مطالب معماری Architecture Topics

مطالب معماری Architecture Topics

نوشته هایی بر اساس نفسهای یک معمار --- استفاده از مطالب تنها با ذکر نام وبلاگ مجاز می باشد
مطالب معماری Architecture Topics

مطالب معماری Architecture Topics

نوشته هایی بر اساس نفسهای یک معمار --- استفاده از مطالب تنها با ذکر نام وبلاگ مجاز می باشد

محله، نهادی برای پاسخ به سه نیاز

Neighborhood, an institution needs to respond to Tuesday


حرف اول – زیگموند باومن در کتاب "عشق سیال" خود می گوید: "شهر،محلی است که در آن غریبه ها با هم ملاقات می کنند.در مجاورت یکدیگر باقی می مانند و مدتی طولانی با هم تعامل می کنند بی آنکه دیگر برای هم غریبه نباشند...غریبه ها ابداعی مدرن نیستند ولی غریبه هایی که مدتی طولانی و حتی تا ابد غریبه می مانند ابداعی مدرنند!" و بعد با استناد به همین نتیجه می گیرد: "وقتی غریبه ای را می بینید ابتدا باید هوشیار باشید،بعد هم باید هوشیار باشید و باز هم باید هوشیار باشید!" ولی آیا به واقع، شهر، کلیتی با چنین ویژگی هایی است؟ اگر کمی دقیق تر تجربه تاریخی شهرنشینی در کشور خودمان را بررسی نماییم در این جامعه متراکم و متنوع شهری،به عناصری برمی خوریم که خلاف این تعاریف و تعابیر کلی را نشان می دهند.این عناصر که همان "محله های شهری" هستند در بطن روابط سرد و بی تفاوت شهری، دست به ایجاد یک سلسله روابط گرم و صمیمانه زده اند.به عبارت دیگر،محله ها بازسازی جنبه هایی از زندگی روستایی در بطن زندگی شهری است؛ جنبه هایی که ساکنان،فقدان آنها را در سبک زندگی شهرنشینی احساس می کرده اند. محله چیست و چه نقشی در زندگی شهرنشینان داشته است؟ من در این مقاله قصد دارم با استفاده از یافته های پایان نامه خود به این سوال پاسخ دهم.

محله های شهری "نظامی از روابط اجتماعی پایدار هستند که با اهدافی مشخص شکل گرفته و در طول زمان استمرار می یابند." از این جهت می توان آن ها را در زمره "نهادهای اجتماعی" قرار داد و مطالعه کرد. انگاره منظم و پایداری که به تامین نیازمندی های متعدد افراد و کنترل رفتار آنها می پردازد. بنابراین اگر محله های شهری را به عنوان نهادهایی اجتماعی بپذیریم باید این پیش شرط را نیز قبول کنیم که همان طور که نهادها برای تامین نیازهای انسانی در جامعه به وجود امده اند شکل گیری و پایداری محله نیز در ارتباط مستقیم با نیازهای مردمی است که در ان زندگی می کنند و بنابراین محله باید دارای "هدف"، "کارکرد" و "ضرورت" خاصی باشد.به این ترتیب،محله به عنوان یک نهاد و برای پاسخگویی به یکسری نیاز و بنابر توافق اعضای جامعه ایجاد می شود و تا زمانی که کارکرد ان مورد نیاز جامعه باشد دوام می اورد، اما محله های شهری به کدام نیاز شهروندان و ساکنانشان پاسخ می دادند؟ 1- نیاز ارتباطی: "قدیم،خانه همسایه ها به هم راه داشت.غذا و تحفه و این چیزها به هم می دادند که اصطلاحا به ان "کاسه همسایه" می گفتند.شب های طولانی زمستان،سیب زمینی ریز را برداشته و آبپز می کردیم و با کمی کشمش و نخود، برای شب نشنی به خانه هم می رفتیم.پیرمردها برای ما بچه ها قصه هایی از امیرارسلان و رستم می گفتند.بزرگترها هم با هم حرف می زدند و می خندیدند. یاد محله قدیم به خیر،این تلویزیون که امد همه از هم دور شدیم.من از همان موقع این را احساس می کردم،خصوصا وقتی که 2 کاناله شد همیشه در خانه ما دعوا بود!" در شرایطی که هنوز تکنولوژی، اشکال نوین ارتباطی را گسترش نداده بود محله های شهری با تجمیع افرادی همگن در کنار هم و ایجاد شبکه های تعاملی متنوع به نیاز ارتباطی تمام ساکنین در تمام سنین پاسخ می دادند. اصطلاح "بچه محل" نیز به گروهی از همسن و سالان ساکن در یک محل اطلاق می شد که اکثر زمان خود را در روز با هم می گذراندند. 2- نیاز مدیریتی: منظور از این نیاز، مسائل و مشکلاتی است که به زندگی همه یا اکثریت ساکنین محله مربوط بوده و توسط خود این نهاد نیز برآورده می شده است.مدیریت توزیع آب، برف روبی کوچه ها، جمع آوری زباله ها و دور کردنشان از محله همه و همه از جمله مسائلی است که تا پیش از احداث سازمان های خدمات شهری بر عهده خود نهاد محله بوده است. امنیت محل را نیز به جای پاسبانی و نیروی انتظامی، خود ساکنان محله تامین می کرده اند. حل و فصل دعاوی و مشکلات بین همسایه ها نیز، یکی دیگر از کارکردهای نهاد محله در گذشته بوده که اغلب با استفاده از نظام ریش سفیدی و گیس سفیدی انجام می شده است. اما امروز و با توجه به تعریف نهادها و سازمان های مدیریت شهری و برعهده گرفتن هر کدام از این کارها به طور تخصصی، عملا این وظایف از عهده نهاد محله سلب شده است. 3- نیاز حمایتی: منظور از این نیاز،مشکلات و مسائل شخصی یک یا جمع کوچکی از ساکنان است که توسط نهاد محله حل می شده است. کمک به فقرا و یتیمان محله از جمله فعالیت های حمایتی این نهاد محسوب می شده است.یکی دیگر از اینگونه فعالیت ها، نظام های تعاونی داخلی است که در فقدان سیستم های نوین اقتصادی و صندوق های قرض الحسنه وجود داشته است. نمونه این نظام ها، بانک های سنتی زنان است که در محله های قدیمی و برخی از محله های فعلی وجود دارد.یکی دیگر از کارکردهای حمایتی محله، مبارزه با کمبودها از طریق روی هم گذاشتن سهم هرکس و استفاده نوبتی همه از آن بوده است: "زن ها با هم سبزی پاک می کردند،خاکه ذغال را کل محله با هم درست می کردند.رب و ترشی را با هم می پختند.خانه شان را برای عروسی در اختیار هم قرار می دادند.اگر بچه ای نیاز به کار داشت یکی از اهالی محله او را با خود می برد و کار یادش می داد." *** حرف آخر- بنابراین، محله یک نهاد اجتماعی بوده و رمز ماندگاری آن در برآوردن یکسری نیازهای فردی و جمعی است. مادام که این نهاد بتواند پاسخگوی این نیازها باشد باقی مانده و هرگاه (به هر دلیلی) از عهده انجام آنها برنیاید رو به زوال خواهد گذاشت. محله ها واحدهای اجتماعی – اقتصادی خودکفایی بوده اند که تحلیل تجربه شهرنشینی کشورمان در دهه های گذشته می بایست به واسطه آنها صورت گیرد چرا که نقش مهمی هم در هویت یابی شهرنشینان و هم در مدیریت مناطق و نقاط مختلف شهری داشته اند. محله ها امروز و در مناطق تازه ساخت، یا اصلا شکل نمی گیرند و یا تنها به یکی دو نیاز از سه نیاز یاد شده در بالا پاسخ می دهند. از این جهت، یافتن نمونه های زنده ای از محله های شهری به سبک سابق، در بافت امروز شهرهای ما (خصوصا شهرهای بزرگ و کلان شهرها) کار دشواری است. بنابراین، امروز اگر بپذیریم که هنوز نهاد محله وجود دارد تنها نقش و کارکرد ان را می توان در پاسخگویی به مجموعه ای از نیازهای مدیریتی (آن هم در حد مدیریت یک ساختمان یا مجتمع) دانست.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد