه‌ای از اشیای باستانی در سالهای پیش از انقلاب به صورت حفارهای غیر قانونی از خاک خارج شده‌اند که آنها را منسوب به هگمتانه می‌دانند و اکنون در موزه ملی و بعضی در موزه‌های خارج از کشور نگهداری می‌شوند. مجموعه تابوتهای سنگی وسفالی مربوط به دوره پارتیان که از میدان شیر سنگی بدست آمده اند, خمره‌ها وسنگهای تزیینی با نقوش زیبا وسنگ قبرهای دوران مختلف اسلامی, شاخص‌ترین نماینده‌های آثار کشف شده استانی می‌باشند که در سالن مرکزی وراهروی سمت چپ موزه قرار داده شده‌اند.

 

 


نقشه همدان برای موبایل


توجه به معماری در ساخت بنای مساجد ضروری است


مطالب معماری
محک - موسسه خیریه حمایت از کودکان مبنلا به سرطان

معماری مساجد نسبت به گذشته کمرنگ شده، به طوریکه در ساخت آن توسط متولیان حساسیت های لازم وجود ندارد.

سیدعلیرضا قهاری، رئیس انجمن مفاخر معماری ایران گفت: با ورود اسلام به ایران، ساخت مساجد در کشور آغاز شد که یکی از نخستین مساجد ایرانی مسجد فهرج یزد اشاره کرد.
وی افزود: بر روی معماری مساجد از یکصد سال اخیر آن طور که باید کار نشده، وقتی صحبت از معماری دوران معاصر می کنیم، مساجد جای شایسته خود را در بین سایر بناهای معماری ندارد. باشکوه ترین دوره ای که می توان از بنای فاخر معماری مساجد نام برد، مربوط به دوره صفوی است. در دوره قاجار این معماری کمرنگ شده و در دوره معاصر نیز تقریبا سبک معماری خاصی برای مساجد نداریم.
قهاری تصریح کرد: مساجدی که امروزه ساخته می شوند، تقلیدی از دوره های گذشته است، به طور کلی مباحث مربوط به نمادهای فرهنگی در کشور کمرنگ شده و به طبع آن معماری مساجد نیز کمرنگ شده است؛ به ویژه در مراکز آموزشی و در مراجع تصمیم گیری در مورد ساخت بناهای مساجد حساسیت لازم وجود ندارد.
رئیس انجمن مفاخر معماری ایران گفت: در مراکز آموزشی و در مراجع تصمیم گیری در مورد ساخت بناهای مساجد و معماری آن حساسیت های لازم وجود ندارد. بنای مساجد همپای بناهای مدارس بیشترین نوع ساخت و ساز در بناهای عمومی کشور محسوب می شوند، بنابراین اگر به این نوع معماری توجه نشود، الگوی مورد نیاز برای ساخت این بناها ارائه نخواهد شد.
وی افزود: با وجود آنکه در ساخت بناهای مساجد بیش از 16 تصمیم گیرنده در کشور وجود دارد، به علت عدم مدیریت واحد بین این سازمانها و وجود سلایق شخصی هنوز به الگوی واحد یا شاخصه های مشخص در زمینه معماری مساجد همان طور که در گذشته با فرهنگ، اقلیم، تکنولوژی زمان خود ساخته می شد، نرسیدیم. معمولا مساجد امروزی مشابه مساجد دوره قبل ساخته می شود بدون آنکه فرهنگ معاصر و اقلیم در نظر گرفته شود.

*معماران در ساخت مساجد امروزی نقش تعیین کننده ای ندارند
پرویز مختاری معمار، در ادامه افزود: معماری مساجد در شرایط فعلی تقلید گذشته بوده و کارها ضعیف تر است. امروزه محل ساخت مساجد درست انتخاب نمی شود.
وی تصریح کرد: در ساخت بناهای مذهبی باید معنویت، تعالی و جاودانگی رعایت شود، اما در بیشتر مساجدی که امروز ساخته می شوند، این موضوع حس نمی شود، در گذشته به خصوص در دوره صفویه این معنویت در مساجد دیده می شد که می توان به مسجد شیخ لطف الله اصفهان اشاره کرد.
مختاری گفت: در ساخت مساجد امروزی معماران نقش تعیین کننده ای ندارند و دستشان باز نیست که خلاقیت و نوآوری به کار ببرند و آن اراده ای که در ساخت مساجد حاکم است، معماران را مجبور می کند تا از گذشته تقلید کنند.
وی افزود: در حال حاضر متولیان ساخت مساجد می گویند مساجد باید بر طبق گذشته ساخته شود و کسانی هم که می خواهند مسجد بسازند، تحت تاثیر شرایط موجود قرار می گیرند و براین اساس می سازند، بدون آنکه فرهنگ امروزی را در نظر بگیرند؛ به همین دلیل مسجدی نمی بینیم که متناسب با اندیشه و فرهنگ متعالی زمان باشد.

*مساجد باید به شکل مربع یا مربع مستطیل ساخته شود
ابوالحسن میرعمادی، عضو انجمن مفاخر معماری ایران درباره تاریخچه معماری مساجد گفت: اولین الگوی ما در ساخت مساجد، مسجد حضرت محمد (ص) بود که در شهر مدینه ساخته شده و به عنوان نخستین و قدیمی ترین مسجد در جهان مطرح است.
این الگو کم کم وارد کشورهای اسلامی می شود، از جمله ایران که در کشورمان این الگو براساس معماری ایرانی فرم می گیرد. معماری ایرانی با سابقه تاریخی که داشته، در ساخت مساجد اثرگذار بوده است.
وی افزود: یکی از ویژگیهای مساجد این است که ایده اصلی اسلام که مساوات و سادگی در ساخت آن رعایت شود به همین دلیل در گذشته مساجد به شکل مربع و مربع مستطیل می ساختند اشکان پنج ضلعی و هشت ضلعی بیشتر در ساخت مقابر و آرامگاه ها به کار می برند، صفوف نمازگزار باید به صورت منظم باشد بنابراین مساجدی که در دوران معاصر ساخته می شود به صورت هشت ضلعی بوده و در حقیقت برداشت غلطی کرده اندو مثل آرامگاه ها ساخته اند.
میر عمادی تصریح کرد: در گذشته مساجد مرکز اجتماعات بوده و فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی در آن صورت می گرفته و علوم مختلفی در آن تدریس می شده و فضایی برای تفکر و مطالعه بوده است، اما امروزه مساجد تنها به مکانی تبدیل شده اند برای نماز خواندن که ساعتی بسته و ساعتی باز است.
وی درباره نحوه ساخت مساجد امروزه گفت: مسجد سازی یک رشته تخصصی است به نظر من در طراحی مساجد باید نگاه تخصصی شود تا بتوانیم مساجدی را که شایسته دینمان اسلام است بنا کنیم.
عضو هیئت مدیره انجمن مفاخر معماری ایران افزود: متاسفانه در حال حاضر فضاها و ارتباطی که در بخشهای مختلف یک مسجد در گذشته وجود داشت در حال حاضر رعایت نمی شود.
طبیعتا هیچ جوان و آدم متفکری را جذب نمی کند در حالیکه کشورهای اسلامی بر روی این مسائل کار کرده اند، ما باید یک نهضت جدیدی در بازنگری و اهمیت نحوه ساخت مساجد بدهیم و به طراحی مسجد به عنوان تخصصی فوق العاده اهمیت بدهیم تا بتوانیم به شان معماری ایرانی و اسلامی برسیم.

*مساجد تجلی گاه ویژگیهای فرهنگی و هنری جهان اسلام به شمار می آید
دکتر حسین سلطانزاده عضو هیئت علمی دانشکاه معماری واحد تهران مرز گفت: طراحی مکانهای مقدس مذهبی در همه ادیان از مهمترین طرحها و فضاها محسوب می شود،چون تجلی جنبه های هنری و نماد پروازی هر دینی را در این مکانها می بینیم در حقیقت مساجد مهمترین تجلی ویژگیهای فرهنگی و هنری جهان اسلام به شمار می آید.
وی افزود: مساجد به انواع گوناگون مساجد جامع، ناحیه ایف محله ای و نمازخانه ای تقسیم بندی می شود، مساجد جامع به این جهت اهمیت دارند که در طول تاریخ بیشترین سرمایه گذاری مالی، معنوی و هنری برای طراحی آنها صرف شده به همین دلیل در ایران و کشورهای اسلامی بیشترین تجلیات هنری را می توان در مساجد دید، به عنوان نمونه در حوزه کاشیکاری، آجرکاری و گچبری بهترین ابداعات در مساجد مشاهده می شود.
سلطانزاده تصریح کرد: نکته مهمی که در طراحی مساهد وجود دارد، این است که علاوه بر ویژگیهای فرهنگی، هنری و دینی طرحهای ملی در طراحی مساجد معاصر در نظر گرفته به گونه ای که متناسب با شرایط امروز باشد، به عبارتی دیگر مساجد امروز نه تنها باید در ادامه مساجد کهن باشد بلکه لازم است ویژگیهای این دوره نیز در آنها منعکس شود.
وی با اشاره به اینکه تقلید از گذشته به تنهایی نمی تواند پاسخگوی نیازهای کنونی و آینده باشد، گفت: مساجدی که به طور عمده به تقلید از گذشته ساخته می شوند کمتر ابداعات هنری در آن به چشم می خورد، این نوع از فضاها به لحاظ خلاقیت هنری قالبا در سطحح عالی ارزیابی نمی شود و نشان دهنده تکامل طراحی معاصر نیست.
نوع دیگری از مساجدی که ساخته می شوند ارتباط فرهنگ با اصول طراحی گذشته به خوبی لحاظ نمی شود و نوعی گسست فرهنگی و هنری در آنها دیده می شود به نظر می رسد این نوع مساجد نیز به حد کافی تداوم بخشنده فرهنگ معماری ایرانی و اسلامی نیست.
عضو هیئت علمی دانشکده معماری واحد تهران مرکز افزود: مساجدی هم هستند که در طرالحی آنها از ویژگیهای معماری سنتی ایرانی استفاده و در عین حال تلاش می شود ابداعات هنری متناسب با دوره معاصر در آنها شکل گیرد به نظر می رسد این گروه از مساجد می توانند بالقوه امکان توسعه طراحی مساجد معاصر را فراهم کند. 

 

منبع:  انجمن مفاخر معماری ایران


مطالب معماری
محک - موسسه خیریه حمایت از کودکان مبنلا به سرطان

معماری مسجد و مدرسه سپه سالار، تلفیق یا برداشت


مطالب معماری
محک - موسسه خیریه حمایت از کودکان مبنلا به سرطان

پایگاه اطلاع‌رسانی شهرسازی و معماری: مسجد و مدرسه سپهسالار (شهید مطهری) نخستین و بزرگ ترین مسجد و مدرسه عالی در تهران است که از نزدیک ترین تلفیقها میان معماری ایرانی و معماری مساجد استانبول است.

مسجد سپهسالار گنبد ویژه‌ای دارد؛ تعداد مناره‌های بیش از اندازه متداول آن که حدود 10 مناره است و گنبد دو گوش خوابیده‌اش نشان از سبک معماری مساجد ترکیه دارد.

کارشناسان معماری معتقدند که این بنا با بهره‌گیری از کاشیکاریها و مجموعه هنرهای معماری دوره قاجار طراحی و ساخته شده است.

«سید علیرضا قهاری»، رییس هیات مدیره انجمن مفاخر معماری ایران، یکی از این کارشناسان است و می گوید: «به طور کلی طرح این بنا ملهم از مسجد جامع اصفهان، مسجد اباصوفیه استانبول و مدرسه چهارباغ اصفهان است

وی می گوید: «وقتی درباره معماری اصیل و سنتی سخن می گوییم، منظورمان 30_40 سال پیش است، چون از 30 سال قبل به این طرف، با ورود تمدن، تکنولوژی و معماری جدید، بسیاری از سازه ها و بناها دستخوش تغییرات شده است

هر بنایی دارای ارزش و اعتبار و بیان کننده سلیقه معمار بنا است. بناهای تاریخی هر کشور بخشی از شناسنامه فرهنگ و کارنامه مردمی است که در آن زندگی می کرده اند. از این رو توجه به تاریخچه بناها و شاهکارهای هنر معماری، مهم است.

مسجد و مدرسه سپهسالار؛ تلفیقی از هنر و مذهب

بانیان این بنای بزرگ و نیز سازندگان ساختمان مجلس شورای ملی، «حاج میرزا حسین خان سپهسالار قزوینی»، صدراعظم دوره ناصرالدین شاه قاجار و برادرش «مشیرالدوله» بودند. که ساخت این بنا در دو سال پایانی عمر میرزا حسین خان سپهسالار آغاز شد و هزینه آن نیز از محل عواید شخصی وی تامین می شد. ولی تکمیل مجموعه پس از مرگ وی توسط برادرش یحیی‌خان مشیرالدوله صورت گرفت.

قهاری در همین باره می گوید: «میرزا حسین‌خان سپهسالار سا‌لها سفیر ایران مقیم در استانبول بود. برای همین زمانی که به ایران بازگشت با نگاهی به مساجد ترکیه شروع به ساخت این مسجد کرد

وی می گوید: «شاید این نزدیک‌ترین تلفیق میان معماری ایرانی و معماری مساجد استانبول باشد

همچنین قهاری از «حاج ابوالحسن معمار» و «استاد جعفرخان معمارباشی کاشانی» به عنوان معماران اصلی مسجد و مدرسه یاد کرد.  

 مسجد سپهسالار گنبد ویژه‌ای دارد؛ تعداد مناره‌های بیش از اندازه متداول آن که حدود 10 مناره است و گند دو گوش خوابیده‌اش نشان از سبک معماری مساجد ترکیه دارد. اما با بهره‌گیری از کاشی کاریها و مجموعه هنرهای معماری دوره قاجار نه تنها یکی از زیباترین مساجد بلکه یک مدرسه نیز هست.

قهاری ضمن تاکید بر این مطلب که طرح این بنا ملهم از مسجد جامع اصفهان، مسجد اباصوفیه استانبول و مدرسه چهارباغ اصفهان است، می گوید: «نمازخانه مسجد که به چهل ستون  معروف است (اما 44 ستون دارد)، در شرق صحن قرار دارد؛ صحنی که دارای چهار باغچه، چهار خیابان و حوض بزرگی در میانه است که از آب جاری قنات تهران (که برای مدرسه، مسجد و عمارت بهارستان می‌آمد) سیراب می‌شد

وی می افزاید: «چهار ایوان مرتفع روبه‌روی هم قرار دارند که کوتاه‌ترین آنها رو به قبله است و گنبدی دارد که با گنبد مساجد قدیمی‌تر از خود تفاوت می‌کند و معماری جدیدی را ارایه می‌دهد. چهار مناره بلند که پایه‌های هر یک تا کمر از سنگ است و به شیوه ظریفی حجاری شده، به همراه دو مناره دیگر در دو طرف جلوخان، در مجموعه شش مناره مسجد را تشکیل می‌دهند؛ از چهار مناره اولی، دو مناره به دو پهلوی ایوان متصل است و دو مناره دیگر روبه‌روی ایوان قرار دارد. تمامی مناره‌ها از آجر ساخته شده و پوششی با کاشیکاری بسیار زیبا دارند

مسجد و مدرسه سپهسالار؛ در گذر زمان

 در حال حاضر در بخش بالای کتابخانه مسجد، یک نمایشگاه دایمی از آثار قدیمی مانند مجموعه آثار «میرزا طاهر تنکابنی»، «مجموعه کتابهای سیدمحمدصادق طباطبایی» و بسیاری دیگر از مجموعه‌های تاریخی و باارزش وجود دارد.

 قسمتی از دیوار مدرسه سپهسالار که متعلق به دبیرستان علمی قدیم بود در حال مرمت و بازسازی است. بخش‌هایی به بافت این مدرسه الحاق شده که به لحاظ معماری کارهای غلطی است. محل استقرار فرهنگستان اول زبان و ادب پارسی نیز در این مسجد بود، که در آن مکان امروز کتابخانه مسجد سپهسالار واقع شده است. از این رو خاطرات فرهنگستان اول را در این کتابخانه که در حال حاضر بازسازی شده، می‌توان یافت. 

 

منبع: انجمن مفاخر معماری ایران


مطالب معماری
محک - موسسه خیریه حمایت از کودکان مبنلا به سرطان

سی و سه پل

این پل که در نوع خود شاهکارى بى‏نظیر از آثار دوره سلطنت شاه‏ عباس اول است، به هزینه و نظارت سردار معروف او الله ‏وردى‏خان بنا شده. این پل در حدود 300 متر طول و 14 متر عرض دارد و طویل‏ ترین پل زاینده ‏رود است که در سال 1005 هجرى ساخته شده است. در دوره‌ صفویه‌،مراسم‌ جشن‌ آبریزان‌ یا آبپاشان‌ ارامنه‌ در کنار این‌ پل‌ صورت‌ می‌گرفت‌. ارامنه‌ جلفا، مراسم‌ «خاج‌ شویان‌» را نیزدر محدوده‌ همین‌ پل‌ برگزار می‌کرده‌اند. پل‌ مزبور یکی‌ از شاهکارهای‌ معماری‌ و پل‌ سازی‌ ایران‌ و جهان‌ محسوب‌ می‌شود.

 به روایتی دیگر:

این پل در سال (1011 ه.ق) باهتمام اللهوردیخان سپهسالار شاه عباس و بنا به فرموده شاه مزبور شروع به ساختمان گردید و به طورى که در عالم آراى عباسى نوشته شده داراى چهل چشمه (دهانه) بوده که از هر چشمه آب خارج مى‏گردیده، پلى بسیار عریض و طویل و مرتفع، شالوده آن با سنگ و آهک ریخته شده و با آجر و گچ بالا رفته و دو طرف پل غرفات و غلام گردشهاى بلند فوقانى ساخته و چشمه ‏هاى زیرینش زیاد با عرض و مرتفع و طول آن 350 قدم و عرضش بیست قدم و شش معبر باین شرح داشته است:

1- راه وسط که مخصوص عبور سواره و گردونه‏ها بوده است. 2 و 3 دو طرف پل که از میان گالالریها ى زیبا مى‏گذشت و به پیاده‏رو تخصیص داشت. 4 و 5 پشت بامهاى گالارى از دو طر ف که دور آن نرده داشته و موقع طغیان رود تفرجگاه باشکوهى بوده است، سرانجام گالاریهاى پل به وسیله پله‏هاى ظریف بزیر پل متصل مى‏شد و از زیر پل هم موقع کم آبى عبور مى‏کردند. 6 از زیر پل بود.

مساحت این پل را سیاحان انگلیسى چهارصد و نود یارد تعیین کرده‏اند. هفت دهانه این پل گرفته شده و اکنون 33 دهانه دارد و از این رو به پل 33 چشمه شهرت دارد.

این پل را بنامهاى: پل شاه عباسى - پل اللهوردیخان - پل جلفا - پل چهل چشمه - پل سى و سه چشمه خوانده‏اند و وجه تسمیه هر یک چنین است: 1- پل شاه عباسى از آن جهت گویند که شاه عباس اول دستور بناى آن را داده است و چون بمباشرت و اهتمام اللهوردیخان ساخته شده به پل اللهوردیخان معروف گردیده و از لحاظ اینکه معبر مردم به جلفا بوده آن را پل جلف هم گفته‏اند و چون در ابتداء چهل چشمه داشته پل چهل چشمه و اینک سى و سه چشمه دارد به پل سى و سه چشمه اشتهار دارد.

این پل براى اتصال خیابان چهار باغ کهنه عباسى به خیابان چهارباغ بالا و باغ هزار جریب و عباس آباد ساخته شده است. این پل در جشن آبریزگان و آب پاشان محل اجتماع شاه و بزرگان و شعراء و رجال و سایر مردم بوده است.

شرحى را که سرپرسى سایکس انگلیسى راجع به این پل نوشته از نظر اینکه بسیار دقیق و وضع پل را در آخر قرن سیزدهم و اوائل قرن چهاردهم هجرى مجسم مى‏نماید عیناً در اینجا نقل مى‏گردد:

خیابان با شکوه چهارباغ از یک طرف به پل اللهوردیخان کشیده مى‏شود، که با این که حالیه روى بویرانى نهاده معذا از پل هاى درجه اول عالم به شمار مى‏آید، اینجا از یک شاهراه سنگ فرش شده وارد مدخل عمومى پل مى‏شوند شکل فوق العاده و شگفت آور این پل که 388 یارد طول آنست مقابل یک جاده سنگ فرش شده‏اى به عرض 30 پا بدین قرار ایت که در آن سه معبر در سه سطح مختلف تعبیه شده که یکى از آنها راه معمولى روى پل است که در دو طرف آن طاق نماهاى سرپوشیده ساخته‏اند. طاقنماها از طرفى برودخانه و از طرفى به همین جاده مشرف مى‏باشند، در بالا و پائین این طاقنماها که با تابلوى نقاشى شده تزیین یافته بود هر کدام یک پیاده روهائى است که با پله کانها باین راه اصلى وصل مى‏شود و در کنار سطح رودخانه معبر دیگرى است که به طول رودخانه امتداد مى‏یابد. تنها انتقاد مخالفى که براى ساختمان این پل مى‏شود کرد و آن از تصویر هم نمایان است آنکه، پل مزبور در مقابل جریان ضعیف و باریک زنده رود در بیشتر فصول سال بیش از، انداغزه جنبه ظرافت دارد.

در تاریخچه ابنیه تاریخى اصفهان درباره این پل تاریخى چنین نوشته است:

در انتهاى جنوبى خیابان چهارباغ پل اللهوردیخان است که به نام بانى و سازنده آن خوانده مى‏شود و در همان موقعى که شاه عباس دستور کاشتن درختان چهارباغ را مى‏داده رفیق و سپهسالار شاه نیز در ساختمان این پل به وسیله آجر و سنگ تراش فعالیتى به خرج مى‏داد، وضعیت این پل با قدیمش تفاوت زیادى نکرده است. ایوانچه‏ها و غرفه‏هاى زیبا و متناسب طرفین پل که جاى نشستن اهالى و عبور و مرور است به همان حالت اولیه باقى مانده است. طول این پل 295 متر و عرضش 13/75 متر مى‏باشد. نوشته‏اند که در ابتدا چهل چشمه داشته و به تدریج سى و سه چشمه شده در سنوات اخیر قسمت زیادى از بستر رودخانه را تصرف کرده و اشجارى غرس نموده بودند به طورى که چند چشمه پل از عبور آب محروم گشته ممکن بود بکلى متروک شود وى در سال 1330 که آقاى مصطفى خان مستوفى ریاست شهردارى اصفهان را داشت شهامت و شجاعت به خرج داد و اراضى مزبور را از تصرف غاصبین خارج و مجراى عبور آب چشمه‏ها را باز کرد و اقدام به ساختمان دیوارهاى سنگى در طرف شما رودخانه نموده که نوز آثارش پابرجا و عملیاتش زبانزد مردم این شهر است. در دوره صفویه ارامنه حق داشتند تا میدانى که اول پل احداث شده بود جمع شوند و مال‏التجاره و صنایع خویش را با صنعتگران اصفهانى تبدیل نمایند و حق نداشتند از این پل عبور کرده داخل شهر شوند در جل این پل مجسمه رضا شاه کبیر بر روى ستونى بارتفاع 5 متر دیده مى‏شود که اسبى سوار و به طرف شما متوجه است اطراف این مجمسه فعلاً میدان 24 اسفند و با میدان مجسمه نامیده مى‏شود.

در شمال شرقى پل یعنى اول خیابنى که به طرف شرق امتداد دارد ساختمان آجرى است که بیاد مقبره کمال الدین اسماعیل )قبرش در جهانباره است( ساخته شده و خیابان مزبور به نام آن بزرگوار نامیده مى‏شود که به طرف پل جوئى و خواجو امتداد دارد.

به طورى که ملاحظه شد گفتار تاریخچه ابنیه تارخى اصفهان وضع پل زاینده رود را در گذشته و حال تشریح کرده و اقتضاء داشت که براى استحضار سرگذشت پل ایام گوناگون درج گردد.

تاورنیه سیاح فرانسوى راجع باین پل در سفرنامه خود که نظم الدوله ابوتراب نورى آن را ترجمه کرده چنین نوشته است:

پلى که در وسط خیابان تقاطع مى‏کند موسوم به پل اللهوردیخان که بانى آن بوده است مى‏باشند و آن را پل جلفا هم مى‏گویند. این پل تمام از آجر و سنگ بنا شده و سطح آن بیک میزان است. دو طرف آن از وسطش پست‏تر نیست، 350 قدم طول و بیست قدم عرض دارد و زیر آن چندین چشمه و طاق از سنگ ساخته شده که خلى پست و کم ارتفاع است، در دو کناره پل راهروى به عرض هشت نه پا و به طول تمام امتداد پل که چندین طاق با پایه‏هاى مرتفع به ارتفاع 25 یا 30 پا سقف آن را نگاهداشته‏اند دیده مى‏شود، اشخاصى که مى‏خواهند هوا خورى کنند وقتى که خیلى گرم نباشد از بالاى سقف راهروها عبور مى‏نمایند، اما معبر معمولى از زیر آن راهروها است که به منزله نرده و نگهبان است و روزه نهائى به طرف رودخانه دراد که هواى لطیف و خنک از آنه داخل راهرو مى‏شود. زمین راهرو از سطح پل خیلى بلندتر است و به توسط پله به راحتى بالاى آنها مى‏روند. فضاى وسط پل مخصوص عبور گارى و دواب است و تقریباً 35 پا عرض دارد. یک معبر دیگر هم دارد که در تابستان و وقع کمى آب به واسطه خنکى خیلى مطبوع است و آن از میان خود رودخانه است در خط مخصوصى که تخته سنگها نزدیک هرم اتفاق افتاده مى‏توان از روى آنها رد شد بدون اینکه پاتر بشود. از تمام دهنه‏هاى زیر پل به واسطه درهائى که به هر چشمه گذراده‏اند مى‏توان عبور نمود از پلکانى که در قطر پایه پل ساخته شده از روى پل به زیر چشمه‏ها و طاقها پائین مى‏روند و همینطور پله هائى در دو طرف دارد که به بالاى مهتابى روى راهروها صعود مى‏نمایند و عرض راه پله‏ها بیش از 2 تواز (4 ذرع تقریباً( است، و در دو طرف نرده و محافظى کشیده‏اند که از پرت شده جلوگیرى مى‏نمایند.

بنابراین این شش معبر در روى این پل وجود دارد: یکى در وسط و چهار تا در دو طرف که عبارت است ازى زیر و بالاى هراهرورهاى پلکان تنگى که به زیر پل مى‏رود حقیقتاً این پل از روى صنعت و استادى بنا شده و مى‏توان گفت قشنگترین صنعت و شاهکار ابنیه ایران است، اما بسى دور است از اینکه به استحکام پل نف پاریس ساخته شده باشد.

سرپرسى سایکس انگلیسى در شرحى که راجع به پل زاینده رود نوشته بود گفته بود که این پل با اینکه روى به ویرانى نهاده از پل هاى درجه اول عالم است و اما تاورنیه تعصب ملى نگذارده که در قضاوت خود انحراف نورزد، گرچه تاورنیه در کلیه موراد نظرش ساده نبود و اغلب خواسته است بناها و دیگر آثار ایران را کوچک و پست جلوه دهد و از دیگران هم استفاده کرده که در تجلیل اصفهان غلو کرده‏اند.

اینکه آراى مختلفى راجع به این پل نگاشته شد براى امکان استخراج نظر صحیح و صائب درباره آن بود و اینکه درستى و نادرستى نظرهائى چون نظر تاورنیه معلوم گردد. در هر حال اکنون این پل در اصفهان ممتاز و در درجه اول قرار دارد و چون از آثار باستانى به شمار مى‏رود زیر شماره 110، به ثبت تاریخى رسیده است.

شاه عباس اول به طورى که مورخان و سیاحان خارجى نوشته‏اند در هر حال در جشن آبریزان شرکت مى‏کرد و اگر در اصفهان بود در کنار زاینده بود برابر پل سى و سه پل و اگر در مازندران بود در کنار دریاى خزر، و گاهى روى پل سى و سه چشمه برگزر مى‏کرد.

در کتاب زندگانى شاه عباس اول راجع به جشن نوروز که شاه در سال 1018 هجرى در روى پل سى و سه پل برگزار کرده چنین نوشته است.

جشن نوروز غالباً از سه تا هفت شبانه روز دوام مى‏یافت. گذشته از باغ نقش جهان پل اللهوردى خان را نیز آئین مى‏بستند و چراغان مى‏کردند. و گاه به فرمان شاه عباس بر سر پل مراسم گلریزان صورت مى‏گرفت، و گلهاى فراوان در راه شاه و همراهان او ریخته مى‏شد. از آن جمله در سال 1018 با آنکه جشن فروردین مصادف با ماه محرم بود، به فرمان شاه هفت شبانه روز جشن نوروزى گرفتند و بر سر پل گلریزان کردند و چون مردم اصفهان در چراغان و آئین بندى هنر نمائى بسیار کرده بودند، شاه مبلغ پانصد تومان از مالیات آن سال را به ایشان بخشید.

در تاریخ این جشن و گلریزان میر حیدر معمائى کاشى چنین سروده است:

گل گشت روى پل چو کند خسرو عجم گل گشت روى پل پى تاریخ کن رقم

موضوعى که باقى ماند تاریخ بناى پل است که بامر شاه عباس کبیر انجام شده است. آنچه مسلم است در سال 1018 که جشن گلریزان در حضور شاه عباس انجام گردید پل مزبور ساخته بوده است ولى مورخان سال اتمام را متفاوت نشوته‏اند:

اسکندربیک در عالم آراء در وقایع سال (1011) چنین نوشته:

در انتهاى خیابان باغى بزرگ و وسیع، پست و بلند، نه طبقه جهت خاص پادشاهى طرح انداخته بباغ عباس آباد موسوم گردانیدند و پل عالى مشتمل بر چهل چشمه به طرز خاص، میان گشاده که در هنگام طغیان آب در کل، یک چشمه به نظر در مى‏آید، قرار دادند که بر زاینده رود بسته شده هر دو خیابان بیکدیگر اتصال یابد.

حاج میرزا حسن خان جابرى انصارى در تاریخ اصفهان و رى در وقایع اسل 1005 ه.ق( چنین نوشته:

شاه عباس اصفهان را پاى تخت دائمى خود نموده طرح عمارات عالیه انداغخ، سر درب درب قیصریه جنگ او است با ازبکان.

و در وقایع سال (1008 ه.ق) چنین نوشته:

شاه از هرات به اصفهان آمده و تکمیل طرح عمارات و باغات که هر یک از امراء باغى به نما خود ساخته در حواشى چهار باغ کهنه در چهار باغ بالا.

و نیز در وقایع سال (1008 ه.ق) مى ‏نویسد:

شاه عباس به اصفهان برگشت، اللهوردیخان را فرمود پل زاینده رود را با عمارات دیوانى بساخت.

در وقایع سال (1012) نوشته است:

بناى سر درب عالى عیصریه و کاشى کارى ممتاز آن ...

میرزا علینقى کمره‏اى متخلص به نقى که از شعراى زمان بوده ماده تاریخى سروده که ابیات آن چنین است:

فلک قدر الله و یردى که قدر ز عباس شاه اندر ایام یافت

بامداد بیگ ویردى دادگر پلى کدر آغاز و انجام یافت

بسعى ملک سیرت آقا حسین بخیر العمل حسن اتمام یافت

به دست زبر دست صعب امیر چو بند امیر این بنا نام یافت

پى سال تاریخ این پل نیافت کسى خوبتر از »پل اتمام یافت«

ظاهراً گفته عالم آرا اینستکه پل در سال (1011 ه.ق) ساخته شد و گفته‏هاى جابر انصارى قسمتى حاکى است که در سال مزبور ساخته شده و قسمتى مى‏رساند که دستور داده شده که بسازند و در قسمت نوشته که ساختن آن با سر در قیصریه مقارن بوده و حال آنکه ساختمان سر در قیصریه را از وقایع سال 1012 نوشته است. و هیچ اشاره بسند این گفته‏ها هم نشده است.

ماده تاریخ منسوب به نقى کمره‏اى هم حاکى است که ساختمان پل امیر در سال (1005 ه.ق) انجام یافته است ولى تاریخ شروع آن معلوم نیست و باید اذعان کرد که اگر منظور همان پل چهل چشمه و یا اللهوردیخان باشد محال است که در ظرف یکسال چینن پلى ساخته شده باشد و حدال باید در سال (1003 ه.ق) شروع شده باشد تا در (1005 ه.ق) به اتمام برسد.

آنچه به نظر مى‏رسد این است که براى ساختمان عباس آباد مسلم است که باید ابتداء پل واسطه ساخته شود و سپس شروع به ساختمان آن طرف پل شود. تاریخ ساختمان چهارباغ یعنى اتمام آن مطابق ماده تاریخى که سروده‏اند و عالم آراء نوشته است. هزار و پنج هجزرى است و ماده تاریخ چنین است:

عجب چارباغى است بهجت فزا گرش ثانى خلد گویند شاید

چو تاریخ آن دل طلب کرد گفتم: نهالش به کام دل شه بر آید

که با حساب حروف جمل با هزار و پنج مطابقت دارد و نیز تاریخ تکگائى که در خیابان چهارباغ طبق دسترو شاه عباس ساخته شده سال هزار و یازده است که در تذکره نصرآبادى به نقل از تاریخ جلال منجم به شاه عباس اول منسوب شده و آن ماده تاریخ چنین است:

کلبه‏اى را که من شدم بانى مطلبم تکیه سگان على است

زین سبب فیض یافتم ز اله که مرا مهر با على ازلى است

خانه دلگشا شدش تاریخ چونکه از کلب آستان على است

و از طرفى اللهوردیخانه در سال (1004 ه.ق) از طرف شاه عباس اول به ایالت فارس منسوب گردید و در آنجا به اداره امور و تمشیت مى‏پرداخت تا اینکه حکومت کهکیلویه هم بر حزوه حکومتش افزوده گردید و از مجموع این تواریخ استنباط مى‏شود که شاه عباس پس از استقرار به سلطنت و پیش از اینکه مقر خود را صافهان قرار دهد در صدد بوده که اصفهان را به پایتختى انتخاب کند و از این رو دستور داده بود که طرحهائى براى آبادى اصفهان مهیا کردن آن براى پایتختى ریخته شود و شاید اعزام اللهوردیخان به فراس هم از این نظر بوده که اقدامات عمرانى اصفهان هم زیر نظر او قرار گیرد و عمدتاً باید عمران اصفان از بعد از تاریخ اعزام اللهوردیخان یعین بعد از سال (1004 هجرى) انجام یافته باشد و تقریباً هم همین طور است چه مطابق ماده تاریخى نقى کمره‏اى هم ساختمان پل اللهوردیخانه در سال (1005 ه.ق( اتمام یافته و عمران خیابان چهار باغ در (1005 ه.ق) و تکایا چهارباغ در (1011 ه.ق) و در سال (1025 ه.ق) تمام ساختمانهائى که از زمان شاه عباس شروع شده بوده سرانجام یافته بوده است.

و اما اینکه گفته شده در سال (1011 ه.ق)مأمور ساختمان پل شده با تاریخ اتمام پل که (1005 ه.ق) باشد مغایر است، مى ‏توان گفت اللهوردیخان ابتداء طبقه زیرین پل را براى امکان عبور و مرور ساخته بوده که در (1005 ه.ق) به اتمام رسیده بوده و بعد در (1011 ه.ق) مأمور شده که پل را به اتمام برساند یعنى طبقه بالا را نیز بسازد که در موقع طغیان رودخانه هم عبور و مرور از طبقه دوم مقدور باشد و شاید طغیان رودخانه زاینده رود موجب تکمیل پل بوده است و با این فرض دیگر مغایرتى در بین نخواهد بود.

نظر دیگرى هم امکان دارد و آن این است که بگوئیم پل موضوع ماده تاریخ نقى کمره‏اى در فارس بوده نه در اصفهان ولى چون در تاریخ چنین اشاره‏اى نشد ناچار باید پل موضوع ماده تاریخ نقى را همان پل سى و سه پل دانست.

bar gerefte az saite ostad dehghani

شهر سوخته...

شهر سوخته" در 56 کیلومتری زابل در استان سیستان و بلوچستان و در حاشیه جاده زابل - زاهدان واقع شده و پنج هزار سال قدمت دارد. این شهر در 3200 سال قبل از میلاد پایه گذاری شده و مردم این شهر در چهار دوره بین سال های 3200 تا 1800 قبل از میلاد در آن سکونت داشته اند.

وسعت "شهر سوخته" و یافته های کاوشگران این محوطه باستانی را از صورت یک محوطه عادی دوران مفرغ خارج کرده و به این نتیجه رسانده که زندگی در"شهر سوخته" با دوران آغاز شهرنشینی در فلات مرکزی ایران و بین النهرین همزمان است.

سند یا کتیبه ای که نام واقعی و قدیمی این شهر را مشخص کند هنوز به دست نیامده و به دلیل آتش سوزی در دو دوره زمانی بین سال های 3200 تا 2750 قبل از میلاد "شهر سوخته" نامیده می شود.

هنوز قسمت صنعتی "شهر سوخته" کشف نشده و به گفته دکتر منصور سجادی سرپرست تیم کاوش در این فصل در بخش مسکونی شمال شرقی شهر سوخته با هدف رسیدن به طبقات و لایه های قدیمی تر شهر و در گورستان آن کند و کاو انجام خواهد شد. آنها امیدوارند که در این فصل آثاری از دوران اول استقرار مردمان پنج هزار سال پیش شهر سوخته بیابند.

از نخستین اشاره ها تاکنون

سند یا کتیبه ای که نام واقعی و قدیمی این شهر را مشخص کند هنوز به دست نیامده و به دلیل آتش سوزی در دو دوره زمانی بین سال های 2750 تا 3200 قبل از میلاد شهر سوخته نامیده می شود.



کلنل بیت، یکی از ماموران نظامی بریتانیا از نخستین کسانی است که در دوره قاجار و پس از بازدید از سیستان به این محوطه اشاره کرده و نخستین کسی است که در خاطراتش این محوطه را شهر سوخته نامیده و آثار باقیمانده از آتش سوزی را دیده است.

پس از او سر اورل اشتین با بازدید از این محوطه در اوایل سده حاضر، اطلاعات مفیدی در خصوص این محوطه بیان کرده است.

بعد از او شهر سوخته توسط باستان شناسان ایتالیایی به سرپرستی مارتیسو توزی از سال 1346 تا 1357 مورد بررسی و کاوش قرار گرفت. و اکنون هشمتین فصل کاوش شهر سوخته به سرپرستی دکتر منصور سجادی ادامه دارد.

در این دوره پژوهشگران ایتالیایی مطالعات ژئوفیزیکی "شهر سوخته" را انجام خواهند داد و ابتدا نقشه ژئوفیزیکی شهرسوخته را تهیه و سپس آن را پایه کارهای تحقیقی و پژوهشی این منطقه خواهند کرد.

جغرافیا و محیط زیست شهر سوخته


منصور سجادی سرپرست هشتمین کاوش شهر سوخته

بر مبنای یافته های باستان شناسان شهر سوخته 151 هکتار وسعت دارد و بقایای آن نشان می دهد که این شهر دارای پنج بخش مسکونی واقع در شمال شرقی شهر سوخته، بخش های مرکزی، منطقه صنعتی، بناهای یادمانی و گورستان است که به صورت تپه های متوالی و چسبیده به هم واقع شده اند.

هشتاد هکتار شهر سوخته بخش مسکونی بوده است.

تحقیقات نشان داده است این محوطه بر خلاف اکنون که محیط زیست کاملا بیابانی دارد و فقط درختان گز در آنجا دیده می شود، در پنج هزار سال قبل از میلاد منطقه ای سبز و خرم با پوشش گیاهی متنوع و بسیار مطلوب بوده و درختان بید مجنون، افرا و سپیدار در آنجا فراوان وجود داشته است.

در آن دوران نیز این منطقه بسیار گرم بوده، اما آب رودخانه هیرمند و شعباتش به خوبی زمین های کشاورزی شهر سوخته را سیراب می کرده است.

آقای سجادی بر مبنای شواهد باستان شناسی به خبرنگار میراث فرهنگی گفته کشاورزی و دامداری در شهر سوخته بسیار پیشرفته بوده و ساکنان شهر سوخته در این دو مورد کاملا خودکفا بوده اند.

او درباره از بین رفتن پوشش گیاهی این منطقه گفته است: "در جریان حفاری های فصلهای گذشته در شهر سوخته مشخص شد که با توجه به صنعتی بودن شهر سوخته و وجود کارگاه های صنعتی ساخت سفال و جواهرات در این منطقه، ساکنان شهر سوخته از درختان موجود در طبیعت محوطه برای سوخت استفاده می کرده اند."

" بقایای سوختگی چوب ها در این محوطه ها به دست آمده است و این می تواند یکی از عوامل بسیار مهم و موثر در از بین رفتن پوشش گیاهی در منطقه باشد."

دریاچه هامون در 3200 قبل از میلاد دریاچه ای بزرگ و پرآب بوده و رودها و شاخه های قوی از آن منشعب می شده و در اطراف آن نیزارهای وسیعی وجود داشته است.

در بررسی های منطقه ای در اطراف شهر سوخته بستر رودخانه های مختلف و آبراه هایی پیدا شده که به مزارع کشاورزی شهر سوخته آب می رسانده اند.

در اولین فصل کاوش در شهر سوخته کوچه ها و خانه های منظم، لوله کشی آب و فاضلاب با لوله های سفالی پیدا شد که نشان دهنده وجود برنامه ریزی شهری در این شهر است.

صنعت و مشاغل در شهر سوخته

شهر سوخته مرکز بسیاری از فعالیت های صنعتی و هنری بوده، در فصل ششم کاوش در شهر سوخته نمونه های جالب و بدیعی از زیورآلات به دست آمد

در جریان حفاری های فصلهای گذشته در شهر سوخته مشخص شد که با توجه به صنعتی بودن شهر سوخته و وجود کارگاه های صنعتی ساخت سفال و جواهرات در این منطقه، ساکنان شهر سوخته از درختان موجود در طبیعت محوطه برای سوخت استفاده می کرده اند.


منصور سجادی سرپرست هشتمین کاوش شهر سوخته

شهر سوخته مرکز بسیاری از فعالیت های صنعتی و هنری بوده، در فصل ششم کاوش در شهر سوخته نمونه های جالب و بدیعی از زیورآلات به دست آمد.

باستان شناسان با یافتن مهره ها و گردنبندهایی از لاجورد و طلا در یک گور در باره روشهای ساخت ورقه ها و مفتول های طلایی به تحقیق پرداختند و دریافتند صنعتگران شهر سوخته با ابزار بسیار ابتدایی ابتدا صفحه های طلایی بسیاز نازک به قطر کمتر از یک میلیمتر تهیه کرده و بعد آنها را به شکل لوله های استوانه ای درمی آوردند و پس از اتصال دو سوی ورقه ها به یکدیگر مهره های سنگ لاجورد را در میان آن قرار می دادند.

به نظر آقای سجادی تکنیک های به کار رفته در شهر سوخته با کارهای مصریان باستان مشابهت دارد.

در شهرسوخته انواع سفالینه ها و ظروف سنگی، معرق کاری، انواع پارچه و حصیر یافت شده که معرف وجود چندین نوع صنعت، به ویژه صنعت پیشرفته پارچه بافی در آنجاست.

تاکنون 12 نوع بافت پارچه یکرنگ و چند رنگ و قلاب ماهیگیری در شهر سوخته به دست آمده و مشخص شده مردم این شهر با استفاده از نیزارهای باتلاق های اطراف هامون سبد و حصیر می بافتند و از این نی ها برای درست کردن سقف هم استفاده می کردند.

صید ماهی و بافت تورهای ماهیگیری نیز از دیگر مشاغل مردمان شهر سوخته بوده است.

سختکوشی مردم شهر سوخته


فرزاد فروزانفر سرپرست گروه انسان شناسی سازمان میراث فرهنگی به
فرزاد فروزانفر سرپرست گروه انسان شناسی سازمان میراث فرهنگی به خبرنگار میراث از نتایج بررسی بیش از 250 اسکلت به دست آمده از شهر سوخته گفته است.

نمونه های بسیار زیادی از وجود عوارض مهره های کمر، چسبندگی مهره های گردن و کمر در بقایای اسکلت های زنان و مردان شهر سوخته دیده شد که نشان دهنده اشتغال ساکنان این شهر به مشاغل سخت است.

او سن بروز عوارض چسبندگی مهره ها را بعد از 45 سالگی عنوان کرده و گفته است در بررسی ها پی برده اند سن ابتلا به چسبندگی مهره های کمر و گردن در ساکنان شهر سوخته 20 تا 30 سال است.

فروزانفر از تناسب بین زنان و مردان در ابتلا به این عارضه نتیجه گرفته آنها به یک میزان به کارهای سخت مشغول بوده اند.

به گفته او و برمبنای تحقیقات انسان شناسی انجام گرفته بر روی اجساد ایرانیان هزاره ششم قبل از میلاد تا اوایل قرن میلادی متوسط عمر مردان مردمان ایران باستان 30 تا 35 و متوسط عمرزنان آن 20 تا 25 سال بوده است.

اما استثناهایی هم وجود داشته، مسن ترین فردی که تاکنون بقایای اسکلتش در محوطه های باستانی ایران کشف شده، متعلق به زنی 85 ساله از ساکنان شهر سوخته است.

قد بلندترین فرد ایران باستان هم مرد 35 تا 40 ساله ای از ساکنان شهر سوخته بوده با 5/192 قد.

بر مبنای تحقیق روی بقایای اسکلت ها مشخص شده که عمده ترین دلایل مرگ مردمان ایران باستان بیماری های عفونی از جمله سرطان پوست، سفلیس و سل در رتبه اول، چسبندگی مهره ها و شکستگی استخوان در اثر کار و حوادث کاری در رتبه دوم، جنگ و حوادث طبیعی و غیر طبیعی از عوامل سوم و عوارض و بیماری های ژنتیکی از جمله منگولیسم، عقب ماندگی، هیدروسفال و چسبندگی مادرزادی مهره ها بوده است.

موردی هم از یک نمونه جراحی مغز در پنج هزار سال قبل در شهر سوخته دیده شده است.

زنان شهر سوخته

تازه ترین یافته های باستان شناسان در گورهای شهر سوخته حاکی از این است که زنان شهر سوخته لباس های زیبایی شبیه به ساری می پوشیدند و به آرایش و زیورآلات قیمتی اهمیت می داده اند.

به گفته آقای سجادی در تمام گورهای متعلق به زنان در شهر سوخته سرمه دان، سرمه و شانه دیده می شود.

بر مبنای تحقیق روی بقایای اسکلت ها مشخص شده که عمده ترین دلایل مرگ شهر سوخته سفلیس، سل، شکستگی استخوان و بیماری های عفونی بوده است.



زنان شهر سوخته به دلیل صنعت پارچه بافی بی نظیری که در آنجا وجود داشته در انتخاب رنگ و نقش لباس خود از تنوع زیادی برخورداربودند.

در یک پیکره یافت شده زن شهر سوخته لباسی شبیه ساری پوشیده و روی لباس او از روی سینه به پایین با پولک و سنگ های قیمتی تزیین شده است.

به گفته طاهره شهرکی کارشناس اداره میراث فرهنگی زابل در طول هفت فصل کاوش در شهر سوخته مهرهای زیادی کشف شده و تحقیقات نشان می دهد که مردم این شهر در 3200 سال قبل از میلاد برای نشان دادن از مالکیت از مهر استفاده می کرده اند.

او به خبرنگار ایرنا گفته است زنان شهر سوخته دارای مهر شخصی بوده اند و این امر نشان دهنده آن است که قدرت مالکیت در این شهر از آن زنان بوده است.

غذاهای مردمان شهرسوخته

باستان شناسان توانسته اند بیش از 25 نوع دانه خوراکی و گیاهی مصرفی، انواع میوه ها و سبزیجات را در شهر سوخته شناسایی کنند.



باستان شناسان ایرانی و ایتالیایی در بررسی یافته های باستان شناسی و گیاه باستان شناسی خود در شهر سوخته مواد غذایی و خوراکی، دستور پخت و ترکیب چندین نوع از غذاها و نوشیدنی های پنجهزار سال پیش این شهر را شناسایی کرده اند.

ولی الله خلیلی خبرنگار استانهای میراث طی گزارشی مفصل این غذاها و دستور پخت آنها را گردآورده است.

مردم شهر سوخته از گوشت گوسفند، ماهی، گاو، تخم اردک و غاز، کشمش، گیشنیز، عدس، جو، انواع میوه ها، لبنیات، آرد کنجد، خیار، انگور، خربزه، هندوانه، پسته وحشی، زیره برای غذا و از آب انگور و ماءالشعیر به عنوان نوشیدنی استفاده می کردند.

باستان شناسان توانسته اند بیش از 25 نوع دانه خوراکی و گیاهی مصرفی، انواع میوه ها و سبزیجات را در شهر سوخته شناسایی کنند.

سازمان خواربار جهانی فائو این دانه های گیاهی را در اواخر اکتبر و اوایل نوامبر در مقر اصلی خود در رم به نمایش گذاشت.

آداب و نحوه دفن

اهالی شهر سوخته مردگان خود را به حالت چمباتمه در گور می گذاشته اند و در کنار او اشیایی قرار می دادند.

تاکنون 12 نوع بافت پارچه یکرنگ و چند رنگ و قلاب ماهیگیری در شهر سوخته به دست آمده و مشخص شده مردم این شهر با استفاده از نیزارهای باتلاق های اطراف هامون سبد و حصیر می بافتند و از این نی ها برای درست کردن سقف هم استفاده می کردند.



اما در این دور از کاوش گور فردی که به احتمال بسیار زیاد اعدام شده است، یافت شد. برمبنای شواهد فرد مذکور از دشمنان مردم شهر بوده و ساکنان شهر با فروکردن شیئی نوک تیز در سر او ( که نحوه اعدام را مشخص می کند)، او را کشته و سر و ته دفن کرده اند.

فرزاد فروزانفر معتقد است دلیل دفن سر و ته جسد این بوده که اهالی شهر سوخته به زندگی پس از مرگ اعتقاد داشتند و با دفن سر و ته این فرد خواسته اند تا او به شکل ناشایستی به دنیای بعدی برود.

در گورستان شهر سوخته سی تا چهل هزار گور وجود دارد که احتمالا اسرار زیادی را در خود حفظ کرده اند.

قدیمی ترین تخت نرد جهان

به تازگی از گور باستانی موسوم به شماره 761 قدیمی ترین تخت نرد جهان به همراه 60 مهره آن در شهر سوخته کشف شد، بسیار قدیمی تر از تخت نردی که در گورستان سلطنتی اور در بین النهرین کشف شده بود.

آقای سجادی گفته که این تخت نرد از چوب آبنوس و به شکل مستطیل است. چون آبنوس در سیستان و بلوچستان نمی روئیده و مشخص است که از هند وارد شده است.

روی این تخت نرد، ماری که 20 بار به دور خود حلقه زده و دمش را در دهان گرفته، نقش بسته است.

به نظر می رسد که چنین طرحی هم به موضوع های فرهنگی و فلسفی هند مربوط باشد، چرا که چنین علامتی در فرهنگ هند به معنی مرکز انرژی های حیاتی در بدن انسان است.

این تخت نرد 20 خانه بازی و 60 مهره دارد. مهره ها که در یک ظرف سفالی در کنار تخت نرد قرار داشتند از سنگ های رایج در شهر سوخته یعنی از لاجورد، عقیق و فیروزه است.

به نظر آقای سجادی این تخت نرد 100 تا 200 سال قدیمی تر از تخت نرد بین النهرین است و به همین دلیل او فکر می کند این بازی از شهر سوخته به تمدن بین النهرین رفته است. گروه تحقیق و کاوش هنوز روش بازی با این تخت نرد را نیافته است.

ترکیب تیم باستان شناسان

به گزارش خبرگزاری میراث فرهنگی، گروه باستان شناسی شهر سوخته 22 تا 30 عضو دارد و بیشتر این افراد باستان شناسانی با میزان تحصیلات متفاوت هستند.

اعضای ثابت این تیم متخصص را انسان شناس، طراح، نقشه بردار، نقشه کش و یک مرمت تشکیل می دهند. در این فصل از کاوش یک زمین شناس، سنگ شناس، گیاه شناس و جانور شناس برحسب نیازهای گروه به باستان شناسان خواهند پیوست.

با این تیم هفت متخصص ایتالیایی در رشته های زمین شناسی، شیمی، ژئوفیزیک، گرده شناسی و گیاه شناسی همکاری می کنند.

این گروه تا اواسط بهمن ماه به کاوش های خود در شهر سوخته ادامه خواهند داد. طبق برآورد اولیه کارشناسان در صورت کار مستمر تخلیه کامل اطلاعات شهر سوخته به حداقل بیست سال فرصت نیاز دارد.

برخی از پژوهشگران معتقدند مردم سیستان شاخه ای از آریایی های هستند که هزاران سال قبل در این منطقه سکنی گزیدند.

تاکنون در باره شهر سوخته 33 کتاب و مقاله به زبان فارسی و 17 مقاله به زبان انگلیسی، فرانسه، روسی و ایتالیایی منتشر شده است

گنبد در معماری ایرانی

همه چیز در مرد گنبد : 

  

است که پوشش سغ sagh و گنبد روایی پیدا کند و بخصوص در دهانه های وسیع ترجای پوشش تحت را بگیرد . قدیمیترین شکل های منحنی در پوشش زیرین چغازنبیل متعلق به هزاره دوم دیده شده است .
با وقفه طولانی در دوران هخامنشی معماری درخشانی با پوشش مرتفع و مسطح در اوج قدرت و کارائی جلوه دارد ولی چه قبل و چه بعد از آن بعلت فراهم نبودن شرایط خاص اقتصادی در این دوران آوردن چوب سدر از جبل عامل و ساج از گنداره همیشه میسر نبوده و در جنگل ها و جلگه های این سرزمین هم چوب مناسب پوشش پرورش نمی یافته است لذا طاقهای منحنی و گنبد جای اصلی خود را به عنوان یک پدیده ساختاری و اقلیمی در معماری ایران به آسانی پیدا می کنند .
در متون موجود ، دیرینه ترین گنبدی که به آن اشاره می شود مربوط به دوران اشکانی و اوایل ساسانی است . این گنبد در شهر فیروز آباد و به قطر 10/16 متر بنا شده است . چنانچه ابن البلخی در توصیف شهر فیروز آباد و گنبدی که در میانه شهر برپا شده می گوید : اردشیر شهر فیروزآباد ، که اکنون هست بنا کرد و شکل آن مدور است چنانک دایره پرگار باشد . در میان شهر آنجا که مثلاً نقطه پرگار باشد دکة انباشته برآورده است و نام آن ایوان کرده و عرب آنرا طربال گویند و بر سر آن دکه سایها ساخته و در میان گاه آن گنبدی عظیم برآورده و آنرا گنبد کیرمان گویند و طول چهار دیوار این گنبد تا زیر قبه آن هفتاد و پنج گز است و این دیوارها از سنگ خارا برآورده است و پس قبه عظیم از آجر بر سر آن نهاده و آب از یک فرسنگ از سر کوه رانده و به فواره بر این سر بالا آورده و دو غدیر است که یکی بوم پیر گویند و دیگر بوم جوان و بر هر غدیری آتشگاهی کرده است .
در دوران ساسانی گنبدسازی آنچنان رواج می گیرد و تکامل می یابد که از آن پس تا امروز پوشش گنبدی از نظر ساخت و افزیر بصورت الگو و دستور العمل کلی مورد بهره برداری قرار می گیرد .
روش گنبدسازی چه در دوران ساسانی چه در دورة اسلامی آنچنان با استفاده از نظم دقیق ریاضی در شکل بندی و ساختمان و با کاربست شیوه های صحیح صورت می گیرد که در همه انواع ، گنبدها بدون احتیاج به گاه بست و کالبد و قالب در برابر همه نیروهای فشاری و رانشی به خوبی مقاومت می کنند ، گرچه در گوشه سازیها از اوایل دوران اسلامی تاکنون تحولاتی چند صورت گرفته است اما روش گنبدسازی در ایران همواره ویژگی اجرائی و فرهنگی خاص خود را دنبال کرده است . آنچه قابل ذکر است آنکه این ویژگی چه در شکل چه در اجرا ( نداشتن قالب ) آنرا با گنبدهای مشرق زمین همواره متفاوف می کند .

تعریف هندسی گنبد

در تعریف هندسی ، گنبد مکان هندسی نقاطی است که از دوران چِفدی مشخص حول یک محور قائم به وجود می آید . اما در زبان معماری : گنبد پوششی است که بر روی زمینه ای گرد برپا شود .
گنبد از سه قسمت تشکیل شده است :
1ـ گنبد خانه یعنی زمینه گنبد
2ـ بَشن = هیکل یعنی قسمتی که روی زمینه ته رنگ به صورت مکعب بالا می آید و یک یا دو طرف آن باز است ( در گنبدهای قبل از اسلام هر چهار طرف به دهانه های باز منتهی می شد . )
3ـ چپیره = جمع شده
از آنجائیکه در معماری ایرانی به ندرت به ته رنگ گرد بر می خوریم و معمولاً قسمت انتهائی بشن به شکل ، مربع و گاهی مستطیل است با چپیره کردن آنرا تبدیل به دایره می کنند بعد گنبد روی آن سوار می شود . به همین دلیل مرحله چپیره شدن در گنبدسازی شایان توجه است زیرا امکان داشتن زمینه گرد است که اجرای نهایی پوشش گنبد را میسر می سازد .
معمولاً در نقشه هائی که پوشش به صورت گنبد طراحی می شود زمینه را به شکل مربع در نظر می گیرند تا به سادگی بتوان آنرا تبدیل به 8 و 16 و 32 و بالاخره دایره کرد .
گنبد سازی در ایران به ندرت روی زمینه مستطیل نزدیک به مربع هم اجرا شده است در این صورت مستطیل تبدیل به 6 و 12 و سپس بیضی نزدیک به دایره می شود و گنبد روی بیضی قرار می گیرد . به این نوع گنبد که مقطع افقی آن به جای دایره بیضی است کمبیزه گفته اند . از نمونه های این نوع گنبد با ته رنگ بیضی مسجد حاج رجبعلی تهران و امامزاده زید بن علی در ورامین قابل ذکرند .

چپیره

چپیره سازی در گنبد به دو بخش عمده تقسیم می شود :
ـ گوشه سازی = گوشه بندی
ـ شکنج = چین و چروک
ـ گوشه سازی یا گوشه بندی یعنی ساختن و تبدیل کردن شکل چهار گوشه بشن به هشت گوشه و به ترتیب 16 و 32 و 64 گوشه و بالاخره دایره و با تبدیل کردن شکل مستطیل نزدیک به مربع به 6 و 12 گوشه و بالاخره بیضی است . در حالت اخیر مستطیل بشن باید نسبت اندازه های اضلاعش طوری باشد که به راحتی قابل تبدیل به شش گوشه شود مثلاً نسبت 4 و 4/3 قابل تقسیم است . البته با استفاده از کاربندی انواع زمینه های مرسوم در معماری ایرانی را می توان به نحو مطلوب تبدیل به دایره کرد که در مباحث آینده جداگانه بررسی خواهد شد .
گوشه سازی خود شامل دو بخش است :
1- اسکنج یا سِکُنج
2- ترمبه یعنی جمع شده
اولین گوشه سازیها توسط چوب انجام شده و حتی خود گنبد هم با چوب اجرا گشته است . بهترین موارد مثال را در ابیانه می توان دید .
دراراک هم در کاروانسرای حاج علیقلی نمونه دیگریست . کاروانسرای کاشانی هم ( در اراک ) به هـمین طـریقه سـاخته شده است . طـرز اجـرا چنین بوده که چـوبها را در گوشـه های بـشن سوار می کردند و هـمین طور روی هم می چیدند تا مثل سبد جمع می شد و به صورت گنبد چوبی در می آمد .
در معماری ارمنی از این نوع گنبد زیاد به چشم می خورد . فضای زیر این گنبدها را معمولاً بزرگترین اطاق تشکیل می دهد . در خانه های روستائی نیز پوشش بزرگترین اطاق که معمولاً تنور هم در آن قرار دارد به صورت گنبد چوبی است .
چوبهای موجود در ایران از استحکام کافی برخوردار نیست و معمولاً برای پوشش دهانه های 5/2 تا 3 متر به کار می رود به همین دلیل در معماری پیشین ایران در زمان هخامنشیان برای پوشش تخت جمشید از جبل عامل لبنان درختهای کنار بسیار قطور و مرتفع را آوردند . چون این حمل و نقل چوبها مستلزم هزینه ای سنگین بود در دوران اشکانی این کار متروک شد و به جای پوشش تخت از پوشش سغ استفاده کردند .
متاسفانه از معماری دوران اشکانی که در واقع پوشش سغ آغاز می شود در داخل ایران نمونه ای بجای نمانده است . در خارج از محدوده ایران کنونی به یکی دو نمونه از پوشش سغ بر می خوریم که یکی hattra یا الحضر است و دیگری کاخ آشور و ایندو نیز چهره روشنی از چگونگی پوشش به دست نمی دهند .

در بازه هور خراسان بین خواف و نیشابور گنبدی دیده می شود که گوشه سازیهای آن با چوب ساخته شده و خود گنبد با سنگ لاشه . بنا متعلق به اواخر دوران اشکانی یا اوایل ساسانی است و در مجموع ناچیزتر از آنست که ما را به قضاوتی کلی در این باب رهنمون شود . لذا از گنبدهائی که همه مصالح آن از چوب بوده فقط خاطره هائی باقیست . شاید ابیانه بهترین تجلی گاه آن باشد .
گوشه سازی با چوب نیز به تدریج در بسیاری از نقاط ایران متروک شد و علت عمده و اصلی آن موریانه خیز بودن زمین های ایران داخلی ( ایرانشهر ) بوده و هست .
قدیمیترین نمونه بجای مانده از گوشه سازی با چوب در بازه هور است که قبلاً اشاره شد .
در فهرج یزد هم با اینکه منطقه به شدت موریانه خیز است ( احتمالاً به علت رواج چوب در منطقه شهدای فهرج ) زیارتگاهی به چشم می خورد که گوشه سازی پوشش آن ، از چوب بوده است . چوب گوشه ها توسط موریانه به کلی از بین رفته ولی خشت های پشت آن به نحو معجزه آسایی باقی مانده است و از خود گنبد نشانی دیده نمی شود .
در اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم در منطقه خراسان حدود مشهد و طوس و اطراف آن و در مناطق کوهستانی کرمان که موریانه کمتر است استفاده از پوشش چوبی رواج می یابد .
نمونه این گوشه سازی با چوب بقعه شاه نعمت الله ولی در کرمان است و در این بنا برای گوشه سازی با یک تخته ، شانزده ضلعی را به 32 ضلعی تبدیل کرده اند . در گنبد هارونیه طوس نیز همین عمل تکرار شده است . در مسجد جامع قزوین از تخته استفاده کرده اند ( گنبد قدیمی مسجد ) .
با اینحال نمونه های فوق انگشت شمارند و باید گفت که به علت اشکالات گوناگون استفاده از چوب منسوخ می شود .
بطوریکه گفته شد نوع اول گوشه سازی اسکنج است . اسکنج متشکل از دو طاق اریب است که همدیگر را در یک نقطه قطع کرده باشند . شیوه زدن طاق ممکن است بصور مختلف رومی ، ضربی ، چپیله ( لاپوش و تیغه ای ) باشد در هر حال تقاطع دو طاق این نوع گوشه سازی را به وجود می آورد . ذکر این نکته ضروری است که بارهای وارد بر گنبد به این گوشه ها منتقل نمی شود . به همین دلیل هم ، نوع اجرای گوشه سازی تأثیری در چگونگی افزیر گنبد ندارد .


ترمبه = سرمبه = سلمبه

نوع دوم گوشه سازی به صورت ترمبه است در هیچ یک از لغت نامه های ایرانی به کلمه ترمبه بر نمی خوریم . لغتی به صورت ترکیب طاق و طرمب آمده است که معنای آنرا پشت هم اندازی و طاق روی طاق سوار کردن نوشته اند حال آنکه خود لغت ترمبه به معنی ، یک چیز جمع شده ، عمده ، پیش آمده ، تریده ( به طرف جلو سریده شده ) است . در واقع ترمبه همان معنی اسکنج را دارد که کنج پیش آمده باشد .
ترمبه بر عکس سکنج به چهار طریقه پوشش می شود : 1ـ گوشه سازی با چوب به شکل جلو آمده که حالت خاص و استثنائی ترمبه تلقی می شود . و سه طریق دیگر به شکل سغ یعنی پوشش منحنی شکل است که شامل فرمهای زیر می شود :
1ـ فیلپوش
2ـ ترمبه پتگین = پتکین patkin
3ـ ترمبه پتگونه یا پتکانه ( پتکانه صحیح تر است )


فیلپوش

برای اجرای فیلپوش مثل صدف حلزون از گوشه ( نقطه صفر ) شروع می کنند و لایه های طاقی را روی همدیگر می پوشانند و سوار می کنند تا به حد مطلوب برسد ( یعنی منتهی به جائی شود که مربع را تبدیل به هشت ضلعی می کند ) .
در واقع فیلپوش به پوشش گوشة دیوار که از کنج شروع می شود و بین دو دیوار متقاطع قرار می گیرد اطلاق می شود . در قلعه دختر فارس ترمبه گنبد را به شکل فیلپوش زده اند ، نمونه خوب دیگر که هم اکنون نیز قابل مشاهده است ، گنبد کوچک بی بی شهربانو نزدیک ری است ، بنا تعلق به دوران آل بویه دارد . زیر گنبد کوچک را با لایه های آجری مثل چپیره روی هم چیده اند تا به نقطه مورد نظر برسند .
در بناهای قرون پنجم و ششم این نوع گوشه سازی معمول بوده است . در مسجد جامع شیراز متعلق به دوران صفاری انواع ترمبه ها اجرا شده بود ولی متأسفانه تمام بنا نوسازی شده و اثری از معماری قدیمی دوران اصلی برجای نمانده است . تنها ماخذ ، عکس های قبل از خراب کردن مسجد است که در کتاب پوپ آورده شده است .
نمونه دیگر به صورت چهار تا چفته در قسمت روبروئی شبستان مسجد جامع فهرج متعلق به نیمه اول قرن اول هجری است . گوشه سازی ترمبه است و اجرای روشنی است بر اینکه چگونه خشت ها را رویهم چیده اند تا شکل فیلپوش بدست آید .
پیش از اسلام ترمبه ها و سکنج ها را به صورت (( نماندن )) اجرا می کردند به این ترتیب که گوشه ها را می نماندند تا به حد دایره قاعده گنبد مورد نظر برسد . در این صورت ارتفاع خیلی زیاد می شد ولی از آنجائیکه در آن دوران معماران ابائی نداشتند که بلندای گنبد از حد مقیاس دید انسانی بیشترباشد مشکلی پیش نمی آمد . ولی بعد از اسلام که سعی در کوتاه کردن پوشش می شد ، گوشه سازی به گونه ای اجرا شد که بتوان شکل چهار گوش بشن را به هشت گوش تبدیل کرد بدون آنکه ارتفاع پوشش از حد مطلوب بالاتر رود . از نمونه بناهای پیش از اسلام که مربع بشن را به هشت ضلعی تبدیل کرده اند تنها کاخ بیشابور برجای مانده است که از چگونگی پوشش گنبد این تنها نمونه هم ، نشانی در دست نیست .
در قلعه دختر و آتشکده فیروزآباد هیچ یک از بشن های مربع تبدیل به هشت گوش نشده است . در آتشکده فیروزآباد گنبدهای طرفین بنا کومبیزه است ولی بجای تبدیل شش ضلعی به دوازده ، تنها گوشـه ها را نـمانده اند تا به دایره رسـیده اند و در این تـبدیل با بالا رفتن ارتفاع فضا باشکوه تر جلوه گر شده است .
گاهی در بناهای قبل از اسلام شکل بشن را هشت و نیم هشت می کردند و بعد آنرا می نماندند تا به دایره تبدیل شود . ولی در بنای بیشابور شکل دقیق هشت ضلعی را می بینیم . در تالار تشریفات بنا برای بدست آوردن هشت کامل دوتا مربع را در هم تقاطع داده اند بدین ترتیب که از ادامه اقطار مربع اول مربع دوم را ساخته اند این تداخل شکل دقیق هشت گوش را به وجود آورده است ( این شکل امروزه بنام ستاره محمدی مشهور است ) . چون در محاسبات ریاضی رادیکال 2 عدد دقیقی نیست تنها به صورت ترسیم هندسی امکان دست یابی به هشت ضلعی دقیق میسر است لذا معماران نیز از طریقه ترسیم استفاده کردند .

ترمبه پتگین = پتکین patkin
پتکین نوعی گوشه سازی است که فرانسویها به آن Encorbellement گویند . به معنی پیش آوردن تدریجی دیوار .
در خوزستان به خصوص دزفول برای این نوع گوشه سازی لغت زیبای ( تونگان ) یا ( تونجه ) را به کار می برند این کلمه معمولاً بجای بالکن می آید اما برای گوشه های دیوار که شکلی پیش آمده دارند نیز مصطلح است .
در خوزستان گوشه های دیوار را اول پخ می کنند ( برای ایجاد سایه بیشتر این گوشه ها معمولاً تنگ هم است ) تا رفت و آمد در کنار آنها بخصوص در کوچه ها آسانتر باشد بعد از بالا آمدن دیوار از ارتفاع معینی که موجب اختلال در رفت و آمد نشود دوباره آجرها را پیش می کنند تا به صورت مکعبی که در نقشه اصلی لازم آمده در آید . به این پیش آمدگی تونگان ( تونگون ) می گویند .
در مناطق دیگر ایران به نعلبکی زیر گلدسته مناره ها هم تونگان می گویند ( جائیکه قطر مناره زیاد می شود و گلدسته را روی آن سوار می کنند ) در اینجا تونگون یا تونگه به معنی طبق است . اصطلاح دیگر این شکل به طور عام پتکین است به معنی پیش نشاندن .
بهترین نمونه های گوشه سازی پتگین را در ناحیه کُمش ، سمنان ، دامغان ، بسطام و قسمتهائی از غرب خراسان می توان دید .
مثال روشن امامزاده جعفر دامغان است ( در نزدیکی بنای چهل دختران دامغان ) . این زیارتگاه را به اشتباه متعلق به قرن ششم یا هفتم هجری دانسته اند در صورتی که قدمت بنا خیلی بیشتر است و باید آنرا همزمان با بنای اولیه آستانه حضرت رضا ( ع ) دانست . گنبد امامزاده و پتکانه اش هر دو از خشت ساخته شده اند .
گنبدهای زنگوله درکُمش دامغان هم با خشت درست شده و ترمبه پتگین دارد . یکی دیگر از پتکانه های زیبا و نمایان که هنوز شکل خود را حفظ کرده است در گوشه سازی گنبد خانقاه شیخ علاء الدوله بیابانکی واقع در صوفی آباد سمنان به چشم می خورد . گنبد بنا فرو ریخته و یکی از پتکانه ها محفوظ مانده است . ترمبه فیلپوش را در همه جای ایران می توان دید ولی فراوانی این نوع پتگین در ناحیه کمش است . در خنج و لارستان فارس هم نمونه هائی موجود است .

ترمبه پتگونه یا پتکانه ( پتکانه صحیح تر است )

شکل پتکانه به چند ردیف طاقچه می گویند که روی هم سوار شده و جلو آمده باشند تا ترکیب گوشه بندی را کامل کنند . مثلاً در صفه صاحب مسجد جامع اصفهان چند ردیف طاقچه روی هم سوار شده اند که شبیه به مقرنس شده اند ولی در واقع مقرنس نیستند .
اغلب ترمبه ها را تا قرن چهارم هجری پتکانه می کردند . پتکانه معنی کانه یا طاقچه روی طاقچه را می دهد . ( که به آن طاقچه بندی هم می گویند )
سر در گنبد قابوس را قدیمیترین مقرنس نامیده اند ولی بجای مقرنس پتکانه است .
برای سـاختن پتکانه در محل مورد نظر ابتدا یک تویزه می سازند به این تویزه کوزه بند یا دوره بند ( دوره = کوزه ) و هم وزن با آن گویند که در لبه کار گذاشته می شود بعد در داخل ، طاقها را روی هم سوار می کنند .
از دوره تیموری به بعد بسیاری از پتکانه ها را با روسازی کاشی و غیره ساختند ولی نوع زیبای آن بافت پتکانه با خود آجر است .
در نظر اول پتکانه بسیار شبیه مقرنس است و با آن اشتباه می شود تفاوت عمده این دو در نوع آجر است . مقرنس از سقف آویخته می شود به همین مناسب به آن چفت آویز هم می گویند ولی پتکانه روی پای خـودش می ایستد و آویخته نمی شود برای ساختن آن اول طاقچه های پائینی را درست می کنند و طـاقچه های بالائی روی سری پائینی می نشیند ولی مقرنس از سقف شروع به تدریج پائین می آید . از قرن چهارم تا اوایل قرن پنجم هجری پتکانه ها شکلهای بسیار متنوعی پیدا کردند .
یکی از قدیمیترین ترمبه های پتکانه در بناهای دوازده امام یزد دیده می شود که توسط سرهنگان ابوجعفر کاکویه که شیعی مذهب بود ساخته شد کتیبه بنا ، نقاشی آنجا را پانزدهم رمضان 429 هجری معرفی می کند . لذا ساخت بنا قطعاً تاریخی متأخرتر دارد . در گنبد تاج الملک یا گنبد خاکی مسجد جامع اصفهان نیز ترمبه ها پتکانه هستند . ضمناً در اجرای پتگانه بدون اجرای دوره بند ابتدا طاقها را روی هم سوار کرده اند و در پایان کار یک طاق روی همه زده اند که گنبد نهائی روی آن آمده است .

شکنج = چین و چروک

بگونه ای که ذکر آن گذشت چپیره شامل دو قسمت است :
1ـ گوشه سازی که شرح آن آمد 2ـ شکنج که به چین و چروکهائی که در گوشه گنبد ایجاد می کنند اطلاق می شود این چین ها جهت تبدیل زمینه مربع ، به دایره یا زمینه مربع نزدیک به مستطیل ، به بیضی است .
شکنج به دو گونه اجرا می شود :
1ـ طاق بست یا طاق بندی 2ـ کاربست یا کاربندی
طاق بندی و کاربندی از لحاظ قدمت تاریخی مثل سکنج و ترمبه مشابه همدیگرند و هر دو در یک دوره و در کنار هم معمول شده اند .
قبل از اسلام چون در بناها محدودیت ارتفاع مطرح نبود شکنج تنها به این صورت اجرا می شد که در گوشه های مربع بشن ، دیوار را پیش می نشستند تا تدریجاً قاعده گنبد به دایره یا بیضی نزدیک به دایره تبدیل شود پس از آن خطی کمربندی مثل گریوار روی آن قرار می دادند این گریوار معمولاً با آجر دندانه موشی اجرا می شد سپس گنبد روی آن قرار می گرفت ولی پس از اسلام به منظور دست یابی به ارتفاع کوتاهتر و کاربرد مصالح کمتر ، چپیره گنبد را با استفاده از طاق بندی یا کاربندی به دایره تبدیل کردند . 

طاق بندی یا طاق بست طاق بندی به ساختن طاقچه روی طاقچه اطلاق می شود و طرز اجرا به این ترتیب است که از بشن گنبد به بعد گوشه ها را به تدریج یک کلوک پیش می کنند به این ترتیب دهانه از هر چهار طرف جلو می آید و نتیجتاً محدودتر و تنگ تر می شود بعد با اجرای هشت طاق ( چهار طاق در گوشه ها و چهار طاق در چهار طرف وسط دهانه مربع ) زمینه را به هشت ضلعی تبدیل می کنند .
برای تبدیل هشت ضلعی به 16 روی هم طاق یک (( بَرنخَش )) درست می کنند . برنخش طاقی است شبیه به کلیل که به دیواره های طرفین اتصال دارد ( چون طاقی آمودی و غیر باربر است . ) در ایجاد برنخش یک کلوک جلو می نشینند تا دهانه را تنگ تر کنند . روی برنخش را پیکانه یا پیکانی می سازند که در واقع مکمل برنخش است .
حد فاصل بین پیکانی ها را با سنبوسه پر می کنند سنبوسه ها مثلث های منحنی الاضلاعی هستند که شکـل نهائـی را تقریبـاً به دایـره نزدیـک می کننـد پـس از اجرای سنبوسه دوباره یک کلوک پیـش می نشینند و گریوار را می سازند . از گریوار به بعد آهینانة گنبد شروع می شود .
معمولاً کتیبه های زیر گنبد روی گریوار ساخته می شود . لازم به یادآوریست که با ایجاد سنبوسه شکل بشن از 16 ضلعی به 32 ضلعی تبدیل می شود .

کاربندی یا کاربست
نوع دیگر شکنج کاربندی است که از لحاظ اصول اجرا شباهت تام با طاق بندی دارد و بدون اینکه ارتفاع گنبد زیاد شود تبدیل چهارگوش بشن به دایره میسر می گردد . به نظر می رسد اجرای کاربندی زیر گنبد از نواحی یزد و اطراف آن به سایر نقاط برده شده باشد و اطلاق کاربندی یزدی به این نوع اجرا احتمالاً به همین دلیل است .
طرز کار کاربندی مثل طاق بندی است به این ترتیب که با اجرای هشت طاق در گوشه ها و وسط دهانه زمینه مربع را به هشت گوش تبدیل می کنند از این مرحله به بعد با اجرای یک کاربندی روی این طاقها هشت ضلعی یکباره به 32 ضلعی تبدیل می شود و برای زدن گنبد کافیست که روی تیزه های کاربندی گریوار بگذارند تا گنبد روی آن سوار شود .
گاهی با استفاده از کاربندی حتی نیاز به اجرای هشت طاق اولیه برای تبدیل زمینه به هشت ضلعی نیست به این ترتیب از ابتدای کار روی بشن چهارگوش ، یک کاربندی اجرا می کنند . نمونه مورد فوق در گنبد خانقاه بندرآباد یزد دیده می شود . در گنبد شیخ جنید در توران پشت یزد همین اجرا به صورت ساده تر دیده می شود .
کاربندی خود به تنهایی نیاز به بحثی ویژه و مفصل دارد که ذکر آن در این مبحث ضروری نمی نماید . ولی از لحاظ شناخت کاربندی یزدی که همان کاربندی زیر گنبد است لازمست ولو بطور مختصر به آن اشاره گردد
بطوریکه در شکل دیده می شود یک کاربندی معمولی متشکل از بخشهای زیر است :
1ـ یک سری سنبوسه ( مثلث های منحنی الاضلاعی که قبلاً به آن اشاره شد ) که بالاترین قسمت کاربندی را تشکیل می دهند .
2ـ یک یا چند ردیف شاپرک ( چهارضلعی های منحنی الاضلاعی ) که قسمت های میانی را درست می کنند .
3ـ یک سری پا باریک ( چهارضلعی های انتهایی که منتهی به پا طاق می شود ) .
در کاربندی یزدی فرم کاربندی هر چه ممکن است ساده می شود و از تعداد شاپرکیها کم می شود به حدی که گاهی به کلی شاپرکیها حذف شده و روی پا باریک ها سنبوسه سوار می کنند که نمونه آن در مسجد شاه ولی تفت دیده می شود . در این وضعیت پا باریک ها از وسط نصف شده و دو نیمه با یکدیگر فصل مشترک خطی پیدا می کنند . به هر یک از این نیمه های پا باریک سوسنی گویند .
از مدارک موجود بر می آید که این شکل از یزد توسط معمارانی که برای جهانشاه قراقویونلو کار می کردند به کاشان می آید و رایج می گردد . دالان و سردر کاروانسرائی جنب مسجد میرعماد کاشان که از تناسباتی بسی زیبا برخوردار است نمونه کاربندی یزدی در کاشان است . و مسجد کبود تبریز را باید نمایانگر رواج و کمال این شکل در تبریز دانست . و نیز نمونه خوب آن در مسجد شیخ لطف الله نـمایان است . بتـدریج استفاده از کاربندی یزدی چنان فراوان شد که هر زمان و هر جا گنبدی می ساختند اکثراً شکنج آنرا به همین گونه اجرا می کردند .
طاق بندی و کاربندی زیر گنبد گرچه در یک دوره پدید می آیند و با هم ادامه پیدا می کنند ولی در قرن هشتم هجری رواج طاق بندی بیشتر می شود بطوریکه اکثراً گنبدهای این دوره روی طاق بندی سوارند . از نمونه های موجود باید گنبد سیدرکن الدین یزد ، چهار گنبد خشتی یزد ، گنبد تاج الملک یا گنبد خاکی مسجد جامع اصفهان را نام برد .
با پایان بحث گوشه سازی ساختن کاسه گنبد را مطرح می کنیم .
گنبدهای ایران از دو پوسته ساخته شده است 1ـ پوسته درونی 2ـ پوسته بیرونی
پوشـش درونی گنـبد روی به سـمت فـضای داخلی دارد و سـطح خارجـیش مـعمولاً مضرس است و ( بطوریکه در صفحات بعد خواهد آمد بدلایل مسائل ساخت و افزیر سازه ) به صورت پله پله ساخته می شود . به پوشش درونی (( آهیانه )) یا کُدُمبه گویند و پوشش بیرونی را (( خود )) می نامند .
بدیهی است که خود بر هم بر سه گونه است :
ـ صورتی از اجزا که دو پوسته کاملاً به هم پیوسته اند . یعنی خود بلافاصله روی آهیانه قرار می گیرد و فقط نوک گنبد در خود تیزه پیدا می کند تا شیب گاهی برای راندن برف و باران و غیره داشته باشد .
بهترین نمونه در اوج کمال و زیبائی برای چنین گنبدهائی ، گنبد شیخ لطف اله اصفهان است این گنبد از لحاظ اجرا نوعی ویژگی دارد و آن اینست که بر خلاف سایر گنبدها آهیانه روی اَربانه سوار است . در گرداگرد اَربانه پنجره های مشبکی دیده می شود که کار نور رسانی را انجام می دهد . به دلیل وسعت دهانه چفد خود و آهیانه چمانه است .

گنبدهای دوپوسته میان تهیدر این وضعیت آهیانه و خود تا ناحیه شکرگاه یعنی زاویه 5/22 درجه نسبت به سطح افقی کاملاً به هم پیوسته اند و از این قسمت به بعد دوپوسته تدریجاً از هم فاصله می گیرند و جدا از هم کار می کنند . گنبد مسجد جامع اردستان ( 555 هجری ) یکی از قدیمیترین گنبدهای دوپوسته پیوسته میان تهی است . بسیاری از گنبدهای قرن هشتم هجری را نیز به این صورت ساخته اند . یک نمونه خوب ، گنبد سیدرکن الدین یزد است که در ساخت آن از ناحیه شکرگاه تا تیزه گنبد هیچ گونه پیوندی بین دوپوسته دیده نمی شود . اما در کرمان اکثراً بین دوپوسته صندوقه شده است .

برای صندوقه کردن چهار تا آجر را به صورت عمودی کنار هم می گذارند و روی آنها با آجر دیگری می پوشانند این صندوقه ها را در چند جا بین خود و آهیانه ایجاد می کنند . در این حالت گنبد از لحاظ افزیر مثل گنبد دوپوسته پیوسته است فقط سبک تر اجرا شده است . در واقع فضاهای خالی بین صندوقه ها از بار اضافه گنبد می کاهد .

در گنبد مسجد جامع یزد از شکرگاه تا تیزه دیوارکهائی به صورت چند دایره متحدالمرکز روی آهیانه سوار کرده و خود را روی آن تکیه داده اند . اصطلاحا ً به این نوع ساخت کنوبندی گویند ( این دیوارکها حدود یک تا 5/1 آجر است . )

در گنبد سلطانیه بر خلاف مسجد جامع یزد که پس از ساختن آهیانه دیوارک ها را ساختند همزمان با سـاختن آهیانه دنـده هائی در قـسمت های مـختلف آن ایـجاد کرده سپس خود را روی آن بنا داشته اند .

در گنبدهای پیوسته میان تهی اکر بین خود و آهیانه از ناحیه شکرگاه به بعد هیچ اتصالی نباشد چفد گنبد داخلی معمولاً خاگی و چفد گنبد بیرونی شبدری خواهد بود .

گنبدهای دوپوسته کاملا از هم گسسته یا گسیخت
در چنین ترکیبی خود و آهیانه کاملاً از هم جدا هستند . از نمونه های اجرای خوب ، گنبد حضرت رضا ( ع ) و گنبد مسجد امام اصفهان است . در هر یک از این بناها خود و آهیانه فاصله نسبتاً زیادی از همدیگر دارند در این گنبدها برای نگه داشتن خود روی آن سوار شود این دیوارکها به نام خشخاشی معروف است . در اصفهان اصطلاح پرده را به کار می برند . هر دو پره مقابل را به هم وصل کرده و در آخر کار همه را در مرکز مهر می کنند . تا از نظر تقسیم بارها و نیروهای وارد بر گنبد دوپوسته با هم کار کنند و در مجموع گنبد یک پارچه شود .

اگر یک پَره در جائی قرار گیرد که مانعی برای ایجاد روزن در همان نقطه باشد به جای یک پره دو پره کوچکتر در دو طرف روزن قرار می گیرد . تعداد خشخاشی ها معمولاً 8 تا است . در حد فاصل بین خـود و آهـیانه یک گردن قـرار می گـیرد که در صـورت فـاصله زیاد این گردن گریو نامیده می شود . گریو مخروطی ناقص نزدیک به استوانه است . در حالتی که دو پوشش به هم نزدیک باشند این گردن به صورت یک دیسک درمی آید که به آن اربانه گویند . اربانه یک گریو کوتاه است . خود به دو طریق روی گریو قرار می گیرد : 1ـ صورتی از اجرا که پاکار قوس مستقیماً به صورت خط قائم کمی پائین کشیده می شود و بعد سوار گریو می گردد که به آن (( شلال )) گویند . مثل گنبد حضرت رضا ( ع ) 2ـ صورتی دیگر که دنباله خود از پاکار به طرف داخل متمایل و بعد سوار گریو می شود که آن را آوگون نامند به این شکل خود نیز آوگون نامند به این شکل خود نیز آوگونه گویند . مثل مسجد امام اصفهان با مدرسه چهارباغ اصفهان که آوگون روی گریو است . از نمونه های گنبد آوگون دار روی اربانه ، گنبد سلطان بخت آغا در اصفهان است .

گریو یا اربانه بطوریکه قبلاً گفته شد مخروط ناقص نزدیک به استوانه است بطوریکه اگر شاقول را روی بزرگترین قطر گنبد بگیرند پائین شاقول مماس با پائین ترین نقطه در پای گریو خواهد بود . به این ترتیب تا حدود زیادی جلوی رانش و لگدزدن طاق گرفته می شود .


آهیانه
آهیانه در لغت به معنی جمجمه است و در معماری به پوسته داخلی گنبد اطلاق می شود . چفدهائی که برای این پوسته در نظر گرفته می شود معمولاً بیضی هستند . در اصطلاحی عامیانه تر می گویند که آهیانه نباید از نصف تخم مرغ کوتاهتر باشد معهذا گاهی پوشش زیرین گنبد را با چفدی بسیار کم خیز مشاهده می کنیم به این چفدها تشتک یا تاوه گویند و از دوران هر یک حول محور قائمی که از رأس آن می گذرد پوشش مطلوب به دست می آید . اما این پوسته ها را دیگر نباید آهیانه نامید چه معمولاً نهنبن یا عرقچین کاربندی هستند . مثل ورودی مدرسه چهارباغ اصفهان ، گنبد ابونصر پارسا در بلخ ، گنبد عشرت خانه سمرقند متعلق به عهد تیمور و آرامگاه شاه ملک ( مسجد شاه ملک ) که در گنبدخانه به جای آهیانه کاربندی دیده می شود .

گاهی نیز از داخل پوشش زیرین گنبد را بسیار کم خیز می بینیم ولی این پوشش به جای آنکه آهیانه باشد پوسته سومی است که در زیر آهیانه اجرا کرده اند و کمرپوش گفته می شود . کمرپوش ها را به دلایل گوناگون از جمله کوتاه کردن ارتفاع در فضای زیرین گنبد بنا کرده اند در بعضی از بناها زمان اجرای کمرپوش با ساخت اولیه گنبد دوپوش چند قرن فاصله دارد . مثلاً درچینی خانه اردبیل که گنبدی دوپوش متعلق به قرن هشتم هجری دارد ، در زمان صفویه یک کمرپوش با چفدآویز و آهوپا ( مقرنس ) اجرا کرده اند . در مقطع عمودی بنا هر سه پوسته قابل رؤیت است . گنبد دیگری که کمرپوشی بسیار کم خیز دارد گنبد مقبره قطب الدین حیدر در تربت حیدریه است . از نمونه های دیگر ، کمرپوش های مسجد جامع نائین است . در مسجد جامع نائین و مسجد خسرو اردستان کمرپوش را به این علت زده اند که قسمت بالای فضای مسجد را زنانه کنند . اکثراً پوشش کمرپوش ها تاوه است ( یعنی از دوران یک پانیذ یا یک کلیل حول محور قائمش پوشش را ایجاد کرده اند . ) در زیر زمین گنبدهای مدرسه دودر مشهد نیز پوشش دوتا از گنبدها تاوه است .

