مطالب معماری Architecture Topics

مطالب معماری Architecture Topics

نوشته هایی بر اساس نفسهای یک معمار --- استفاده از مطالب تنها با ذکر نام وبلاگ مجاز می باشد
مطالب معماری Architecture Topics

مطالب معماری Architecture Topics

نوشته هایی بر اساس نفسهای یک معمار --- استفاده از مطالب تنها با ذکر نام وبلاگ مجاز می باشد

"آموزش معماری در ایران" از نگاه دکتر محمد منصور فلامکی

این شهر در حال حاضر در سیطره چه کسانی است؟!!!!!!!!!


در کشور ایران به هیچ عنوان فضایی برای نقد علمی وجود ندارد. در حال حاضر، تضادی که بین اساتید و متخصصان دارای گردن ستبر ( اگر بگوییم گردن کلفت، ممکن است ناراحت شوند ) وجود دارد، مانع از انجام پروسه نقد و بررسی میشود و به هیچ عنوان معلوم نیست که این گروه اصلا نقد را می پذیرند یا خیر؟!
سایت مطالب معماری Architecture Topics در نشستی با حضور استاد محمد منصور فلامکی ؛ به موضوع فضای نقد در معماری و شیوه آموزش معماری در دانشگاه های کشور پرداخت.
استاد فلامکی با آن روحیه و حال و هوای خاص و منحصر به فرد خودشان به شکل کامل این فضا را به نقد کشیده و دغدغه های خودشان را مطرح نمودند.

دانشجویان، همان چیزی را که مدنظر استاد و به دلخواه و سلیقه اوست، برایش ترسیم می کنند
موضوع مهمی که اتفاقا بسیار تاسف برانگیز هم است، تنبلی معماران و به ویژه معلمان معماری است. یک معلم معماری چه چیزی را تدریس می کند؟ متاسفانه ، معلم معماری، معماری درس نمیدهد، او در زمینه معماری چیزهایی می گوید که اگر یک معمار، از آن آگاهی نداشته باشد، نمی تواند طراحی کند. معلم ابزارهای فکری متکی بر تجربه های کم و بیش ملموس را عنوان می کند و بعد ، تجربه های به دنیا آورده شده به عنوان نظریه که لزوما ساخته هم نشده اند را هم برای شما عنوان می کند.
 به هیچ عنوان یک استاد نمی تواند تمام دانشجویان را با یک سوژه واحد پرورش بدهد و خلاقیت را در آن ها شکوفا کند. متاسفانه دانشجویان همان چیزی را که مدنظر استاد و به دلخواه و سلیقه اوست، برایش ترسیم می کنند و تحویل می دهند و این دانشجویان با این شیوه، هیچ وقت معمار نمی شوند، و آن استادی هم که اینگونه تدریس می کند، خدا میداند که چه خطای بزرگی مرتکب می شود.
پرورش دانشجو توسط استاد،یک پرورش حکمی نیست
یک معلم معماری، اگر بخواهد در یک آتلیه با بچه ها کار کند، از پیش، قطعی باید بداند که آنها بایستی یک محاوره دو نفره را انجام دهند، که تفاوت اصلی شان، شاید برخورداری از میزان تجربه های متفاوت است. هر دو صاحب مغز هستند و مغز هر دو نفر هم کار می کند، ولیکن معلمان معماری در ایران، به هیچ عنوان اینکار را انجام نمی دهند. یک استاد در مقابل 50 نفر دانشجو، از طرفی دیگر، اغلب این اساتید، کسانی هستند که هم در ایران و هم در کشورهای دیگر تجارب زیادی را کسب کرده اند و دارای بینشی باز هستند که این بینش، پرورش دهنده یک معمار است، ولیکن این پرورش، پرورش حکمی نیست. یعنی اینکه، استاد دعوت می کند به دانستن چیزهایی که یک معمار باید بداند، ولی متاسفانه این طرز تفکر به هیچ وجه در ایران حکمفرما نیست و نتیجه ی آن می شود، معماری حال حاضر.
خوان بعدی؛ دانشجوی خوش ذوق، کارفرمای ناآگاه
حالا وارد مرحله بعد می شویم، وقتی یک فارغ التحصیل معماری به محیط کار و اشتغال وارد می شود، باید خیلی خوش شانس باشد تا یک کارفرمای خوب با او همکار شود و به او اجازه دهد که طرح مقبول خودش را روی صحنه شهر پیاده کند، آیا واقعا این اتفاق رخ می دهد؟؟؟!!!!!
معماری کشور مغرب،الگوبرداری از معماری شهر سمنان
زمانیکه معماری بومی مغرب را در سطح شهرهای در حال رشد مشاهده می کنیم، می بینیم که بسیار شبیه معماری کشورمان است. برخی از شهرهای این کشور، در معماری ، خیابان سازی، رنگ گذاری روی بنا و همچنین پنجره گذاری، بسیار شبیه شهر سمنان و تا حدودی شبیه ورودی های شهر تهران است. موارد مشابه در این زمینه در دیگر کشورهای دنیا نیز مشاهده شده است و این ، نشان از قدمت دانش معماری در ایران زمین دارد و این موضوع ، مسئولیت سنگینی را بر دوش همه افراد می گذارد.
بحث معماری نو، مانند گفتن یک شعر نو است
بحث معماری نو، مانند گفتن یک شعر نو است، ولی ممکن است برای برخی افراد آزاردهنده باشد، یک نمایشنامه نو و نواندیش هم، ممکن است برای عده ای آزاردهنده باشد، اما برای چه کسانی؟! برای کسانیکه عادت کرده اند با خمودگی زندگی کنند و این موضوع در همه جا صادق است.
من فکر می کنم که اگر قرار باشد که نگرانی ما در حوزه ی نقد معماری برطرف شود، در گام اول باید برویم به سراغ افرادی که صاحب فکر هستند، زاینده فکر هستند و تدوین کننده فضای فکری دیگران و به خصوص جوانان هستند.
متاسفانه اغلب دانشجویان، دانش خود را از منابع بی رابطه می گیرند
دانشجویان در حال حاضر به دلیل دسترسی به اینترنت ، همه چیز را می دانند و به روی خودشان هم نمی آورند که در بعضی از زمینه ها از ما معلم ها جلوتر هستند و در زمان امتحان، آن بخشی را ارائه می کنند که استاد نمی داند، او هم خوشحال می شود و به آن ها نمره قابل قبول می دهد، ولیکن این دانشجویان، خود سرگردان می مانند، برای اینکه دانش خود را از منابعی می گیرند که هیچ ارتباطی با فضای فرهنگی اجتماعی ما ایرانی ها ندارد و با محیط زندگی ما بی رابطه است، البته ناگفته نماند که این موارد برای خودشان بسیار غنی هستند، ولیکن اگر بخواهند وارد فضایی دیگر بشوند، باید جامه مکانی خودشان را از تن بیرون کنند و یا آنقدر انتزاعی شوند که در هر مکان دیگری قابل استفاده باشند. ما مخالف ورود این قبیل دانش ها نیستیم، اما آیا ما برای بومی کردن این موارد کاری می کنیم؟؟؟!!!
واقعیت انکارناپذیر این است که ما در حال حاضر وضعیت مطلوبی نداریم و مهم ترین مسأله ما فعلا آموزش است و متاسفانه آموزش های دانشگاهی و آکادمیک روز به روز بدتر می شود.
نکته دیگر این است که ما در حال حاضر در فضای مدیریتی بسیار بحرانی زندگی می کنیم. یعنی هنوز هیچ چیزی ثبات یافته نیست، برای اینکه منِ نوعی، نمیدانم مشاورِ جا افتاده من، در خفا با چه کسانی و چگونه رایطه دارد؟؟!!!
معماری، فراورده ای نیست که فقط از زمین خودش زاده شود
معماری، یک فراورده ای نیست که فقط از زمین خودش زاده شود، معماری از فضای زمانی و شهری زاده می شود و متکی به آن است، چه از دیدگاه تمهیدات فنی و رفاهی، چه از دیدگاه حجم گذاری، و از هر گوشه ای که به آن نگاه کنیم، معماری متکی به شهر است و خودش همینطوری به دنیا نمی آید.

نظرات 1 + ارسال نظر
نرگس دوشنبه 30 خرداد 1390 ساعت 08:34

خیلی خوب گفتن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد