مطالب معماری Architecture Topics

مطالب معماری Architecture Topics

نوشته هایی بر اساس نفسهای یک معمار --- استفاده از مطالب تنها با ذکر نام وبلاگ مجاز می باشد
مطالب معماری Architecture Topics

مطالب معماری Architecture Topics

نوشته هایی بر اساس نفسهای یک معمار --- استفاده از مطالب تنها با ذکر نام وبلاگ مجاز می باشد

انسان شناسی محله های شهری

Anthropological City neighborhoods


جمعیت و تراکم بالا،تنوع فرهنگی و جامعه مبتنی بر روابط نوع "دومین" از جمله ویژگی هایی است که واژه "شهر" به ذهن متبادر می سازد و در موارد بسیاری نیز از این مولفه ها با عنوان وجه تمایز روستا و شهر نام برده می شود.اما به واقع آیا شهر، کلیتی با چنین مشخصاتی است؟ آیا فردگرایی و روابط خشک و رسمی و محدود، جزء لاینفکی از شکل زندگی شهری است؟ آیا شهر الزاما مفهوم "تنهایی" را به مثابه حاصلی از روابط درونی خویش ایجاد می کند؟ آیا فرهنگ زندگی شهری الزاما، با افزایش فاصله روانی بین انسان ها و کاهش تعلقات سنتی گذشته، واجد جنبه های بیمارگونه روانی است؟


اگر کمی دقیق تر تجربه شهرنشینی در کشور خودمان را بررسی نماییم در این جامعه متراکم و متنوع شهری،به عناصری برمی خوریم که خلاف این تعاریف و تعابیر کلی را نشان می دهند.این عناصر که همان "محله های شهری" هستند در بطن روابط "دومین" شهری دست به ایجاد یک سلسله روابط "نخستین" زده اند.به عبارت دیگر،محله ها بازسازی جنبه هایی از زندگی روستایی در بطن زندگی شهری است؛جنبه هایی که ساکنان،فقدان آن را در شهر احساس می کرده اند.محله به عنوان نوعی از انسجام کالبدی و فرهنگی چه جایگاهی در زندگی شهری ما داشته است؟روابط همسایگی و کارکردهای آن چگونه بوده اند؟مفهوم مشارکت در اینجا به چه صورت دیده می شود؟ 2- ادبیات فارسی،فولکلور و به ویژه مذهب ما مملو از روایات و احادیثی است که بر اهمیت مفهوم "همسایه" و ضرورت تامل و توجه ویژه به آن تاکید می کنند.همسایه برای ما همواره یک "خودی" بسیار نزدیک به شمار می آمده است.از طرف دیگر یکی از اصلی ترین آموزه های دنیای مدرن "فردگرایی" است که ما نیز به عنوان بخشی از جامعه جهانی کمابیش در معرض پیام های آن قرار گرفته ایم..مفهومی که در سایه آن، بسیاری از "خودی "های دیروز بیگانه می شوند. در این دوگانگی ارزش ها، ما امروز در شهر "خود" و "دیگری" را چه طور تعریف می کنیم؟مفهوم "همسایه" و "محله" در ذهن ما چه جایگاهی دارد؟ این تاملات،ضرورت توجه به این مسئله را بیشتر می سازد.خصوصا در شرایط فعلی که به دلیل محدودیت های اقلیمی، ما در بسیاری از شهرهای کشور با ممنوعیت رشد در سطح مواجهیم و به تبع آن، بلندمرتبه سازی، سیاست امروز بسیاری از مدیریت های شهری است. آپارتمان نشینی در آینده ای نزدیک، شکل غالب زندگی در بسیاری از شهرهای کشور خواهد شد.از طرفی ما هنوز در سطح ارزش ها با تضادی در بازتعریف حدود "خود" و "دیگری" مواجهیم و حتی در بسیاری موارد ،همسایه را به عنوان یک "دیگری" رده بندی کرده ایم و از طرف دیگر در عمل با گسترش آپارتمان نشینی مواجهیم؛یعنی همزمان با اینکه همسایه ها در سطح ذهنی از ما فاصله می گیرند، فاصله ی فیزیکی بینمان هر روز کمتر و کمتر می شود.این مسئله فشار روانی بسیاری بر ما وارد کرده و تا حد بسیاری مفهوم "رفاه" را زیر سوال برده است.گذشته از این،رشد و افزایش جمیعت شهرها مدیریت آنرا نیز برای مسئولین شهری دشوار ساخته است.همین مسئله باعث شده که مفهوم مشارکت محلی و روش های جلب آن،از مهمترین دغدغه های مدیریت شهری باشد.به عبارت دیگر در فضایی که احساس می شود محله ها و روابط محلی بین ساکنان هر روز کمرنگ تر از قبل شده و در مواردی (بخش های تازه ساخت شهر و شهرک های اقماری) به کلی محو گردیده، درخواست هایی برای احیای انها از سمت مسئولین مطرح می شود. این دو مسئله ،موضوع محله های شهری را برای من آن قدر جذاب ساخت که موضوع پایان نامه ام را هم به آن اختصاص دادم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد