مطالب معماری Architecture Topics

مطالب معماری Architecture Topics

نوشته هایی بر اساس نفسهای یک معمار --- استفاده از مطالب تنها با ذکر نام وبلاگ مجاز می باشد
مطالب معماری Architecture Topics

مطالب معماری Architecture Topics

نوشته هایی بر اساس نفسهای یک معمار --- استفاده از مطالب تنها با ذکر نام وبلاگ مجاز می باشد

شهرک علوم و فنون،سانتیاگو کالاتراوا

Santiago Calatrava

City of Arts and Sciences
Valencia, Spain

کارفرما : فرمانداری والنسیا

طراح : سانتاگو کالاتراوا

محل : والنسیا ، اسپانیا

سانتاگو کالاتراوا : " از آنجا که این سایت به دریا نزدیک است و والنسیا خشک، تصمیم گرفتم تا از آب به صورت انعکاس دهنده معماری به عنوان یک المان شاخص سایت استفاده کنم."


شهرک علوم و فنون که توسط سانتاگو کالاتراوا طراحی شده است، یک مرکز بازآفرینی شهری برای فرهنگ و علوم در مقیاس بزرگ است که همچنین "
L’Oceanogràfic" – شهری در زیر آب که توسط مرحوم "Felix Candela" طراحی شده است – را نیز در بر می گیرد.

این شهرک در بستر رود خشک شده " Turia " ، در میانه راه بین شهر قدیم والنسیا و ناحیه ساحلی "Nazaret "

در مساحتی حدود 350 هزار متر مربع گسترده شده است.

در پی طغیان مهیب این رود در سال 1957، رود نوسط کانالی به جنوب شهر منحرف و هدایت و بستر خشک شده رود درخت کاری شد و به تفرجگاهی به طولی 7 کیلومتر که از مرکز شهر شروع می شد، تبدیل گردید.

طرفین این تفرجگاه از طریق 2 پل طراحی شده توسط کالاتراوا به هم متصل می شود.


افلاک نما (
L’Hemisfèric ) اولین قسمتی بود که به روی عموم (در آپریل 1998) گشوده شد.موزه علم در سال 2000، ساختمان پارکینگ (L’Umbracle ) در سال 2001 و کاخ هنر (Palacio de las Artes ) در سال 2002 یه بهره برداری رسید.


استفاده کالاتراوا از بتن سفید و قطعات شکسته و خرد کاشی های براق (یکی از هنرهای محلی والنسیا) ، تمام ساختمان ها را به مثابه یک کل واحد به هم پیوند دادخ است

.


دو ساختمان اصلی، افلاک نما
( L’Hemisfèric ) و موزه علم ، در اطراف تفرجگاه ،که از کاخ هنر (Palacio de las Artes ) شروع می شود و در راستای طولی سایت امتداد پیدا می کند، طوری چیده شده اند که دید های مناسبی را به سمت دریا عرضه می کنند.


تفرجگاه و پارگینک خودرو ها (
L’Umbracle ) ، آخرین مرحله طراحی کالاتراوا در مجموعه بی نظیر و وسیع شهر ک علوم و فنون است.


سقف سازه های دریایی که پارک اقیانوس شناسی (
L’Oceanogràfic ) – مجموعه ای در زیر آب به ابعاد 80 هزار متر مربع - را شکل می دهند، توسط "Felix Candela" طراحی شده اند.


یک برج مخابرات برای گوشه غربی سایت طرح ریزی شده بود که با تغییر دولت در سال 1996 ، این برج مخابراتی جای خود را به کاخ هنر (
Palacio de las Artes ) داد.

کالاتراوا در سال 1991 برنده مسابقه طراحی برج ارتباطات شد .البته بعدا در همان سال طرح توسعه تمام مجموعه به او واگذار شد.


پیاده روها به عنوان بخشی منفک نشدنی از محوطه سازی ، به صورت یک عنصر ساماندهنده عمل می کند.

باغ ها در تمام سایت گسترده شده اند و به یاد رودی که از میان سایت عبور می کرد ، استخرهای کم عمقی ، افلاک نما را در برگرفته و سقف کتابخانه ، زیر رستوران،سینما و غالب تالار های کنفرانس را احاطه کرده است.بعلاوه باریکه های آب ، لبه شمالی موزه علم را پر تلالؤ می کند.

یکی از نفاط اوج غرب تفرجگاه ورودی های ایستگاه مترو آلامدا ( Alameda ) ( 1996-1991 ) و پل آلامدا ( که شهر قدیم والنسیا را به دانشگاه متصل می سازد) است.

ارتفاع سایبان های فلزی که ورودی های به ایستگاه زیرزمینی را مشخص می کنند توسط بازوهای هیدرولیکی قابل کاهش است، تا جایی که سایبان ها با کف همسطح می شوند و بدین ترتیب ورودی بسته می شود.

سقف ایستگاه زیرزمینی به شاه تیری که سازه پل را نگه می دارد متصل است که به کمک یک توده مرکزی بتونی محکم می شود.


بخش الحاقی کالاتراوا به موزه هنر میلواکی (
Milwaukee Art Museum ) در سال 2001 کامل شد.

سانتیاگو کالاتراوا

سانتیاگو کالاتراوا معمار و هنرمند اسپانیایی

Santiago Calatrava

معمار – مهندس – هنرمند اسپانیایی سانتیاگو کالاتراوا برنده مدال طلای 2005 موسسه آمریکایی معماران AIA

آرشیتکت ٬ هنرمند و مهندس سانتیاگو کالاتراوا در ۲۸ ژولای ۱۹۵۱ در شهر والنسیا در کشور اسپانیا متولد شد.

کالاتراوا یک نام اشرافی است که از شوالیه های قرون وسطایی گرفته شده است.

خانواده کالاتراوا دارای صادرات کشاورزی وسیعی بودند که این امر در زمان دیکتاتوری ژنرال فرانکو بسیار نادر بود ودارای وضع مالی خوبی بودند.

کالاتراوا دوران ابتدایی را در والنسیا گذراند و موقعی که ۸ سال داشت به مدرسه هنر و صنعت وارد شد در آنجا  مهارتهای فرمی کشیدن و نقاشی کردن را یاد گرفت.

وی دوران تحصیل خود را در والنسیا به پایان رساند و به پاریس رفت و در رشته بوم شناسی ثبت نام کرد ولی به زودی فهمید که علاقه ای به آن ندارد.

او سپس به والنسیا باز گشت ودر دانشکده تکنیکهای ساختمانی والنسیا ثبت نام کرد.و تحقیقات و تالیف هایی نیز در این دانشکده داشت.

ولی قانونهای محکم ریاضی و استفاده معماران قدیمی از ریاضی او را به سوی استفاده از این رشته در معماری سوق داد... 

معمار – مهندس – هنرمند اسپانیایی سانتیاگو کالاتراوا برنده مدال طلای 2005 موسسه آمریکایی معماران AIA است.

 

از پروژه های اجرا شده کالاتراوا می توان از توسعه موزه هنر میلواکی (Milwaukee) ، پل معلق Sundial ، کالیف (Calif) و استادیوم المپیک تابستانی 2004 آتن نام برد.

همچنین کالاتراوا در حال طراحی مرکز حمل و نقل مرکز تجارت جهانی
“WTC”و برج "Turning Torso" سوئد است.
فرم های کالاتراوا با عنوان
"elemental and lyrical" خوانده می شود که شاید بتوان آن را در فارسی به "خالص و موسیقیایی" تعبیر کرد.


او شصت و یکمین برنده مدال طلای
AIA است و مدال طلای خود را در11 فبریه 2005 طی مراسمی در موزه ملی ساختمان واشنگتن دریافت خواهد کرد.

 

بررسی معماری تحسین برانگیز کالاتراوا - ترجمه : امیر اصلان معصومی

سانتیگو کالاتراوا ، مهندس هنرمند معمار ، کسی که بلند پروازیهای شاعرانه ساختمانها و پل هایش کوله باری از تحسین بین المللی را به همراه داشته است . در دوم دسامبر امسال منتخب هیئت AIA جهت دریافت مدال طلا شد . این مدال بزرگترین افتخار این موسسه است که به شخصی اعطا می شود . دریافت مدال طلا یعنی تصدیق و برسمیت شناختن شخصی است که او کاری با پشتوانه با معنی که بیشترین تاثیر ماندنی را بروی تئوری و عمل را در معماری داشته است .کالاتراوا این هدیه را به همراه مدال از موسسه معماری آمریکا در یازدهم فوریه 2005 در محل ساختمان موزه بین المللی در واشنگتن DC دریافت داشته که این خود تاکیدی بر هنر معماری وی می باشد .

وی پس از نشست هیئت AIA گفت وقتی این خبر در زوریخ و از طرف مدیر ایوژنس هاپکینز به من رسید گفتم " شگفت آور است . متشکرم . من خیلی احساس افتخار می کنم " و در هنگام دریافت جایزه گفت (( من سعی خواهم کرد در این سطح افتخار برای باقیمانده مسیر زندگی ام بمانم و به شما افتخار می کنم و به کارم .)).

سانتیگو کالاتراوا در والنسیای اسپانیا در سال 1951 متولد شد . او تحصیل هنر را از 17 سالگی آغاز کرد و از سال 1981 کارهای معماری خود را پس از تکمیل تحصیلات ، در زوریخ بصورت تخصصی آغاز کرده است .

 

ظرافت و سادگی

 

فرمها و عناصر شاعرانه معماری کالاتراوا در سراسر گیتی شناخته شده و تحسین برانگیز است . همچنین در کار اخیر طراحی کلیسا مانند مرکز تجارت جهانی قطب حمل و نقل که با بودجه 2 بیلیون دلاری در فضای بازی طراحی شده و ارتباط و هارمونی مناسبی که با ترنها ، مسافرین برون شهری و خطوط ترن زیرزمینی دارد مشابهت زیادی به سایت این مرکز تجارتی داده است . از طرف دیگر در سال 2004 ، میلیونها نفر از هارمونی خلق شده در المپیک بازیهای تابستانی در آتن به خاطر طراحی جامع و زیبای کالاتراوا ، و به خاطر طراحی تماشایی استادیوم المپیک و مجموعه آن، وی را تحسین کردند. از جمله کارهای اخیر برجسته کالاتراوا طرح توسعه موزه هنری میلواکه که از سال 2001 کار ساخت آن آغاز شده است می باشد که این نخستین ساختمان وی در آمریکا است.

همچنین فرودگاه سوندیکا و بیلبو در سال 2000 و پل جیمز در دوبلین در سال 2003 و تالار کنفرانس تنریفه در سانتاکروز و جزیره قناری در سال 2003 و چندین پل زیبای دیگر در نقاط مختلف جهان .

آخرین ساخته کالاتراوا ساختمان هنرها و علوم در شهر والنسیا می باشد . همچنین وی در حال حاضر مشغول طراحی مرکز سمفونی آتلانتا می باشد.

او دو بار در سال 2004 و در سال 2002 کاندیدای دریافت جوایز AIA شده بود و در باره معرفی وی آقای ادوارد کورت مدیر برگذاری FAIA نوشت (( سانتیگو کالاتراوا تجلی مجسمی از درک مهندسی در زمینه معماری است و اینکه کارهایش مشابه موسیقی به موزونی ای همچون یک ارکستر می باشد . معماری او محظوظ کننده و الهام دهنده معانی جدیدی است که هر زمان پس از دیدار به ما نشان می دهد . )). همچنین کمیته نوشت (( کار سانتیگو کالاتراوا جستجوی ماهیت هستی در معماری است .)).

در هر حال معماری وی الهام بخش و بیان کننده انرژی روح انسان و توسعه تخیل بشری است که ما را دلشاد و شگفت زده کرده و کار او که به شکل تندیسی با ساختار دینامیک که نشاندهنده روح انسانی در خلق محیطی برای زندگی ، بازی و کار ماست .

 

ساخت پل ها

 

کالاتروا این بومی اهل والنسیای اسپانیا ،کسی است که با گذشته غنی معماری قرون وسطی ای که به او به ارث رسیده ، در واقع آموزاننده رسمی آن دوران می باشد . او در زمان نوجوانی وقتی که اسپانیا در دیکتاتوری به سر می برد برای آسایش از محدودیت سفر کرد و این مسئله به او اجازه داد که مطالعاتش را در پاریس و سوئیس همچون یک بورسیه ادامه دهد . او فوق لیسانس خود را از والنسیا و دکترا را از ETH زوریخ دریافت کرد .

کالاتراوا نخستین دفتر خود را در زوریخ تاسیس کرد که خیلی زود تحسین همگان را در طراحی پل برانگیخت . او کار خود را با طراحی پل باخ درودا و در سال 1984 برای بازیهای المپیک بارسلونا شروع کرد .

از جمله شاهکارهای او در پل سازی ، پل زیبای آلامیلو در سال 1992 و پل بیلبائو در سال 1997 و پل آلامدا در سال 1995 می باشد . تاسیس دومین دفتر وی در پاریس در سال 1989 همزمان با طراحی ایستگاه فرودگاه لیون بود که در سال 1994 تکمیل و به بهره برداری رسید . همزمان با این کار او عمارت BCE را در تورنتو طراحی کرد . سومین دفتر او در والنسیا در سال 1991 با شروع کار بروی شهرک علم و هنر که یک مجموعه کامل فرهنگی است تاسیس شده است .

 

موزه هنر میلواکه

 

این موزه که در آمریکا واقع شده اولین ساخته این هنرمند در آن کشور می باشد . پس از ساخت این موزه بسیاری از هنرمندان آمریکا طراحی زیبای آن را ستودند و این مسئله خود بازشدن درهای جدیدی به روی هنرمند معمار گشود و در مجلات معماری و طراحی آمریکا مقالات بسیاری در مورد آن نوشته شد. این موزه در بین سالهای 1991 تا 2001 ساخته شده است که در واقع یک مجموعه هنری کامل و بی نظیری می باشد . این موزه دارای عرفه های متنوع که سازه آن متحرک به صورت بادگیر روزنه دار با قابلیت باز و بسته شدن (Brise Soleil )و همچون یک پرنده بزرگ می باشد. برخی نیز آن را تداعی کننده کشتیهای قدیمی می دانند .

از مشخصات جاذب این موزه قابلیت باز و بسته شدن آن است که طلوع و غروب خورشید در طول روز مهیا کننده سایه های زیبا در داخل موزه بوده که به راستی تجسم جذابیتهای شهرنشینی را به ما نشان می دهد . کارشناسان اجرای طرح کالاتراوا را بسیار کمتر از قیمت تمام شده آن می دانستند در صورتیکه هزینه نهایی 120 میلیون دلار شد در حالیکه هزینه اولیه 35 میلیون پیش بینی شده بود یعنی نزدیک به 345 درصد افزایش . به همین دلیل مدیران محلی نتوانستند از عهده هزینه برآیند و مابقی طرح را به فاینانس گذاشتند تا بتواند هزینه ها را پوشش دهد.

ساختمان اصلی موزه به طول 134 متر و با عرض 37 متر که ارتفاع تا سقف 11.3 متر می باشد .

 

مجموعه ورزشی المپیک آتن – یونان

 

این مجموعه زیبا در سال 2004 برای بازیهای المپیک و پارا-المپیک ساخته شده که از کالاتراوا دعوت شد که طرح جامع و معماری آن را ارائه دهد .

وی ورودی زیبا و دلباز بهمراه طراحی منظر فوق العاده بهمراه مجموعه بازار و سالن آمفی تئاتر بصورت بازارچه مانند ( Plazza ) در کنار عناصر کار شده با آب و عناصر تاریخی بصورتی که جوابگوی مسائل حمل و نقل نیز باشد را طراحی نمود .

خلاقیت هنری به همراه رعایت تکنیکهای طراحی از عناصر شاخص کارهای این هنرمند معمار می باشد که می تواند به عنوان سرمشقی برای هنرمندان کشور عزیزمان ایران مطرح شود که الهام از طبیعت ، رعایت نکات علمی ، استفاده از پیشینه تاریخی و در یک کلمه فرهنگ گذشته چگونه توانسته است در خلق آثاری فوق العاده به یک هنرمند در گوشه ای دیگر از گیتی ، نوید بخش و الهام دهنده باشد.
 خوانندگان عزیز در صورت داشتن سئوالات بیشتر یا درصورت نیاز به تصاویر توضیحات ارائه شده با آدرس پست الکترونیکی من تماس حاصل نمایید . از ارائه نظرات و پیشنهادات نیز دریغ نفرمائید.

در نوشته قبلی در مورد ساختمان بال دار صحبت شد، سانتیاگو کالاتراوا طراح و معمار این سازه کم نظیر معرفی شد، فکر کردم بهتر باشه کمی بیشتر از این معمار بدونیم.

سانتیاگو کالاتراوا ، شخصیتی که بیشتر به واسطه فعالیتهای معماری اش شهرت یافته است ، به هنر به عنوان انگیزه و محرکی برای خلق آثارش می نگرد . شیفتگی و تمایل وی به هنر در طی سالها را می توان در تعداد مبهوت کننده طراحی ها و مجسمه هایش تا به امروز ، درک کرد .در طی 20 سال گذشته ، وی بیش از 65000  اسکیس و طراحی در آرشیوش  جمع آوری کرده است . [   یعنی به طور متوسط روزی 9 شیت طراحی می کرده !! اونم طرح هایی که بدرد آرشیو شدن می خورده !آخر  پشتکار و فعالیت ! ]

کالاتراوا  بیان می کند که گوناگونی و تنوع در طراحی هایش  منعکس کننده اهمیتی است که وی به هر جزء می دهد ، به گونه ای که حتی اندازه و کیفیت کاغذ ، ایجاد کننده یک گفتگو میان خود و طراحی است .کتاب Santiago Calatrava Artworks یا آثار هنری کالاتراوا ، دربرگیرنده حدود 200 اسکیس ، آبرنگ و ترسیمات مجسمه هایی می باشد که وی آنها را مبنای طرحهای معماری اش قرار داده است .

بسیاری از موضوعات و فرم های ارایه شده توسط او در این سطح ، به مجسمه هایی تبدیل شده اند که منبع الهامی برای پلها ، ایستگاه های قطار ، فرودگاه ها ، موزه ها و حتی میزهای غذاخوری بوده اند .
اسکیسهای اولیه کالاتراوا چندان حال و هوای معماری را ندارند ، تنها در مراحل اصلی طراحیست که واقع گرایی این اسکیس ها نمود می یابد . به هر حال وی از همان ابتدا که به دنبال بیانی هنری است ، نوع تفکر واقع بینی را نیز کنار نمی گذارد .

 همچنین کالاتراوا  چندین هزار طراحی از بدن انسان دارد که اکثر آنها بدون آنکه از روی مدلی خاص کشیده شده باشند ، تصوری ترسیم شده اند . شیفتگی شدید او به این زمینه در پرتره ها ، پیکرهای فردی و جمعی و پیکره هایی که تکامل یافته و در یک پروسه طراحی معماری دخیل شده اند ، بازتاب می یابد.

تعدادی دیگر از طرحهای وی شامل مجاورتی از مکعب ها و بدن انسان در حالت های مختلف هستند . برجسته ترین این نوع آثار ، تنشی پویاست که در نزدیک شدن پیکر یک دونده و تعدادی مکعب حاصل شده است .

 

 

کالاتراوا خود را یک طراح نمی داند .طراحی با کارش آمیخته شده و آنرا راهی دیگر برای کسب پتانسیل ایده هایی بر می شمرد که او را مجذوب می کنند .

 میزهای او از پویاترین طرح های مبلمان هستند . تعداد قابل ملاحظه ای از اسکیس ها ، نمونه های اولیه و میزهای ساخته شده وی بر پایه پیکر انسانی است که زانوها ، بازوان و یا سر ، شیشه ای را در بالا تحمل می کنند .این ترسیمات در واقع مجسمه هایی هستند که با سطح صافی که بر روی آنها قرار گرفته تغییر شکل عملکردی یافته اند ، به گونه ای که به جزئی اصلی از کل فرم تبدیل شده اند .

طرح ها و مجسمه های او را می بایست به عنوان کارهایی هنری در اصالت خودیش نگریست . در عین حال ، در اولین گام ها از پروسه خلاقیت کالاتراوا ، آنها یک لابراتوار یا فضایی برای رشد و جهت گیری کانسپت ها شکل می دهند ، تا وسیله ای شود برای روح بخشیدن به افکار و تجزیه وترکیب فرمها . این لابراتوار مخزنی را از ایده های گوناگون فراهم می آورد که از گفتگوی با طبیعت و  با فرمهای آشکار در تاریخ هنر و معماری [ ؟ ]ناشی می شود . در اینجا  خاطرات گذشته با تصوراتی از دنیای آینده آمیخته می شوند - ترکیبی از علم مهندسی ، ریاضیات ، طراحی به خودی خود و پاسخ سازه بویژه به نیازهای عملکردی.

طرح ها و مجسمه های او را می بایست به عنوان کارهایی هنری در اصالت خودیش نگریست . در عین حال ، در اولین گام ها از پروسه خلاقیت کالاتراوا ، آنها یک لابراتوار یا فضایی برای رشد و جهت گیری کانسپت ها شکل می دهند ، تا وسیله ای شود برای روح بخشیدن به افکار و تجزیه وترکیب فرمها . این لابراتوار مخزنی را از ایده های گوناگون فراهم می آورد که از گفتگوی با طبیعت و  با فرمهای آشکار در تاریخ هنر و معماری [ ؟ ]ناشی می شود . در اینجا  خاطرات گذشته با تصوراتی از دنیای آینده آمیخته می شوند - ترکیبی از علم مهندسی ، ریاضیات ، طراحی به خودی خود و پاسخ سازه بویژه به نیازهای عملکردی.

معماری دیجیتال -۴-

فرانک گری : « من ساختن اشکالی را شروع کردم که طراحی آن ها مشکل بودو این منجر به استفاده ما از کامپیوتر و نرم افزار Catia شد که استفاده از آن ها مرا به این باور رساند که ارزش امکانات و میزان دقت و درستی را که توسط این نرم افزار می توان در اسناد و ارتباطات به وجود آورد ، درک کنم . »

 

موزۀ گوگنهایم ابوظبی:

مفاهیم پایه معماری سازمانی

تعریف‎ ‎معماری :
منظور از "معماری" تعیین ساختار کلی سیستم و ‏روش‌هایی است که این ساختار را قادر‎ ‎به تامین ‏ویژگی‌های کلیدی‎ ‎سیستم می‌نماید.‏
این ویژگی‌ها مربوط به یکی از موارد ‏وظیفه‌مندی،کارآیی، مسایل و محدودیت‌های
‎ ‎اقتصادی، نوع ‏فناوری و یا مصالح مورد ‏استفاده، وضوح طرح، قابلیت ‏استفاده‌ی مجدد،‎ ‎قابلیت تغییر در سیستم‌های بزرگ ‏‏(پویایی)، قابلیت درک و جنبه های هنری است.‏
بنابراین کلمه‌ی معماری علاوه بر وجوه
"ساختاری"، ‏دربردارنده‌ی وجوه "رفتاری" نیز‎ ‎هست.‏

 

معمار کیست؟
معمار صرفا یک طراح سطح بالا نیست، بلکه طراحی است ‏که در بخش‌های مختلف با سیستم‎ ‎درگیر است و در مراحل ‏مختلف یک ‏پروژه، اجزا را به یکدیگر پیوند می‌دهد
معمار در اکثر موارد می‌‌تواند ابداع کننده و مخترع ‏باشد. او تنها یک مدیر پروژه
‎ ‎یا متخصص فنی نیست، ‏بلکه بیشترین نقش را در ‏برقراری ارتباط ایفا می‌نماید. ‏یک‎ ‎معمار متبحر طرح خود را با توجه به آینده و ‏تغییرات احتمالی تهیه و ارایه‎ ‎می‌نماید، هرچند که ‏زندگی ‏یک معمار به طور معمول دنباله‌ای طولانی از تصمیمات‎ ‎‏نیمه بهینه است که عمدتا در فضایی تاریک و روشن اتخاذ ‏شده‌اند.‏

 

توصیف معماری اطلاعات:
مفهوم "معماری اطلاعات" قابل قیاس با مفهوم "معماری ‏ساختمان" است. نقشه‌‌های ساختمان شامل برداشت‌‌های ‏اولیه‌‌ای در مورد الکتریسیته، لوله‌‌کشی، کابل‌‌کشی، ‏ورودی‌‌ها، خروجی‌‌ها، پله‌‌ها و آسانسورهاست. به علاوه، ‏نقشه‌‌ها دیدگاه‌‌هایی را در مورد طراحی کلی ساختمان ‏شامل ساخت از جمله تعداد طبقات، دیوارهای درونی و ‏بیرونی و کیفیت پشت بام ارایه می‌‌نماید. همچنین نقشه‌‌های ‏دیگری که در سطح پایین‌‌تر نشان دهنده‌‌ی چیدمان تجهیزات ‏به کار رفته و ساخت مواد موردنیاز است، این معماری ‏را تکمیل می‌‌کند.‏
ارایه‌‌ی یک معماری خوب از ساختمان به همراه طرحی است ‏که با در نظر گرفتن وضعیت آینده باشد. به گونه‌‌ای که ‏تغییرات بتواند به خوبی در آن انجام گیرد، اما در عین ‏حال ساختاری پایدار را فراهم آورد، به شکلی که ‏جزییات درگیرشده بدون ایجاد خرابی در ساختمان و یا ‏آغاز دوباره‌‌ی آن قابل اصلاح باشند. ‏
معماری اطلاعات نیز از اصول مشابه در معماری ‏ساختمان استفاده می‌‌کند تا بنیان درستی را برای ‏تصمیم‌‌گیری درباره‌‌ی سبک کلی موردنظر، نحوه‌‌ی کاربرد ‏محاسبات و فناوری در هدایت عملیات، اعم از تجاری یا ‏دولتی فراهم سازد. زیرمعماری‌‌های تولیدشده در هنگام ‏ایجاد طرح معماری اطلاعات دقیقا شبیه به همان نقشه‌‌های ‏معماری ساختمان هستند. آنها نشان دهنده‌‌ی راه‌‌هایی ‏هستند که اطلاعات و فناوری به منظور تمرکز سیستم‌ها و ‏قابلیت‌‌های آنها بر حمایت از نیازهای مشتریان درحال ‏حاضر و آینده با یک شیوه‌‌ی کارآمد و موثر می‌‌توانند ‏مورد استفاده قرار گیرند.‏
اگرچه باید توجه داشت که یک معماری اطلاعات، تنها ‏یک مجموعه از مستندات نیست. زیرا که مقاصد، اهداف و ‏ماموریت‌‌ها دایما در حال تغییر هستند. درنتیجه، ‏هنگامی که معماری اطلاعات تهیه شود، یا حتی زمانی که ‏بخشی از
‎ ‎آن‎ ‎تکمیل شد، هر مولفه ای ممکن است درصورت ‏نیاز تغییر نماید. در این تلاش، مهم فعالیت مستندسازی ‏و به روز نگهداری تغییرات از یک طرح معماری اطلاعات، ‏یک خواست ویژه و گام موثر در حفظ دستاوردهای‎ ‎آن‎ ‎تلقی ‏می‌‌گردد.‏

به نقل از :مقاله فراروش معماری اطلاعات

 

تعریف معماری سازمانی :
معماری سازمانی ‏EA)‏) یک بیان کامل از سازمان‎ ‎است: یک برنامه کلان که تحت عنوان " نیروی ‏مشارکت" بین جنبه های برنامه ‏ریزی حرفه‎ ‎مانند اهداف، دیدها، راهبردها و اصول حاکمیت؛ جنبه ‏های عملکردهای حرفه مانند ترم‎ ‎های حرفه، ساختارهای ‏سازمان، وظایف، فعالیتها و اطلاعات؛ جنبه ‏های اتوماسیون مانند‎ ‎سیستم های اطلاعاتی و پایگاههای داده؛ و فعال کردن زیر ساخت ‏فناوری فعال ‏حرفه‎ ‎مانند کامپیوترها، سیستم های عملیاتی و شبکه ها، عمل می کند.‏
در یک سازمان مدرن وسیع، وجود چارچوب معماری سازمانی که با دقت تعریف شده، ضروری
‎ ‎‏است تا بتوانیم دید کلی از " سازمان کامل " را با تمام ابعاد و پیچیدگی هایش بدست‎ ‎آوریم.‏
امروزه تعاریف متعددی از معماری سازمانی موجود است. تعریف معماری سازمانی که تو سط
" Open Group" ارائه شده از ‏این قرار است:
" معماری‎ ‎سازمانی عبارت است از شناخت تمام‎ ‎عناصری است که‎ ‎‏سازمان‎ ‎را تشکیل می دهند و بیانگر نحوه ارتباط عناصر ‏مذکور با یکدیگر می باشد."

 

تعریف عناصر :
منظور از عناصر همه اجزایی است که حوزه، مردم،‎ ‎فرآیندها، حرفه و فناوری را ‏در بر می گیرند. در این حالت مثالهایی از ‏عناصر از این‎ ‎قرارند: راهبردها، پیشرانه های حرفه، ‏اصول، ذینفع ها، واحدها، مکان ها، بودجه ها،‎ ‎حوزه ها، توابع، وظایف، ‏فعالیتها، خدمات، اطلاعات، ‏ارتباطات، برنامه های کاربردی،‎ ‎سیستم ها، زیر ساختها و غیره.....‏

 

تعریف سازمان :
‏ به‏‎ ‎هر گونه اجتماعی از ساختار ها که‎ ‎مجموعه مشترکی از اهداف / اصول داشته باشند می توان سازمان اطلاق نمود. در این‎ ‎حالت، یک سازمان می تواند یک شرکت کامل و یا بخشی از شرکت باشد، سازمان دولتی،‎ ‎اداره منفرد، یا یک شبکه از سازمانها با ‏فواصل جغرافیایی باشد که ‏توسط اهداف‎ ‎مشترکی به هم پیوند خورده اند. ‏

معماری سازمانی، ‏‏ مکانیزمی را برای‏ ارتباطات بین عناصر ضروری و عملکرد‎ ‎‏سازمان ایجاد می کند. در‎ ‎نتیجه اطلاعات ‏متمرکز، قابل اطمینان و هماهنگ‎ ‎درباره محیط سازمان ‏بدست می آید. اطلاعات جامع و با کیفیتی که برنامه معماری‎ ‎سازمانی ‏فراهم می کند، پاسخ به تغییرات و در نتیجه تصمیم گیری را برای سازمان تسهیل‏‎ ‎می نماید و در نهایت، به دلیل این‏که معماری ‏سازمانی به‏ سازمانها امکان نسخه‏‎ ‎برداری دقیق از اطلاعات و دقت در صحت اطلاعات را میدهد، مدیران قادرند نرح بازگشت اطلاعات‎ ‎سازمانی را بهبود بخشیده و منبع مطمئنی برای نگهداری‎ ‎اطلاعات ایجاد نمایند. تمرکز بروی ‏EA‏ ، تمرکز ارزش افزوده بروی ‏‏حرفه در ترم های ‏ROI‏ ( بازگشت به‎ ‎اطلاعات ) و همزمان با آن وبه صورت موازی بروی ‏فناوری برای کاهش پیچیدگی و هزینه‎ ‎ها ست.‏‎ ‎

 

http://www.enterprise-architecture.info/: به نقل از

 

چارچوب:‏
از دیدگاه معماری چارچوب ابزاری برای اندیشیدن سازماندهی شده می باشد. این ابزار برای معماری سازمانی ‏عبارت است از یک ساختار منطقی برای دسته بندی و ساماندهی مدل های توصیفی که برای مدیریت سازمان و ‏به همان میزان برای توسعه سیستم های سازمانی دارای اهمیت هستند.‏

به نقل از : Inmon, W., J. A. Zachman, J. G. Geiger. Data stores, data warehousing
and the Zachman framework, Managing enterprise knowledge. McGraw-Hill.
1997.

 

سازمان گسترده:‏
عبارتست از سازمانی که دارای محدوده کاری متنوع و توزیع شده باشد و تحقق رسالت از پیش تعریف شده ای را ‏دنبال نماید. در این صورت سازمان گسترده شامل منابع متعدد نظیر نیروی انسانی، سازمان های مرتبط و فناوری ‏است که می باید عملکرد آنها را هماهنگ کند و اطلاعات مشترک جهت تحقق رسالت های مشترک نشر دهد.

http://www.enterprise-architecture.info/: به نقل از

 

معماری سامانه‌ها :‏
هم‌بندی مؤلفه‌های سامانه‌ای (درون و برون سامانه‏ای) .

به نقل از : مقاله برنامه ریزی و مدیریت راهبردی ‏فناوری اطلاعات با استفاده از ‏ فناوری معماری اطلاعات ‏‏

 

معماری فناوری اطلاعات:‏
یک چارچوب یک‌پارچه برای ارتقا یا نگه‌داری فناوری موجود و کسب فناوری‏های اطلاعاتی جدید برای نیل به ‏اهداف راه‌بردی سازمان و مدیریت منابع آن (قانون کلینگر-کوهن)‏

به نقل از: Office of Managmenet and Budget. Clinger-Cohen Act. USA. 1996.

 

معماری مبنا:‏
‏ مجموعه ای از محصولات است که وضع موجود فناوری اطلاعات در سازمان گسترده را توصیف می کند ، ‏همچنین فرایند های کارهای جاری و بستر فنی سازمان را ثبت می نماید. از اینرو به معماری مبنا "آنچنان که ‏هست" نیز می گویند.

 

معماری مرجع:
هر موضوعی برای خود مدل مرجع دارد. معماری مرجع مبتنی بر مدل مرجع است. اگر مدل مرجع را به ‏مولفه‌های نرم‌افزاری نگاشت نماییم بگونه‌ای که گردش اطلاعات بین این مولفه‌ها را بتوان نشان داد معماری ‏مرجع بوجود آورده‌ایم. طبیعتاً این مولفه‌های نرم‌افزاری عامل پیاده‌سازی وظیفه‌مندی تعریف شده در مدل مرجع ‏می‌باشند. به بیان دیگر در مدل مرجع مولفه‌های مورد نیاز و تعریف آنها مشخص گردیده است. همچنین وظیفه ‏این مولفه‌ها و ارتباط آنها تعیین گردیده است. در صورتیکه بتوان یک نگاشت نرم‌افزاری میان این مولفه‌ها و ‏مولفه‌های نرم‌افزاری برقرار نمود یا به عبارت دیگر برای این مولفه‌ها نرم‌افزار طراحی کرد و ارتباط میان این ‏مولفه‌ها و مولفه‌های نرم‌افزاری را تعیین نمود آنگاه به یک معماری مرجع دست خواهیم یافت.‏
بنابراین نقش مدل مرجع تقسیم وظیفه‌مندی‌ها و شناسائی مولفه‌هایی با وظایف مشخص می‌باشد، در حالی که ‏نقش معماری مرجع انطباق این مولفه‌ها با بخش‌های نرم‌افزاری و برقراری نگاشتی مابین آنها است. این نگاشت ‏الزاماً یک به یک نیست. بنابراین می‌توان گفت معماری مرجع ابزاری است که در اختیار فراهم‌کنندگان راهکار ‏می‌تواند قرار داشته باشد تا بتوانند با کمک و بکارگیری آن برای هر صورت مسئله مشابه‌ای در حوزه معماری ‏مرجع راهکاری مناسب با آن ارائه نمایند.‏

 

معماری مطلوب :
مجموعه ای از محصولات است که وضع نهایی فناوری اطلاعات در سازمان گسترده را ترسیم می کند. از اینرو به ‏معماری مطلوب " آنچنان که باید باشد" نیز می گویند.‏
 

 به نقل از: کتاب برنامه ریزی استراتژیک فناوری اطلاعات و ارتباطات نوشته دکتر علیرضا علی احمدی، مهدی ابراهیمی و حجت سایمانی ملکان

کتاب خاطرات استاد حسین لرزاده

 ماجرای معماری سنتی ایران در

خاطرات استاد حسین لرزاده

به کوشش حسین مفید و مهناز رئیس زاده انتشارات مولی

چاپ اول: 1385

شمارگان: 2000 نسخه

لیتوگرافی: تصویر

چاپ: ایران مصور

شابک:1 -96-5996-964

تعداد صفحات : 240 صفحه

قیمت: 35000 ریال

کتاب حاضر خلاصه ای از کتاب 2 جلدی "احیای هنرهای از دست رفته" حسین لرزاده است که توسط مولفین با نثر و مطالب جدیدتری پیرایش شده است.

فهرست مطالب:

 

مقدمه 

 

فصل 1. از تولد تا شروع کارهای ساختمانی

 

فصل 2.کاخ مرمر

 

فصل 3. عمارت های سعدآباد

 

فصل 4. ساختمان های بیوتات سلطنتی

 

فصل 5‌‌. از صفی آباد تا رامسر 

 

فصل 6. بارگاه ابا عبدالله الحسین و ...

 

فصل 7‌. رویدادهای اجتماعی و زندگی خانوادگی

 

فصل 8‌. فعالیت های خانه سازی

 

گزیده اشعار 

تصویر ها، نشان ها ، دستنوشته ها و مسوده ها

این کتاب را از فروشگاه کتاب پرهام  (خیابان انقلاب، ابتدای خیابان 12 فروردین، پلاک 2/2 ) تهیه فرمایید.

بیش از همه معماران مقصرند- بخش اول

گفتگو با کیومرث مسعودی جامعه شناس شهر در مورد هویت شهرهای ایرانی
 
گفت‌وگوی بیژن روحانی با کیومرث مسعودی، - بخش اول
منبع: رادیو زمانه

تا کنون در بخشی از برنامه‌های میراث فرهنگی، به وضعیت معماری و شهرسازی معاصر و آشفتگی‌های موجود در آن اشاره کردیم. برخی ریشه‌ی این بحران را در قطع رابطه‌ی منطقی با معماری گذشته می‌بینند و بعضی دیگر این نظریه را اصلاً قبول ندارند. کیومرث مسعودی پژوهشگر و جامعه‌شناس شهری‌ست که در زمینه‌ی فضاها و هویت شهری، حاشیه‌نشینی، و هویت شهری تحقیق می‌کند و پیش از این نیز چند مقاله برای سایت اینترنتی زمانه درباره‌ی بحران هویت شهری در دوران معاصر نوشته است.ستقبال از این بحث‌ها باعث شد که ما از آقای مسعودی دعوت کنیم که به‌صورت تلفنی از تهران در برنامه‌ی ما حضور داشته باشد. بحث را با او از اینجا شروع کردیم که:
وقتی ما از بحران هویت شهری صحبت می‌کنیم، ممکن است به نظر بسیاری، تکیه به هویت گذشته به معنای نادیده گرفتن نیازهای امروز باشد. آیا اصلاً حفظ این هویت با پاسخ‌دادن به نیازهای جدید در تضاد است؟

در وهله‌ی اول ناچار هستیم از مسئله‌ی هویت یک تعریف خیلی ساده‌ ارائه بدهیم که این تصور اشتباه پیش نیاید که ما خواهان این هستیم که سنت‌های ساختمان‌سازی یا شهرسازی گذشته، بدون توجه به نیازهای امروز شهروندان ادامه پیدا بکند. اگر درمورد هویت شهری یا هویت معماری صحبت می‌کنیم، منظور در واقع یک نظام‌یافتگی ساختاری و کاربردی در شهر و یک انتظام در معماری شهر است. نه اینکه خانه‌های ما مثل سابق و مثل «خانه‌ی قمرخانم» باشد، یعنی حوضی وسط حیاطی و دورتادورش هم چندین اتاق . چنین چیزی مورد نظر نیست. حتا برگشتن به چهل‌- پنجاه سال گذشته هم نه‌تنها تصور غلطی‌ست، بلکه امری محال ودست‌نیافتنی‌ست. آن چیزی که از آن به عنوان هویت نام می‌بریم این است که نظام شهرسازی ما یا نظام معماری ما چه تناسبی با وضعیت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شهروندان دارد.
اگر این تناسب وجود داشته باشد، به یک هماهنگی دست پیدا می‌کنیم که به آن می‌گوییم هویت. اگر این هماهنگی از دست برود و دچار آشفتگی بشود، کما اینکه الان در شهرهای کشور و به خصوص در کلان‌شهرها با چنین وضعیتی مواجه هستیم، این را می‌گوییم بحران هویت یا بحران فرهنگی شهرنشینی و شهروندی. این که نمای ساختمان‌ها باهم هماهنگ باشد یا به لحاظ مصالح ما مصالح خاصی را دستورالعمل یا بخشنامه کنیم که مورد استفاده قرار بگیرد، اینها در واقع هویتی را به‌وجود نمی‌آورند. وقتی شما در طی سی‌سال گذشته با انبوه مهاجرت از روستاها و شهرها به کلان شهرها مواجه هستید چه توقعی از هویت دارید؟ وقتی ساختمان‌سازی و شهرسازی ما تبدیل می‌شود به موضوع سوداندوزی بورس‌بازان و سرمایه‌داران گردن‌کلفت، در واقع چه تصور و توقعی می‌شود از هویت شهری داشت؟ آن کسانی که ذی‌نفع هستند در این مسأله، یعنی شهروندان، من به سه گروه تقسیم‌شان می‌کنم. گروهی که ذی‌نفوذ هستند، یعنی درواقع عملاً آنها هستند که شهرها و ساختمان‌سازی و معماری ما را رقم می‌زنند. گروه دوم به‌اصطلاح آن عمده‌ی شهروندان هستند که حتا برای ساخت واحد مسکونی خودشان مورد مشورت قرار نمی‌گیرند. گروه سوم انبوه حاشیه‌نشین‌ها هستند که فاقد اهرم‌های اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی برای تأثیرگذاری بر روند پروسه‌ی شهر یا معماری و ساختمان هستند. با توجه به این سه‌ عامل، زمانی که ساختمان به یک کالا و شهر به محلی برای سود‌اندوزی تبدیل شود، طبیعی‌ست که کالای مسکن مورد مصالحه برای کسب درآمد و سود بیشتر قرار می‌گیرد، و بالطبع اینجا مسأله‌ی هویت به یک مسأله‌ی تجملی و لوکس تبدیل می‌شود.

آقای مسعودی همان طور که در برنامه‌های قبلی ما و نیز در صحبت‌های پیشین‌ و مقالات شما نیز اشاره شد،‌ این تغییر چهره و ساختار شهری در ایران خیلی آرام از دوره‌ی قاجار شروع شد و یک روند خیلی بطئی و آرام داشت. اما در دهه‌های چهل‌ـ پنجاه همین قرن حاضر است که شتاب می‌گیرد و در حقیقت همه‌جانبه می‌شود. علت این فراگیرشدن را در چه می‌بینید؟ در رشد اقتصادی و مرفه شدن جامعه یا در فراهم شدن زمینه‌ی آشنایی بیشتر با دست‌آوردهای غرب برای شهروندان ایرانی؟

شما یک چیزی را به‌درستی اشاره کردید. تا اوایل دهه‌ی پنجاه ما با یک مهاجرت بسیار بطئی به شهرها مواجه بودیم. به همین دلیل روند تحول در داخل شهرها خیلی کند بود. ولی بعد از دهه‌ی پنجاه به بعد و سپس با وقوع انقلاب و جنگ تحمیلی عملا روند مهاجرت‌ها به‌صورت سیل‌آسا به سمت شهرهای بزرگ شروع شد. با توجه به فقدان مدیریت کارآمد و باتجربه و با توجه به فقدان جمع بندی تجارب گذشته، مسأله‌ی توسعه‌ی شهری به صورت لگام‌گسیخته و مدیریت‌نشده باعث شد که با وضعیت کنونی رودررو شویم. شما به این امر توجه داشته باشید، یکی از موضوعات مهم انقلاب ۵۷ مسأله‌ی حاشیه‌نشینان بود. در طرح جامع فرمانفرما که در سال ۴۸ به تصویب رسید، مسأله‌ی محدوده‌ی ۵ساله با محدوده‌ی ۲۵ساله مطرح شد. محدوده‌ی ۵ ساله، خب، محدوده‌ی کوچکی بود که جوابگوی مهاجرت های گسترده‌ی بعد از اصلاحات ارضی بعد از دهه‌ی چهل را نمی‌داد. در نتیجه تعداد خیلی زیادی از جمعیت ساکن در شهر اصلی تهران در حاشیه‌ها ساکن شدند، به اسم خارج از محدوده. و طبیعی‌ست که با وقوع انقلاب این مرز و سد برداشته شد و یک‌باره جمعیت شهر تهران شاید دوبرابر شد. بالطبع کسانی که برای یک زندگی حداقل از مناطق کمترتوسعه‌یافته مهاجرت کرده بودند، همان آلونک و سرپناه درحاشیه‌ی شهر تهران برایشان مطلوبیت بیشتری داشت نسبت به آنچه در روستا داشتند یا...

یعنی همان حاشیه‌نشینی غنیمتی بود برایشان؟

بله! پس مسأله‌ی هویت برای آنها مطرح نبود. آن گروهی که می‌بایست به عنوان شهروندان شهر تهران، شهر تبریز یا اصفهان و شیراز و یا هر شهر دیگر، از ارزش‌های معماری گذشته‌شان دفاع بکنند، آنها هم در موقعیت ضعیف سیاسی قرار گرفته بودند. در واقع جریانی وجود نداشت که بتواند به این مهاجران گوشزد کند که باید به یک‌سری نورم‌ها یا یک‌سری استانداردها، چه به لحاظ فرهنگی و چه به لحاظ فنی باید احترام بگذارند و رعایت بکنند. همین الان هم ما بعد از ۲۰ سال، بعد از اینکه تمام آن دوره‌ی پرآشوب انقلاب و جنگ و غیره را گذرانده‌ایم، و از یک سازمان‌یافتگی اداری برخوردار هستیم، هنوز ما حتا توسط فرهیختگان‌مان، معماران و شهرسازان‌مان مجموعه‌‌ای تحت عنوان یک «رویکرد» یا «نگرش» نسبت به هویت شهری و معماری شهری چیزی در دست نداریم. خب، چطور توقع داریم که آن انبوه مهاجران بیایند و هویت شهری را اصلاً ببینند چه هست! کسانی که آشنایی با آن ندارند و اصلاً مسأله‌شان نیست.

شما در صحبت‌هایتان به سیل مهاجرت به تهران و کلان‌شهرها اشاره کردید و اینکه این مهاجرت از روستاها انجام شد و به هرحال مسائلی که در اصلاحات ارضی و انقلاب سفید این مسائل را شدت بخشید. یک تئوری وجود دارد، که قطعاً شما هم با آن آشنایی دارید. در بررسی تاریخ شهرنشینی در ایران یک نوعی نگاه هست که شاید به اسم «روستا علیه شهر»‌ معروف باشد. این تئوری در حقیقت می‌گوید هر وقت شهرهای ما به یک انسجام نسبی از لحاظ ساختاری و از لحاظ شکلی و عملکردی رسیدند، معمولاً حاشیه‌نشینی یا روستانشینی یا حتا اگر کمی در تاریخ عقب‌تر برویم، قبایلی که شهرنشین نبودند، شهرها را مورد هجوم قرار دادند. حالا در گذشته هجوم می‌تواند با جنگ همراه باشد، در تاریخ معاصر ممکن است این هجوم شکل سیل مهاجرت و به همراه آوردن یک فرهنگ جدید را به‌خودش گرفته باشد. شما این نظریه را در قالب وضعیت معاصر چطور می‌بینید؟ آیا می توانیم این وضعیت را هم در ادامه‌ی همان تئوری «روستا علیه شهر» صورت‌بندی کنیم؟

خیلی صریح بگویم، این نظریه را من غلط می‌دانم. درست است که اقوام توسعه‌نیافته به مراکز توسعه‌یافته هجوم می‌آوردند. در گذشته این طوری بود. برای چی این کار را می‌کردند؟ برای اینکه از ثروت انباشته ‌شده در شهرها و در مناطق توسعه‌یافته بهره‌مند بشوند. هجوم می‌آوردند، قتل و غارت می‌کردند و دست به یغما می‌بردند. حالا برخی‌شان همان جا ساکن می‌شدند و برخی‌شان ول می‌کردند می‌رفتند. این تفاوت دارد. الان یا در طی این چند دهه‌ی اخیر مردم ساکن جوامع توسعه‌نیافته برای اشتغال به جوامع توسعه‌یافته مهاجرت می‌کنند. آن زمان با قدرت نظامی هجوم می‌آوردند، آتش می‌زدند، نابود می‌کردند، تخریب می‌کردند. واقعیت این است که من بسیار گله‌مند هستم از دوستان شهرساز و معمار خودم که در مقالات‌شان عامل تخریب شهری یا از بین‌رفتن هویت شهری را مهاجرت روستاییان می‌دانند. خب درست است، این وضعیت وجود دارد. ولی علتش آن نیست، علتش...

در حقیقت باید بپرسیم ما در برابر آن چه کار کردیم...

درست است. خب اینها که واقعاً مظلوم واقع شده‌اند. با حداقل امکانات می‌آیند در اطراف شهرهای بزرگ، بدون کوچک‌ترین چشم‌داشتی از دولت یا از اقشار پردرآمد، خودشان یک آلونکی سر پا می‌کنند، به مشاغل پست تن می‌دهند، حقوق شهروندی ندارند، حداقل حقوق اجتماعی را هم که ندارند و... با تمام این سختی‌ها می‌سازند و به نظر من یکی از نیروهای عمده در عمران و توسعه‌ی ملی کشور همین نیروهایی هستند که ما همیشه با بغض بهشان نگاه می‌کنیم به عنوان اشغالگر. شهر من خرم‌آباد را می‌گویند عشایر اشغال کرده‌اند بعد از انقلاب. خب اینها چه بکنند؟ اینها برای یک زندگی بهتر به مناطق توسعه‌یافته آمده‌اند! مگر در کشورهای دیگر، در اروپا این‌طور نبوده؟ خب اینها را آوردند جذب صنایع کردند، جذب مراکز مدرن اقتصادی کردند. اینها هم به مرور در واقع نشانه‌هایی از آن پایگاه و جایگاه اجتماعی‌ـ اقتصادی را بروز دادند، صاحب فرهنگ شدند، صاحب هویت شدند و خودشان مدافع هویت شدند و این فرصت بود. در واقع عدم کفایت افراد هست که این فرصت را به تهدید تبدیل می‌کند. این امر در مقیاس ملی همین موضوعی‌ست که الان با آن روبه‌رو هستیم.
مثال طرح "نواب" در تهران را در نظر بگیرید. پروژه‌ای که جزء طرح جامع بود به بزرگ‌ترین و باتجربه‌ترین مشاورهای ایران دادند. خب شما ببینید، واقعیت چه افتضاحی شده است. آیا این همان هویت معماری‌ست که ما قرار بوده به لحاظ علمی به آن دست پیدا بکنیم؟ این هویت شهری‌ است که قرار بود به آن دست پیدا بکنیم. جامعه‌ی مهندسان مشاور ۴۰۰ـ ۳۰۰ مشاور معمار شهری عضو دارد. انجمن صنفی شهرساز داریم، انجمن صنفی معمار داریم، انجمن صنفی نمی‌دانم فلان داریم. خب ما کدام بیانیه را داده‌ایم که آقاجان باید شهرهای ما این‌طوری باشد؟ باید معماری ما آن‌طوری باشد! عملاً مگر غیر از این است که وقتی به من به عنوان معمار، یک نفر مراجعه می‌کند، یک تازه به‌دوران رسیده که زمین‌های روستایی‌اش را فروخته و حالا میلیارد شده و به من مراجعه می‌کند، من مثل بوردا و مجلات مُد لباس، ساختمان نشانش می‌دهم. به او می‌گویم دوست داری کدام ساختمان را برایت بسازم. خب من هستم که دارم این کار را انجام می‌دهم و جالب است که وقتی به دوستم می‌گویم چرا این کار را می‌کنی، می‌گوید من نکنم یکی دیگر این کار را می‌کند.

رفع مسئولیت می‌کنند در حقیقت.

درست است. این فرهیختگان این جامعه هستند. به نظر من بیش از شهرداری، بیش از سیاستمدارها، بیش از مهاجران، خود ما، معمارها و شهرسازان، مقصریم در این وضعیت.

پل مقوایی شیگروبن

شیگروبن که همه او را با خانه های مقوایی اش می شناسند در جدیدترین کار خود، پل موقتی مقوایی را روی رودخانه گاردن در جنوب فرانسه ساخته است. این سازه 5/7 تنی از 281 قطعه تیوپ مقوایی با مارک تجاری شیگرو که هر یک قطری برابر 4 اینچ و ضخامتی معادل 47 /0 اینچ دارند، ساخته شده است. این پل معبری را در نزدیکی پن دوگارد، یکی از پلهای روم باستان که هم اکنون در لیست میراث جهانی یونسکو قرار گرفته است، فراهم می کند.

بن معتقد است، مقوا تضاد مهیجی را در کنار سازه سنگین سنگی ایجاد کرده و شکل پل بر مبنای قوس رومی باعث ایجاد یک هارمونی گردیده است. پله های این پل از کاغذ ها و پلاستیک های بازیافتی ایجاد گردیده اند. بن ادامه می دهد:" من مقوا را انتخاب کردم برای اینکه سبک وزن است و به راحتی می توان آن را پیاده کرد و مواد در محل به آسانی پیدا می شد."

یک تیم 24 نفری از دانشجویان معماری فرانسه و نیز سه دانشجوی ژاپنی در یک ماه وی را در برپایی این پل همراهی کردند. آنها برای سنجش مقاومت پل از بالنهای آبی با وزن 5/1 تن استفاده نمودند تا مطمئن شوند پل تحمل وزن 20 نفر را خواهد داشت.

منبع: آرک نویز

برندگان دوره دهم جایزه معماری آقاخان

NINE PROJECTS RECEIVE
2007 AGA KHAN AWARD FOR ARCHITECTURE

چهارم سپتامبر 2007، طی مراسمی در شهر کوالالامپور مالزی، نه برنده جایزه معماری آقاخان معرفی شدند. جایزه معماری آقاخان در سال 1977 بنیانگذاری شد و امسال پایان دوره دهم و سالگرد 30 سالگی این جایزه معتبر معماری است.

 

در این دوره، 343 پروژه بررسی شدند و از این میان 27 پروژه توسط کارشناسان بین المللی مورد بازدید و ارزیابی قرارگرفتند. هیات داوران، 9 پروژه را که در عین درنظر گرفتن ارزشهای موجود در محیط اطراف پروژه،  دارای بالاترین استانداردها در طراحی معماری هستند، برای دریافت جایزه معرفی کردند.

برندگان سال 2007 جایزه معماری آقاخان از این قرارند:
میدان سمیر کثیر، بیروت، لبنان
باززنده سازی شهر شیبام، یمن
بازار مرکزی، کودوگو، بورکینوفاسو
دانشگاه فنی پتروناس، بندر سری اسکندر، مالزی
مرمت مجموعه امیریه، ردا، یمن
برج مسکونی مولمین رایز، سنگاپور
سفارت پادشاهی هلند، آدیسابابا، اتیوپی
باززنده سازی شهر محصور، نیکوزیا، قبرس
مدرسه دررودراپور، دیناجپور، بنگلادش

 برای شنیدن خبری در همین رابطه به سایت رادیو زمانه مراجعه کنید.

 برای مطالعه اصل خبر به سایت آرکنت مراجعه فرمایید.

داوران دوره دهم جایزه، در ماه ژانویه 2007 معرفی شده بودند.

منبع: خشت و خورشید

سال نو مبارک

با کمی تاخیر

من مسافرت بودم و دسترسی به اینترنت نداشتم و البته اگرم داشتم اجازه نداشتم.

خوب تو سفر باید به خانواده برسیم

و البته بعد سفر یک روزه کامل خوابیدم

امیدوارم سال جدید برای جامعه معماران و هنردوستان سالی پر از ابتکارات و روشنایی و نگاهی تازه به فضاهای اطرافمان داشته باشیم و با طرح های نو معماری را گسترش دهیم

سالی پربار و سرشاز از موفقیت برای تمامی دوستان آرزومندم

سربلند و شادآب باشید