پوششهای با خیز کم در جاهائی قابلیت اجرا دارد که اولاً فشار زیادی روی پایه ها باشد تا اصطلاحاً پایه ها در نروند ثانیاً شانه های بنا گرفته شده باشد واین در صورتی میسر است که ارتفاع ساختمان بالاتر از سطح طراز پوشش تاوه باشد مثلاً اجرای تاوه در طبقه زیرین انجام گیرد و روی آن طبقه دیگری بنا گردد و دیگر آنکه پایه ها نیز از ضخامت کافی برخوردار باشند تا مانع رانش نیروها به خارج گردند .

به طوریکه گفته شد چفدهائی که برای آهیانه در نظر می گیرند اکثراً بیضی شکل هستند . چه این نوع پوسته در مقایسه با نیم گرد یا نیم دایره از قدرت فوق العاده خوب در مقابل تحمل بارهای وارد بر آن برخوردار است .

در گذشته حتی تنبوشه های داخل قناتهای آب را نیز به شکل بیضی می ساختند . در شمال ایران پلهای طاقی را مرغانه پورت گویند یعنی پل طاقی یا پل تخم مرغی . چون تخم مرغ بطور معمول از دوتا نیم بیضی تشکیل شده است بسیاری از پوشش های سغ و گنبدی از کلمه خاگ یعنی تخم مرغ گرفته شده است . معمولاً در معماری ایرانی به پوشش هائی خاگی گویند که قوس یا چفد آن شباهت با قسمت پائینی و پهن تر تخم مرغ دارد .

گاهی محققین خارجی در شناخت گنبدهای بیضی ایرانی دچار اشتباه شده و آنرا نیم گرد یا نیم دایره پنداشته اند آنچه مبنای این گمان شده آنست که خارجیان از وجود پاراسته یا پاراستی به عنوان یک اصل در گنبدهای ایرانی غافل بوده اند .

در ایران چفد یا طاق یا گنبد را از شروع منحنی ( پا کارقوس ) روی پایه قرار نمی دادند بلکه تا حد معقولی که نوع و اندازه دهانه آنرا تعیین می کرد لبه منحنی را بطور قائم پائین می آوردند بعد روی پایه قرار می دادند این کمکی بود که نیروی رانش طاق بهتر در مرکز ثقل پایه قرار گیرد . این فاصله عمودی از پائین ترین نقطه منحنی تا پایه را پاراستی یا پاراسته گفته اند . پاراستی در اجرای چفد پاشنه نامیده می شود و در اجرای طاق آنرا دامن می گویند . در گنبد اسامی گوناگون آوگون ، شلال یا بشل به خود می گیرد ( بشل = پشل = آویخته = دامن )

معماران ایرانی پوشش نیم گرد را مناسب نمی دانستند و در اصطلاح بنائی می گفتند چون دایره به یک مرکز منتهی می شود یک پا در هواست ولی بیضی دوپایه دارد و روی دوپا ایستاده است . قبل از آنکه به طریقه ترسیم پوششهای خاگی بپردازیم باید به اصطلاحات مربوط به قوس بیضی اشاره کنیم . به دو کانون بیضی پایه گویند . دو خطی را که یک سر هر کدام به یک کانون بیضی متصل است و سر دیگر بیضی را رسم می کند دوبند نامند . محیط بیضی یا نصف محیط بیضی کمند خوانده می شود . خطی که از وسط دو کانون بیضی عمود شود و تا افراز منحنی ادامه یابد دیرک است . وقتی دوتا بند با هم زاویه قائمه تشکیل دهند هج نام دارند . هج در لغت فارسی معنی عمود را می دهد مثلاً اگر دیواری را کج بنا کنند می گویند اول هجش کن یعنی راست یا عمودش کن . ضمناً به فاصله ای که هرگونه چفد یا طاق یا گنبد بر آن قرار می گیرد دهانه گویند .

قـبل از آنکـه به بررسی انـواع چـفدها که از دَوَران آنها حول محور قائمشان پوشش گنبد به وجود می آیـد بپردازیم لازمـست گفـته شود که هـمه چـفدها ، طاقها و گنبدها بر دو دسته (( مازه دار )) و (( تیزه دار )) تقسیم می شوند . در انواع فرمهای مازه دار قله قوس منحنی است ولی در اشکال تیزه دار قله به صورت جناغی و تیزه است .

برای ساختن آهیانه معمولاً از شکلهای مازه دار استفاده می شده است و فقط در دهانه های بزرگ به منظور تحمل بار بیشتر گاه چفدهای تیزه دار به کار می برده اند . اما در پوشش رویی گنبد ( خود ) همیشه چفد ، تیزه دار است .

انواع پوسته های آهیانه

1ـ پوسته خاگی

پوسته خاگی از دوران چفد هلوچین کند حول محور قائمی که از راس آن می گذرد بدست می آید . چفد هلوچین کند بیضی ای است که فاصله کانونی آن مساوی نصف دهانه است FF= ab/2 این بیضی خیزی نزدیک به دایره دارد لذا در دهانه های کمتر از 16 گز از آن استفاده می شود . پوسته خاگی قبل از اسلام بسیار رایج بود بعد از اسلام نیز کمابیش در بناهای گوناگون به کار گرفته شد . بهترین نمونه آن گنبد تاج الملک در مسجد جامع اصفهان است .

2 ـ پوشش چیله ـ چیلو ـ سیلو

این پوسته از دوران چفد بیز یا هلوچین تند حول محور قائمی که از رأس آن می گذرد بدست می آید . و بعلت داشتن خیز کافی قابلیت تحمل بار بیشتری نسبت به پوشش خاگی دارد بنابراین در دهانه های بالاتر از 16 گز هم کاربرد دارد . این پوشش از قبل از اسلام تاکنون در ایران رایج بوده است .

در یزد و کرمان و جنوب خراسان و سایر نواحی کویری بعلت دارا بودن مصالح سست و ناگزیری استفاده از خشت خام پوست درونی گنبد معمولاً‌ چیله است .

نمونه های این پوشش را در سیدرکن الدین و مدرسه ضیائیه یزد می توان دید .

3 ـ پوشش بَستو ( بَستو ـ کوزه )

این پوشش از دوران چفد بستو حول محور قائمی که از رأس آن می گذرد بدست می آید . این پوشش از سایر پوشش های بیضی که در معماری ایران بکار رفته است خیز بیشتری دارد و معمولاً‌ در آهیانه گنبدهائی دیده می شود که پوشش خارجی ( خود ) آن رُک باشد .

پوشش یخچالها در اکثر نقاط ایران بستو است . پوشش بستو بعلت داشتن قابلیت تحمل بسیار در مقابل بارهای وارد بر آن در وسیع ترین دهانه های معمول در معماری ایران بکار می رود .

از نمونه های موجود این نوع آهیانه مدرسه ملاعبدالله نائین و گنبد قابوس را باید نام برد .

پوشش بیرونی گنبد قابوس ( خود ) ، رُک است و بعلت داشتن خیز مرتفع نیروهای رانشی بسیار زیاد است و در اصطلاح بنایان (( بیشتر لگد می زند )) . لذا مناسبترین شکلی که برای آهیانه این برج در نظر گرفته شده همان پوشش بستو است .

4 ـ پوشش سَبوئی

این پوشش از دوران چفد چَمانه حول محور قائمی که از راس آن می گذرد بدست می آید . چفد چمانه از تقاطع دو بیضی بدست می آید . به این چفد (( سه و چهار )) و (( بَیان )) هم می گویند .

این چفد که از ترکیب دو بیضی بدست می آید قابلیت باربری فوق العاده دارد . در ایوان پیشان بسیاری از مساجد جامع از این چفد استفاده شده است که نمونه قابل ذکر آن پیشان مسجد جامع یزد است . آهیانه گنبدهائی که از دوران این چفد بدست می آید برخلاف آهیانه ، اکثراً گنبدها تیزه دار است . بهترین مثال را باید آهیانه گنبد سلطانیه دانست .

طرز چیدن مصالح گنبد
گنبدها معمولاً‌ آجری یا خشتی هستند و به سه ترتیب چیده می شوند :

1 ـ گِرد چین chin ـ Gerd

در این طریقه رگهای آجر متمایل به مرکز گنبد است و بصورت شعاعی چیده می شوند .

2 ـ رَگچین chin ـ Rag

در این طریقه رگهای آجر یا خشت موازی خط افق چیده می شود . گنبدهای رک را نمی توان گردچین کرد بنابراین همه آنها بصورت رگچین ساخته می شوند .

3 ـ تَرکین Tarkin

در این نوع چیدن ، گنبد را بصورت ترک ترک اکثراً با قالب گچی می سازند و بعد فاصله میان ترکها را با آجر یا خشت پر می کنند .

در اجرا تویزه های گچ ونی را ( نی در داخل گچ حالت آرماتور در بتن دارد ) روی زمین مطابق قوس مطلوب ( قوس گنبد ) می سازند و پس از تکمیل ، همه تویزه ها را در فضای موردنظر توسط (( وادارهائی )) سرپا نگه می دارند بعد بین تویزه ها را با آجر یا خشت پر می کنند . در این طریقه اجرا برخلاف انواع دیگر گنبد از شاهنگ و هنجار استفاده نمی شود .

طاقها و گنبدهای ایرانی هیچ کدام قالب ندارند حال آنکه اکثراً گنبدها در غرب توسط قالب زده میشوند .

گنبدهای رومی را بیشتر روی سانتر ( Centre ) ( نوعی قالب ) می ساختند این قالب چوب بستی بشکل گنبد بود که روی آن سنگ ها را بطریق استروتومی ( سنگ تراشی با مهارت و دقت زیاد که درزها کاملاً‌ چفت هم گردد ) کار می گذاشتند .

چفد معروف مصری نیز با استفاده از قالب ساخته می شد . مرحوم گدار این چفد را با چفد بیز ایرانی اشتباه کرد چرا که بیز تند از لحاظ تشابه ظاهری بسیار نزدیک به چفد مصری است اما در اساس چه از نظر ترسیم چه از نظر حیث اجرا بکلی با هم متفاوتند .

چفد بیز تند یک بیضی است که فاصله کانونی اش مساوی طول دهانه است و بدون احتیاج به قالب ساخته می شود ولی چفد مصری متشکل از دو دایره است و چنانچه بدون قالب ساخته شود طاق خراب میشود .


طرز ساختن گنبد
طرز ساختن رایج گنبد مثل ساختن تاپو است همانگونه که تاپوساز دور تا دور تاپو می گردد و آنرا می سازد گنبد را هم رج به رج از پشت می سازند و بالا می روند چه گنبدهای ایرانی را بعلت نداشتن قالب نمی توان از داخل شروع به ساختن کرد .

در شروع کار از دستگاهی بنام شاهَنگ و هَنجار استفاده می کنند . شاهنگ میله ایست که بطور عمودی کار می گذارند . این میله معمولاً‌ چوبی است و در مرکز گنبدخانه علم می کنند مانند گنبد مسجد رحیم خان اصفهان شاهنگ را از اطراف محکم می بندند تا تکان نخورد . در اصطلاح بنائی به علم کردن چوب (( هَج کردن )) می گویند . برای محکم بستن شاهنگ به دو دیوار گنبد از هشت الی ده چوب استفاده می کنند تا به اعتقاد بنایان چوب (( لًنبَر )) نخورد سپس در دو نقطه ای که باید دو کانون بیضی باشد روی شاهنگ دو تا گل میخ می زنند و به آن دو زنجیری بسیار ظریف وصل میکنند که با آن بتوان بیضی دلخواه را رسم نمود . این زنجیر همان هنجار است و ظرافت آن مثل زنجیرهای اردکانی است .

سازنده گنبد از پشت کار مشغول چیدن می شد و منحنی گنبد را که از داخل می بایست صاف و دقیق می بود با این زنجیر کنترل می کرد برای عملکرد بهتر در محل قرارگیری گل میخ ها ( دو کانون بیضی ) دو تا شیار ایجاد می کردند و در هر کدام یک حلقه قرار می دادند تا هنجار براحتی دور شاهنگ بگردد و دور آن پیچیده نشود .

طرز ساختن گنبدهای ترکین
گنبدهای ترکین را بدون استفاده از شاهنگ و هنجار ساخته اند زیرا گاهی این گنبدها خیزشان به 16 الی 18 متر می رسد و امکان ساختن تویزه های با گچ و نی با این ارتفاع نیست .

در گنبدهای مرتفع ترکین ترکها را تکه تکه ساخته و رویهم و کنار هم می چیدند به این ترتیب که تا ارتفاع معینی از گنبد یک سری ترک مشابه کنار هم قرار می گرفت و دور تا دور گنبد را می پوشانید بعد سری دیگری از ترکها که ارتفاع بعدی گنبد را شامل می شد روی ردیف زیرین قرار می گرفت و بهمین ترتیب چیدن ادامه پیدا می کرد تا ارتفاع گنبد کامل شود . برای اینکه نظم بهم نخورد همه تویوزه های تَرکی را روی زمین می ساختند سپس آنرا تکه تکه در مراحل مختلف بالا آمدن گنبد کار می گذاشتند .

امروزه بجای استفاده از شاهنگ چوبی از شاهنگ آهنی استفاده می کنند که کار را خیلی آسان میکند ولی ظرافت و کارآیی چوب را ندارد .

مهم آنکه در گذشته بدون داشتن آهن و سپری و غیره با ساده ترین وسایل گنبدها را در کمال استادی بنا می کردند .

ضخامت چفد و طاق و گنبد را ( تَبَره ) گویند در طاق و بخصوص گنبد ضخامت تبره در سطوح مختلف متفاوت است .

در گنبدها تبره ای ( ضخامتی ) که برای آهیانه گنبد در پاکار در نظر می گیرند 16/1 دهانه است مثلاً اگر دهانه آهیانه 16 گز باشد ضخامت تبره در پای کار یک گز خواهد بود . نمونه قابل ذکر گنبد سلطانیه با دهانه بیش از 24 گز است که تبره را کمی بیش از 40/1 گز گرفته اند یعنی دقیقاً‌16/1 دهانه . البته در پاکار بعداً‌ ضخامت (( خود )) نیز به آن اضافه خواهد شد .

زاویه 5/22 درجه روی پوسته گنبد را نسبت به مرکز دهانه (( شِکَرگاه )) گویند . فاصله از پاکار تا نقطه شکرگاه نیز بالِنج نامیده می شود . معمولاً فاصله پاکار تا شکرگاه را که همان بالنج باشد با همان ضخامت 16/1 دهانه می چینند .

از شکرگاه تا زاویه 5/67 درجه نسبت به مرکز دهانه ( ایوارگاه ) ، شانه طاق یا گنبد گفته می شود . در چیدن گنبد از شکرگاه تا زاویه 45 درجه ( میان شانه ) ضخامت را یک خشت کم می کنند از زاویه 45 درجه تا ایوارگاه مجدداً از ضخامت تبره یک خشت می کاهند . از ایوارگاه تا نزدیکیهای تیزه نیز خشت دیگری از کلفتی طاق کم می کنند . این بخش معمولاً‌ نازکترین ضخامتی است که می توان با آن طاق یا گنبد را اجرا کرد .

چون در نزدیکیهای تیزه دیگر امکان اجرای گنبد بصورت بقیه قسمتهای آن میسر نمی گردد لذا در نزدیکیهای تیزه سوراخی باقی می ماند که اجرای پوشش آن باید مثل دهانه چاه بصورت طوقه چینی باشد به این سوراخ (( هورنو )) گویند . گاهی این سوراخ را پر نمی کنند تا در بالای طاق یا گنبد کار نوررسانی را انجام دهد . مثلاً‌ در پوشش بازارها اکثراً سوراخ هورنو باز است تا عمل تهویه و تنظیم روشنائی صورت پذیرد .

در گنبد سلطانیه سوراخ هورنو قطری حدود 80/1 سانتی متر دارد . زیرا از این حد به بعد معمار سازنده نمی توانست مرتباً آجر را کوچک کند و رگها را ریز کند تا به تیره برساند . برای پر کردن هورنو امکانی بجز طوقه چینی باقی نمی ماند به این نوع اجرای پوشش (( پرگر )) گویند در پرگر یا پرگره چینی از اطراف حلقه آجرها رگه به رگه پیش می نشینند تا پوشش کامل شود . در میان هورنو یک میله آهنی کار گذاشته می شود و طوقه میله آهنی را در بر می گیرد .

پس از اجرا چه بعلت وجود میله آهنی چه بعلت نوع پر شدن سوراخ ( طوقه چینی ) تیزه گنبد شکل نوک تیز پیدا می کند . و بخصوص در آهیانه های مازه دار تیزه گنبد فرم چفد یا طاقی را پیدا میکند که سَربَر کرده باشد . این سربرکردگی ضعف و نقصان به حساب نمی آید تقریباً‌ چاره ناپذیر است . مثلاً در گنبد خاکی مسجد جامع اصفهان با وجود شکل کامل بیضی در بالای تیزه نوعی تورفتگی دیده می شود .

میله آهنی مذکور را در پائین گنبد معمولاً‌ به یک قلاب ختم می کنند تا برای آویختن قندیلها و چراغها مورد استفاده قرار گیرد . برای گیردار شدن میله آهنی در درون گنبد پایه آنرا به شکل شش یا هشت پر می سازند . در مجموع به ستونی که حد فاصل بین پوسته زیرین و رویی گنبد است و میله آهنی را دربر می گیرد (( شَنگَرگ )) گفته می شود .

در بالای میله آهنی از حد خود گنبد به بالا توغ قرار می گیرد . توغ متشکل از سه تکه گوی فلزی و چند تکه لوله نسبتاً‌ قطور است که رویهم قرار می گیرند به این ترتیب که روی میله آهنی اول یک لوله سوار می شود بعد یک گوی فلزی که از دو طرف سوراخ دارد تا بتواند هم روی لوله زیرین جایگزین بشود و هم لوله بالائی روی سوراخ فوقانی آن جایگزین شود ، قرار می گیرد و بهمین طریق توغ ساخته می شود گوی انتهائی دیگر در بالا سوراخ ندارد . گاهی اوقات بجای گوی انتهائی (( خوج )) می گذارند

استاد جناب آقای هوشنگ سیحون – آرامگاه نادر شاه افشار

www.ahoopa.blogfa.com

-----------------------------------------------

یکی از علل عقب بودن معماری ما ، فاصله ی ژرف و بسیار زیاد معماران کنونی ایرانی با اساتیدی است که حلقه واسط معماری سنتی و مدرن ایران بودند و چه خوب معماری را فهمیده بودند و  دست به انتخاب شیوه هایی می زدند که برازنده نام ایران و معماری ایرانی بود. و افسوس و صد افسوس که این اساتید برجسته معماری ، اکنون در کشور نیستند تا از وجود ایشان و تجربیات گرانقدرشان بهره مند  گردیم ؛ عزیزانی  چون استادان : هوشنگ سیحون   ، کامران دیبا  ، حسین امانت و . . .دیگر بزرگانی که معماران داخل بدون تجربیات این عزیزان باید صدها بار کوشاتر و پر تلاش تر باشند.

 

 

توصیف مجموعه آرامگاه نادر از زبان استاد هوشنگ سیحون :

 

 

                                            باغ نادری - مجموعه آرامگاه نادر در مشهد

 

ساختمان آرامگاه نادر شاه افشار در استان خراسان رضوی و شهر مشهد ، شامل تالار مقبره ، دو موزه یکی برای برای جنگ افزار زمان نادر و یکی جهت اسلحه زمان ماقبل نادر و برج مرتفعی برای برپا کردن مجموعه مجسمه نادر سوار بر اسب قزل باش ها که اشاره به سپاهیان نادر است.

این ساختمان بر اساس دو شکل اصلی هندسی یعنی مربع و مثلث طراحی شده است و طرح راهنما مبنای آن را تشکیل می دهد که چهل و اندی سال پیش در مشهد و به کل از سنگ خارای مشهد با قطعات بزرگ ، اشاره به صلابت و عظمت نادر شاه ، به وجود آمده است.

تالار آرامگاه به شکل مربع از دو دیوار قرمز رنگ سنگی بسته و در قسمت ستون بندی باز تشکیل شده است که سنگ مزار نادر در گوشه این مربع در پناه دو دیوار جای دارد و به طرف بیرون نگاه می کند.

این زاویه و پناه و باز بودن تالار حالت صحنه جنگ و دفاع و حمله را تداعی می کند . رنگ قرمز دو دیوار به مفهوم جنگ است و برجستگی های  با ابعاد متفاوت سنگی که از دیوار بیرون آمده اند ، نبردهای مختلف نادر را نشان می دهند. ستون های اطراف تالار از نقشه  مربعهای قاعده و بالای ستون به ترتیبی که 45 درجه نسبت به هم چرخش دارند طرح شده که در نتیجه هشت مثلث با چهار قاعده در بالا و چهار قاعده در پایین ، نشانه ای از کلاه نادر است.

 

 

                                      داخل آرامگاه نادر

 

شانزده عدد آنها به ارتفاع 26/2 متر و دوتای دیگر به ارتفاع متجاوز از 4 متر یکپارچه از سنگ خارا تراشیده شده اند. در قسمت نمای ورودی طرف چپ یک بدنه موزه بزرگ و سمت راست پایه برج مانند مجسمه ها قرار دارد که یک قرنیز سنگی عظیم ضمن پوشش ورودی اصلی این دو را به هم وصل می کند.

برج پایه و مجموعه مجسمه با هم طراحی شده اند به ترتیبی که حالت دینامیک و حمله و یورش را مجسم می کند و قرنیز نامبرده از طرف برج مجسمه به طرف موزه حرکت صعودی دارد که همچنین به تبعیت مجموعه برج و مجسمه ها حالت دینامیک و جهشی جنگ را تداعی میکند.

ابتکار این قرنیز در این است که در پوشش مابین دو ستون تکنیک ساده شده و مدرن طاقهای رومی قدیم بکار رفته است. بدین معنی که آجر یا سنگ کلیدی یا تاج که بالای قوس تعبیه می شد و فشارهای طاق از اطراف آن به دو طرف یعنی پایه ها منتقل می شدند ، به یک قطعه سنگ مثلثی و بقیه به دو قطعه سنگ در طرفین آن خلاصه شده اند و طاق قوسی تبدیل به طاق مستقیم و تراز شده است.

 

 

                                پلان باغ نادری

 

مثلث های کلیدی تماما متساوی الاضلاع و بقیه نیز مثلث های قائم الزاویه هستند که در بالا به صورت مورب برش خورده اند. همین طرز کار عینا در داخل تالار آرامگاه نیز عمل شده است همچنین در نمای حدفاصل بین برج مجسمه و موزه کوچک. مجموعه بنا طوری ساخته شده که بخصوص در نمای اصلی برجستگی نباشد یعنی ابزار کاری ها و تراش همه سنگ ها از داخل باشد و این به معنای ایجاد قدرت تجسمی و تصویری بیشتر است. فقط در قسمت موزه کوچک سه ناودان عظیم سنگی از متن بیرون آمده اند که بیشتر جنبه زیبایی دارند.

 

 

              باغ نادری

 

بنا کلا روی سکویی که از کف زمین در حدود 2 متر بالاتر است قرار گرفته است.

در نمای ورودی به طرف چپ نزدیک موزه بزرگ روی تراس یک حوضچه با سنگابه یکپارچه از خارا ساخته شده است.سنگابه از بالا شکل یک مثلث متساوی الاضلاع را دارد و  از نماهای جانب شش مثلث بزرگ و کوچک یک در میان  حجم آن را به وجود آورده اند.

پوشش بنا  در کل از بتن مسلح نمایان انجام شده است. در تالار آرامگاه یک پوشش مربع شکل بزرگ با تراش های مثلثی از داخل و بیرون و مرتفع تر از قسمت های دیگر طوری ساخته شده که چهار مثلث بزرگ مشرف به ستونهای هشت گانه ی  داخل تالار با نقش هندسی مخصوصی از سنگهای مرمر نازک یزد ، نور زرد رنگ ملایمی به داخل آرامگاه پخش می کند.

 

 

             باغ نادری-مشهد

 

دربهای فلزی داخل برای موزه ها و فضای زیر برج و همچنین نرده های دورتادور باغ شکل تبرزین  نادر را تداعی می کنند. برای طراحی باغ نیز اشکال مربع و مثلث استفاده شده ، آبریزها و حوضها و جویبارها همه بر پایه ی باغ ایرانی طراحی شده ، در یک گوشه ی باغ ، بناهای فرعی برای تالار اجتماع و کتابخانه و سرویس و گلخانه در نظر گرفته شده که در حالت هماهنگی با خود بنای آرامگاه می باشد. مجموعه مجسمه ها توسط آقای ابوالحسن صدیقی در رم ساخته و با برنز ریخته شده اند.

 

 

                                مجسمه نادر

 

 ----------------------------------------------

www.ahoopa.blogfa.com

-----------------------------------------------

ترجمه : وحید رضا هاشمی

با تشکر از کارکنان  مجموعه آرامگاه نادر شاه افشار

 

سلطانیه

این بنا در 43 کیلومتری شهر زنجان در شهر سلطانیه واقع شده که به دستور سلطان محمد خدابنده از سال 704 ه.ق آغاز و در مدت 9 سال در تاریخ 713 ه.ق پایان یافته است.

سلطانیه با 5/48متر ارتفاع و 6/25متر قطر گنبد پس از کلیسای سانتا ماریا در فلورانس ایتالیا و مسجد ایاد صوفیا در استانبول ترکیه ، سومین بنای عظیم گنبد دار در جهان و اولین بنای عظیم آجری تاریخی ایران محسوب می شود

 

 

 

 

 

 

 

استفاده از عدد پی در ساخت تخت جمشید

مهندسان هخامنشی راز استفاده از عدد پی (۱۴/۳ ) را دو هزار و 500 سال پیش کشف کرده بودند. آنها در ساخت سازه های سنگی و ستون های مجموعه تخت جمشید که دارای اشکال مخروطی است، از این عدد استفاده می کردند.

مهندسان هخامنشی راز استفاده از عدد پی (
۱۴/۳ ) را دو هزار و 500 سال پیش کشف کرده بودند. آنها در ساخت سازه های سنگی و ستون های مجموعه تخت جمشید که دارای اشکال مخروطی است، از این عدد استفاده می کردند.
عدد پی (
۳/۱۴)در علم ریاضیات از مجموعه اعداد طبیعی محسوب می شود. این عدد از تقسیم محیط دایره بر قطر آن به دست می آید. کشف عدد پی جزو مهمترین کشفیات در ریاضیات است. کارشناسان ریاضی هنوز نتوانسته اند زمان مشخصی برای شروع استفاده از این عدد پیش بینی کنند. عده زیادی، مصریان و برخی دیگر، یونانیان باستان را کاشفان این عدد می دانستند اما بررسی های جدید نشان می دهد هخامنشیان هم با این عدد آشنا بودند.
«عبدالعظیم شاه کرمی» متخصص سازه و ژئوفیزیک و مسئول بررسی های مهندسی در مجموعه تخت جمشید در این باره،‌ گفت: «بررسی های کارشناسی که روی سازه های تخت جمشید به ویژه روی ستون های تخت جمشید و اشکال مخروطی انجام گرفته؛ نشان می دهد که هخامنشیان دو هزار و 500 سال پیش از دانشمندان ریاضی دان استفاده می کردند که به خوبی با ریاضیات محض و مهندسی آشنا بودند. آنان برای ساخت حجم های مخروطی راز عدد پی را شناسایی کرده بودند
دقت و ظرافت در ساخت ستون های دایره ای تخت جمشید نشان می دهد که مهندسان این سازه عدد پی را تا چندین رقم اعشار محاسبه کرده بودند. شاه کرمی در این باره گفت: «مهندسان هخامنشی ابتدا مقاطع دایره ای را به چندین بخش مساوی تقسیم می کردند. سپس در داخل هر قسمت تقسیم شده، هلالی معکوس را رسم می کردند. این کار آنها را قادر می ساخت که مقاطع بسیار دقیق ستون های دایره ای را به دست بیاورند. محاسبات اخیر، مهندسان سازه تخت جمشید را در محاسبه ارتفاع ستون ها، نحوه ساخت آنها،‌ فشاری که باید ستون ها تحمل کنند و توزیع تنش در مقاطع ستون ها یاری می کرد. این مهندسان برای به دست آوردن مقاطع دقیق ستون ها مجبور بودند عدد پی را تا چند رقم اعشار محاسبه کنند
هم اکنون دانشمندان در بزرگ ترین مراکز علمی و مهندسی جهان چون «ناسا» برای ساخت فضاپیماها و استفاده از اشکال مخروطی توانسته اند عدد پی را تا چند صد رقم اعشار حساب کنند. بر اساس متون تاریخ و ریاضیات نخستین کسی که توانست به طور دقیق عدد پی را محاسبه کند، «غیاث الدین محمد کاشانی» بود. این دانشمند اسلامی عدد پی را تا چند رقم اعشاری محاسبه کرد. پس از او دانشمندانی چون پاسکال به محاسبه دقیق تر این عدد پرداختند. هم اکنون دانشمندان با استفاده از رایانه های بسیار پیشرفته به محاسبه این عدد می پردازند.
شاه کرمی با اشاره به این موضوع که در بخش های مختلف سازه تخت جمشید، مقاطع مخروطی شامل دایره، بیضی، و سهمی دیده می شود، گفت: «به دست آوردن مساحت، محیط و ساخت سازه هایی با این اشکال هندسی بدون شناسایی راز عددپی و طرز استفاده از آن غیرممکن است
داریوش هخامنشی بنیان گذار تخت جمشید در سال 521 پیش از میلاد دستور ساخت تخت جمشید را می دهد و تا سال 486 بسیاری از بناهای تخت جمشید را طرح ریزی یا بنیان گذاری می کند. این مجموعه باستانی شامل حصارها، کاخ ها،‌ بخش های خدماتی و مسکونی، نظام های مختلف آبرسانی و بخش های مختلف دیگری است.
مجموعه تخت جمشید مهمترین پایتخت مقاومت هخامنشی در استان فارس و در نزدیکی شهر شیراز جای گرفته است.