مطالب معماری Architecture Topics

مطالب معماری Architecture Topics

نوشته هایی بر اساس نفسهای یک معمار --- استفاده از مطالب تنها با ذکر نام وبلاگ مجاز می باشد
مطالب معماری Architecture Topics

مطالب معماری Architecture Topics

نوشته هایی بر اساس نفسهای یک معمار --- استفاده از مطالب تنها با ذکر نام وبلاگ مجاز می باشد

چرا محله ها کمرنگ شده اند؟

حرف اول – " قدیم ها در شهر امنیت نبود، برای همین خود مردم حواسشان به محله بود که یک وقت غریبه رفت و امد نکند. .هرکس داخل محله می شد جوان های سرگذر، جلویش را می گرفتند و می پرسیدند با چه کسی کار دارد و چرا به محله انها امده است؟ غریبه هم اگر اصطلاحا دست پایین را می گرفت و جواب سوال ها را درست و حسابی می داد که هیچ،در غیر این صورت همه می ریختند سرش و حسابی کتکش می زدند. یادش به خیر..." پدرم از خاطرات کودکیش تعریف می کند و من سعی دارم از خلال انها تجربه زندگی در "محله" را بفهمم. در همین حال و احوالیم که تلویزیون اعلام می کند حسین پناهی، هنرپیشه کشورمان درگذشت و بعد توضیح می دهد که جنازه او چند روز در منزلش ماند، آن قدر که باد کرد و همسایه ها از بوی تعفن ناشی از متلاشی شدن جسد، تازه متوجه مرگش شدند. صحبت های "حاج ابراهیم " در سرم می پیچد ، آنجا که می گفت: " شب اول قبر از انسان درباره همسایه اش می پرسند.آدم حتی در قبال گرسنگی همسایه اش تا 40 در آن طرف تر مسئول است!"


کشور ما از دیرباز با ساختاری محله ای اداره می شده و تجربه شهرنشینی در اینجا با محله ها و زندگی در قالب آنها همراه بوده است، پس چگونه است که امروز آنها تا به این حد کمرنگ شده اند؟ عوامل مختلفی در این بین نقش دارند که از جمله آنها می توان به این موارد اشاره کرد: 1- گسترش رسانه ها: امروز رسانه ها، امکان رابطه فاصله دار را برای افراد ممکن کرده اند و ما می توانیم در هر نقطه جغرافیایی نشسته و با تصوری فرضی از یک شخص غایب ارتباط برقرار کنیم.به عبارت بهتر "اطاق نشیمن ما امروز نقطه تلاقی امواج جهانی و محلی است." در دنیای قدیم که هنوز رسانه ها و به خصوص تلویزیون، عمومیت امروز را نداشتند افراد می بایست برای ارضاء نیاز به ارتباط خود از خانه خارج شده و به دنبال افرادی همگن، قابل اعتماد و نیز در دسترس برای رابطه می گشتند. 2- بالارفتن نرخ رشد و افزایش تراکم جمعیتی: ارتباط و تماس رودررو است که باعث ایجاد شناخت بین افراد شده و سنگ بنای تعاملات انسانی را تشکیل می دهد. هرگاه جمعیت در منطقه ای به قدری بالا رود که افراد همواره برای هم غریب مانده و امکان شناخت متقابل وجود نداشته باشد هرگز "دیگری" ها امکان تبدیل به "خودی" را پیدا نمی کنند و محله به عنوان مکانی مملو از خودی هایی قابل اعتماد شکل نمی گیرد. 3-مهاجرت ها و تنوع فرهنگی: پدیده مهاجرت، شهرهای امروز را به محل سکونت غریبه ها تبدیل کرده ، غریبه هایی که همسایگی با آنها همیشه با نوعی نگرانی همراه است. در چنین شرایطی،ساده ترین مکانیزم دفاعی در مقابل همسایه هایی با قومیت ها و فرهنگ هایی متفاوت، کاهش روابط و فاصله گرفتن از آنها جهت مصونیت از خطرات احتمالی آنهاست. 4- فردگرایی و تغییر ارزش ها : افراد در دنیای جدید فردگراتر شده اند به این معنا که بسیاری از رفتارهای جمع گرای دیروز را نمی پسندند و ترجیح آن ها، رابطه ای با حفظ فاصله مناسب است."فردگرایی،احساسی ملایم و سنجیده است که هر شهروند را به جدا کردن خود از توده همگنانش و کناره گیری از دایره خانواده و دوستان متمایل می کند.او با این جامعه کوچکی که مطابق میل و سلیقه اش تشکیل شده است شادمانه جامعه بزرگتر را ترک می گوید و آنرا به حال خود رها می کند." 5- اجاره نشینی: مالکیت و مدت سکونت در یک محله، ارتباط مستقیمی با میزان رابطه بین ساکنان دارد. اجاره نشینی باعث می شود که گروهی از ساکنان محله همیشه غریبه باقی بمانند و امکان تعامل،شناخت و همبستگی بین آنها و سایر اهالی محله کمتر گردد چرا که دیر یا زود، درنهایت آنها مستاجرند و رفتنی! 6- تغییر جایگاه زنان : با شاغل شدن زنان علاوه بر اینکه اوقات فراغت انها کمتر می شود صرف کاری که دارند درگیر مجموعه جدیدی از ارتباطات همکاری شده و دایره تعاملی خود را به شکلی متفاوت از زنان خانه دار تنظیم می کنند.کار آنها علاوه بر این باعث می شود که اغلب، کودک نیز در طول روز به مهد کودک سپرده شده و در دایره ای فراتر از محله دست به یافتن دوستان و همبازی های خود بزند،به طوری که از کودکان همسایه و بچه های محله بی نیاز گردد. 7- اشکال فردی شده دین: مناسک و مکان های مذهبی، در تشکیل و تقویت هویت محلی در محلات قدیمی نقش به سزایی داشته اند. برگزاری روضه ، نماز جماعت، مراسم های جشن و عزای مذهبی پختن و پخش کردن نذری و... همه و همه از جمله مواردی است که به تقویت روحیه جمعی و محلی اهالی منجر می شود. 8- برنامه های توسعه ای: خیابان کشی ها و تخریب یکسری فضاهای کارکردی بدون توجه به نقش و کارکرد آنها به عنوان یک فضای عمومی،یکی دیگر از مسائلی است که به تخریب محلات قدیمی منجر شده است . اینگونه طرح ها علاوه برآنکه با تخریب خانه ها تعدادی از خانواده ها را وادار به ترک محله می کنند،بین ساکنان باقی مانده نیز شکافی ایجاد کرده و باعث کاهش همبستگی و هویت محلی در بین آنها می شوند. 9- سازمانی شدن نیازها: تمام نیازهای مربوط به تامین امنیت، حل و فصل دعاوی، سیستم های قرض الحسنه، حمایت از آسیب پذیران، انجام نظافت و خدمات شهری وقتی که به وظایف نهادهای مشخص و تعریف شده ای تبدیل می شوند عملا محله، بخشی از کارکردهای خود را از دست می دهد. *** حرف آخر – در گذشته و به دلیل نقش بالای همسایه ها در زندگی هم، آنچه پیش از پرسیدن از قیمت ملک درخصوص آن سوال می شد، همسایه ها و فرهنگ آنها بود ولی امروز، شهر، شهر اقتصاد است و مهمترین عامل دخیل در محاسبات هم اقتصاد! امروز مکانیزم قیمت باعث می شود که همیشه محلات خاصی که در اصطلاح، از تشخص شهری بالاتری برخوردارند به افراد خاصی تعلق گیرند که الزاما هم فرهنگ و هم شغل نیستند و تنها بضاعت مالی یکسانی دارند. این مسئله کاملا برخلاف گذشته است که افراد به عامل همگنی فرهنگی، بیشتر از همگنی اقتصادی بها می دادند و محله، نقش زیادی در سبک زندگی شهری داشت، نقشی که این روزها تنها خاطره ای از آن در ذهن پدرانمان مانده و ما مانده ایم و تجربه متفاوتی از شهرنشینی که حتی از مردنمان نیز همسایه ها خبردار نمی شوند!

نظرات 2 + ارسال نظر
الناز یکشنبه 7 فروردین 1390 ساعت 00:59

ممنون از مطالب مفیدی که در وبلاگتون میذارین ...

سلام
خواهش میکنم
خوشحالم که مورد استفاده قرار گرفته

محمود دهقانی پنج‌شنبه 4 فروردین 1390 ساعت 03:50 http://dehgani.persianblog.ir

نوروز و سال نو را به جناب منفرد عزیز شادباش می گویم. آرزو دارم سالی پر از خوشبختی و نشاط در پیش رو باشد.

ممنون آقای دکتر دهقانی
سال نو شما هم مبارک باشد
سالی پر انرژی و فعالیتی نامحدود را برای شما و جامعه معماران آرزومندم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد