مطالب معماری Architecture Topics

مطالب معماری Architecture Topics

نوشته هایی بر اساس نفسهای یک معمار --- استفاده از مطالب تنها با ذکر نام وبلاگ مجاز می باشد
مطالب معماری Architecture Topics

مطالب معماری Architecture Topics

نوشته هایی بر اساس نفسهای یک معمار --- استفاده از مطالب تنها با ذکر نام وبلاگ مجاز می باشد

صحنه کارآیی های ما در گستره ثروت فرهنگی کشور

یاداشت های دکتر منصور فلامکی

Efficiency of our scenes in the country's cultural wealth range
Notes
Dr. Mansour Falamak


اول – نگاهی به دیروزمان ، به نور امروز
هر آینه تجربه های دیروزمان را نادیده بگیریم و به رسم و راه رسیدن به دست آوردهایش اندیشه نکنیم ، نه امروزمان را می توانیم به درستی دریابیم و نه قادر خواهیم بود فردای مان را – به محتوایی مقبول و به قدر مطلوب – تصویر و ترسیم کنیم . و این سخن آن جا بیش تر بر دل می نشیند که مطلب اش نگه داشت زنده و کارای ثروت های فرهنگی ایران است.
هفتادو پنج سال پیش ، به همت کسانی که دل به فرهنگ و ادب ایران گرم داشتند و در جست و جوی افقی مترقی و مدرن برای سرزمین های کشور بودند ، اولین «قانون» برای نگه داشت آثار ارزشمند گونه گون سرزمین های ایران تصویب شد ؛ انجمن آثار ایران پیش تر به این مهم پرداخت و حدود سه دهه بعد که شکل نوسازی شده اش را در سازمان میراث فرهنگی می یابیم .
قانون 1309 ایران ، یک سال پیش از صدور «قطعنامه» آتن به تصویب رسید؛ و این نکته بس مهم است زیرا گواه بر بیداری به هنگام دانشمندان و ادیبان و هنرمندان ایران است و نمایانگر این که عشقی مقدس ، مردمان این آب و خاک را به نمادهای نمایانگر ارزش های اصیل شان پیوند میدهد.


به روزهایی که قانون 1309 ایران برای حفاظت از آثار تاریخی و فرهنگی و هنری و باستان شناختی کشور تصویب می شد هنوز دانشگاه تهران تأسیس و افتتاح نشده بود و هنوز مدرسه و معلمی در بین نبود که پرداختن به این مهم را ، به مثابه یک علم ، به میان بیاورد .
از نخستین سال های تأسیس دانشکده هنرهای زیبا ، بخش معماری آن به موضوع بازشناسی بناهای ارزشمند تاریخی پرداخت. علاقه مندی هایی که در بطن جامعه هنردوست وجود داشتند شکوفاتر شدند؛ بازشناسی بناهای ارزشمند از سوی مدیران به منظور وبه بهانه ترمیم شکلی منظم یافت و شناخت آن ها برای شهروندان لازم دانسته شد. در اولین سال های دهه چهل سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران به دنیاآمدوبرامور مرمتی –حفاظتی بناهای تاریخی ارزشمندوبرمجموعه ساختمان های تاریخی ای که از زیبایی و شگردها و یافته های فنی زبده برخوردار بودند نظارت می‌کرد.
در سال های آغازین دهه پنجاه ، درس مرمت بناها و شهرهای تاریخی در دانشگاه تهران تأسیس شد و ، به همین مناسبت ، اولین گردهم آیی دانشمندان ایرانی و خارجی برای تبادل نظر در باب شهرهای تاریخی ایران و سرنوشت آن ها برگزار شدو بر دل علاقه مندان دانشمند و دانشمندانی که بناها و شهرهای تاریخی کشور را دوست می داشتندگرمی بخشید.
دهه هایی دربرگیرندة نخستین تجربه های حفاظتی و مرمتی آثار تاریخی ارزشمند کشوررا هنگامی پشت سرگذاشتیم که پیش روی مان دورنمایی‌ مطلوب دیده نمی‌شد . در آن دوران متمول هایی در کشور بودند که ، میزان علاقه مندی آنان به ثروت های فرهنگی کشور می بایست بر حسب مرتبت های قراردادی حکومت قدر اجرایی پیدا کند ؛ در آن دوران ، می شد متخصص بود ، میسر بود که توان های تخصصی پس از ابراز و نمایان داشتن خلوص در خدمت رسانه به کار گرفته شوند . در آن سال ها ، نه از مشارکت دادن مردمان در ارزیابی فضاهای ارزشمند شهری سخنی بود و نه دانشکده های معماری در شرایطی بودند که متخصصان مورد نیاز کشوررا پرورش علمی بدهند. در آن سال ها جای دو گونه متخصص فراخ بود ؛ اول – آنان که فرامرزی بودند و به نیروی عشق به موضوع کارشان فاصلة فرهنگی ای که داشتند را آرام آرام از میان برمی داشتند و دوم – آنان که به تخصص در این گسترة بسیار غنی و حساس ، به سبک و سیاق اوایل سدة بیستم میلادی ،در طراحی مرمتی اتخاذ تصمیم می کردند .
این وضعیت ادامه یافت تا سال های57/1356 – و سال بعداز انقلاب اسلامی – یعنی هنگامی که آن چه بود منسوخ گشت و آن چه باید می آمد ، نطفه ای بود که به کندی رشد می کرد . در هر حال اما ، به سال 1364 و سپس 1367 ، کشورمان دارای سازمانی قوی شد و تمامی اداره ها و سازمان های ناظر یا موظف بر امور مرمت و حفاظت و مدیریت بهره وری از یادمان های ملی را زیر پوششی یگانه برد. از سال 1367 ، تجربه ای آغاز گشت که زمینة اجرایی اش ، در طول سه سال ، فراهم شده بود.


دوم-راهی برای تجربه ها و دست آورد های نو
در حدود دو دهة پیش ، هنگامی که فعالیت هایی برای تدوین قانونی جدید به منظور سامان دادن به طرح ها – تجربه ها و نیازها – خواسته هایی متناسب با دگرگونی هایی صورت می گرفتند که قصدشان رسیدن به فضایی پیش رو یا مترقی بود ، همگان به افقی بسیار بالا و والا چشم دوخته بودند . به آن مهم باید توجه بیش‌تری داشته باشیم.
ایرانیان ، به سال های نخستین دهه پنجاه ، راه شناخت و حرمت گزاری بر بناها و بافت‌های شهری تاریخی را پی‌گرفتند و بر تعلق متقابل ذات آدمی و فضای دست ساز وی چندان آشنا گشتند که خواستار مداخله هایی پر قدر تر و فراگیرتری از سوی ادارات یا سازمان های موظف گشتند؛ چندان ، که به سال های پایانی همین دهه یعنی پس از برگزاری انقلاب اسلامی ایران و آغاز کار مدیریت های جدید ، به امید آن نشستند تا سازمانی که چند سال بعد با عنوان«سازمان میراث فرهنگی کشور» ، بر حسب قانون – و نه بر مبنای فرمانی که سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران را به دنیا آورده بود – میدانی نو برای کار گزاری‌های مطلوب به وجود آورد و رسیدن به اهدافی مقبول را دستور کار خود قرار دهد .
در سال های میانی دهه شصت ، ایرانیان دانستندکه تخریب آثار پیشینییان شان-از هخامنشیان تا آخرین سلسلة پادشاهی کشور-امری به ثواب و بر سبیل صواب نیست ، پیمودن راهی نو برای اندیشیدن به ثروت های فرهنگی کشور آغاز گشت ؛ در آن سال‌ها ، بی حرمتی بر چغازنبیل وگنبدکاووس به همان اندازه وظیفه همگان دانسته می‌شد که پیش گیری از فرسایش های ساختاری مسجدها و بازارها و گرمابه های همگانی شهرهای قدیمی کشور.
شناخت توفیق مجموعه طرح های مرمتی ای که تا آن سال تجربه شده بودند و فضای فکری علاقه مند به ارزش های مذهبی و فرهنگی و تاریخی و مدنی نهفته در بناها و بافت های شهری و محوطه های باستان شناختی درون و نیز برون شهری ، چنان بود که انتظاراتی مترقی و نو را به میدان می آورد . این انتظارات هم مؤلفة محلی و ملی داشتند و هم متکی بر تجربه ها و دست آورد هایی بودند که جهانیان عرضه می‌داشتند ؛ اولی ها را بیداری و آگاهی شهروندان ایران به وجود آورده بودند و دومی ها ، از طریق دانشمندان و متخصصان و نیز از شناختی که وسایل ارتباطات جمعی تصویری به دست میدادند به میدان می آمدند. و نتیجه آن شور و حال ، در آن جو نو ساخته کشور ، در آن نکته ها می تواند بازگو شود :
   1. یادمان های ارزشمند – اعم از مذهبی و مدنی – متعلق به تمامی ساکنان کشور دانسته می شدند و خواسته می شدکه از تخریب و فرسایش‌آن ها از سوی پدیده های بد طینت و نیز از تملک و تصاحب آن از سوی اشخاص و نهاد هایی که فاقد صلاحیت فرهنگی و هنری و به دور از حرمت گزاری بر ارزش های معنوی است ، جلوگیری شود .
   2. خواسته می شد که سازمان یگانه ای که از سوی دولت مرکزی ایران به مراقبت و حفاظت از یادمان های کالبدی سرزمین های غنی کشور مأمور می شد ، به پیش رفته ترین روش های علمی و بر مبنای پیش رو ترین نظریه هایی که مقبول جهانی‌اند ، مرمت شوند ؛ ایرانیان درآن سال ها ، نمی خواستند که بناها و شهرهای تاریخی و محوطه های باستان شناختی شان ، به جای مرمت تعمیر شوند و پس از تعمیر نیز درشان به روی شهروندان بسته شود .
   3. جامعة علمی کشور می‌دانست که تعداد متخصصان امر مرمت به شمار اندک اند و بس پر شمار بودن یادمان های ارزشمند کشور نیاز به نیروی علمی – تخصصی دارد ؛ در نهاد این خواسته برحق ، هم دانشگاه های کشور موظف می شدند که ساختار علمی – آموزشی خود را تقویت کنند و هم سازمان میراث فرهنگی کشور بر آن می شد که با متخصصان به رویی خوش و با آغوشی باز مواجه شود .
سازمان میراث فرهنگی کشور که از حدود یک دهه پیش توانست به تدریج بودجه های بیش تری برای انجام وظایف خود به دست آورد تا بخش های اداری خود را چنان که می پنداشت تقویت کند ، آرامش مدیریتی خود را محفوظ بدارد ، تشخص متخصصان قدیمی خود را پای بر جای بدارد وهرگاه که لازم باشد وخیر، در برخی از جلسه ها و مقاله‌ها ، همانند دیگران ، به انتقاد نسبی از وضعیت عمل کردی خود بپردازد.
و این بود تا چند ماه پیش ، که صحنه کارآیی اش در سطح کشوری دگر شد و لازم تشخیص داده شد که باید به خواسته ها و نیازهای جهان گردان نیز بنگرد و خود را در گستره ای نو تعریف کند .


سوم – امروز و فردای میراث فرهنگی ایران

چنان که می دانیم ، از سال 1964 میلادی (1343 خورشیدی) جهانیان توافق کردند که واژه ای که می تواند جامعیت ارزشی و بهره وری معنوی یادمان های تاریخی – مذهبی –فرهنگی – هنری – اجتماعی – مدنی – علمی و فنی سرزمین های جهان را باز شناساند ، نه واژة میراث (که از سال 1931 و قطعنامه آتن مرسوم شده بود) بل واژه «ثروت» است – که ایران نیز، به علامت توافق ، قطعنامه ونیز را امضا کرده است .
ثروت فرهنگی (که بر حسب معنای عام می تواند تمامی یا برخی یا حتی یکی از ویژگی‌های هفت گانه ای را که در سطرهای بالا گفتیم معرفی کند) ، روی به تمامی مردمانی دارد که دور یا نزدیک ، فردا یا امروز ، به عشق و یا به وظیفه علمی و پژوهشی… ، با یادمان های ارزشمند بشری سر و کار توانند داشت .
از این دیدگاه می توانیم به سه نکته‌ای که در صفحه پیشین یاد آور شدیم بنگریم تا بتوانیم ، به بینشی امروزی به افقی بنگریم که فردا پیش روی خواهیم داشت .
    * سازمانی که وظیفه بزرگ باززنده سازی و ادغام دوباره یادمان های کالبدی ارزشمند ویا ثروت های فرهنگی کشور را در چهار چوب سرزمینی آن‌ها به عهده می گیرد ، باید توان قانونی و زیربنای حقوقی لازم برای این امر را دارا باشد و ، برای تضمین بقاء ثروت های فرهنگی کشور ، موظف به آن باشد که شرایط لازم و کافی برای نگه داشت و بهره وری از ثروت های فرهنگی را برای ایرانیان و جهانیان فراهم کند .
      به روزهای ما ، اصفهان های بعد از حمام خسرو آقا، همانند گنبد سلطانیه های پس از آغاز کارهای مرمتی چهل سال پیش و مجموعه بناهای فاخر و بی مانند اردبیل ها ، به بینش و روشی که امروزی است ، فراخ جای بحث دارند ، چنان که روستاهای قدیمی ما و محوطه های باستان شناختی ای که شکافته و رهاکرده ایم.
    * پذیرفتن یا نا پذیرا شدن اصل تعلق متقابل انسان و فضای زندگی وی ، راه به دو گونه نتیجه متضاد می دهد : یکی، به نهایت حرمت گزاری میان انسان و فضای ساخته شدة وی می برد و ؛ دومی ، به کارفرمایان و مدیران و صاحبان توان مالی اجازه می دهد تا ، به هر منطقی که خود می پسندند ، خود یا گماشتگان خود را به جای ساکنان و شاغلان بومی بنشانند و چنان کنند که نامطلوب ترین راهی که به ریشه کنی فرهنگی آدمیان اصیل می انجامد پیموده شود.
      به روزهای ما ، برای ساکنان بافت های شهری تاریخی مان – پیش از آن که از دیدگاه مردم شناسی فرهنگی و زیبایی شناسی و اقتصاد معیشتی سنتی بومیان پژوهش و ارزیابی درستی صورت گیرد زیر عنوان بافت های فرسوده برده می شوند و راه برای ارزیابی صرفاً مالی و مادی سکونت در بافت های ارزشمند تاریخی شهرها فراهم گردد .
    * نیاز به کار تخصصی مرمت معماری و مرمت شهری – در محفلی که خود میان دانشی است و روی به سایر علوم دارد – در تمامی شهرهای تاریخی و در آبادی های برون شهری ما و نیز در تمامی محوطه های باستان شناختی مطرح است. به دلیل یگانه شدن دو گستره ای که متفاوت اند و البته همگن نیز توانند بود ، دو گونه تخصص مرمت و اقتصاد جهان گردی چنان دست در دست یک دیگر می فشارند که گویی یگانه به دنیا آمده اند .از اولین روزهایی که تصمیم بر ادغام این دو گستره گرفته شد تاکنون پیکره علمی خاصی که آماده این مهم باشد آموزش داده نشده است .
      به روزهای ما ، هنگامی که مسایل دشوار تدوین طرح های مرمت معماری و مرمت شهری ، به نیروی کسانی پاسخ گویی می شوند که تعداد بس پر شماری از آنان فاقد تخصص اند میدان کار بس آشفته تری گسترده می شود و مخاطره نا دیده گرفتن ارزش های فرهنگی فضای کالبدی و ارزش های معنوی –الهی و انسانی – مدنی رفتارهای محیطی ساکنان و شاغلان در بافت های شهری تاریخی وجود دارد.
      این زمینه اندیشه ، به شاخه ها و ریشه های گونه گون و پر شمار می برد و مقوله هایی را به پیش می نهد که هر آینه امروز برای پاسخ دادن به آن ها اقدام نکنیم دارندگان آتی ثروت های فرهنگی ای که ما در حال مدیریت و بهره وری از آن ها هستیم ، به سخنی سخت بر ما خرده خواهند گرفت و به حق.

نظرات 2 + ارسال نظر
محمد جدیری عباسی شنبه 18 دی 1389 ساعت 20:03 http://jodeiri.blogfa.com



با سلام
مطلب خوبی است
با تشکر
م.جدیری



از نوشته های آقای فلامکی هستش
ممنون که اومدید

معمار یکشنبه 12 دی 1389 ساعت 16:55 http://memarida.blogfa.com

سلام
وبتون رو به خاطر محتواش بازدید کردیم
عالی و بی نقص بود
امیدوارم یه روزی هممون معمارای به نامی بشیم
به ما هم سر بزنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد