مطالب معماری Architecture Topics

مطالب معماری Architecture Topics

نوشته هایی بر اساس نفسهای یک معمار --- استفاده از مطالب تنها با ذکر نام وبلاگ مجاز می باشد
مطالب معماری Architecture Topics

مطالب معماری Architecture Topics

نوشته هایی بر اساس نفسهای یک معمار --- استفاده از مطالب تنها با ذکر نام وبلاگ مجاز می باشد

بیوگرافی دکتر فاطمه کاتب



 

 - فاطمه (نسرین) کاتب پژوهشگر عرصه معمارى و طراحى داخلى، متولد تهران ۱۳۳۰  
 - فوق لیسانس معمارى داخلى از دانشگاه هنر تهران ۱۳۵۹
- دکتراى معمارى از دانشگاه  UCE  انگلستان ۱۹۹۸  
 - فیلوشیپ افتخارى دانشگاه  UCE  انگلستان ۲۰۰۰
- فیلوشیپ دانشگاه آکسفورد انگلستان ۲۰۰۳
- اولین رئیس دانشکده هنر دانشگاه الزهرا بعد از انقلاب ۱۳۶۹-۱۳۶۱  
 - بنیانگذار و اولین مدیر گروه رشته صنایع دستى در دانشگاه الزهرا
- رئیس دانشکده هاى هنرهاى تجسمى و کاربردى از سال ۶۹-۱۳۷۹
- بنیانگذار و اولین مسؤول دانشکده هنر و معمارى دانشگاه آزاد اسلامى از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۹
- همکارى و شرکت در ایجاد رشته معمارى در کالج هنر آتن یونان
- همکارى و شرکت در ایجاد رشته معمارى در پروژه مشترک مالزى و انگلستان
- عضو هیأت داوران معماران دانشگاه لندن انگلستان
- مدیر کل آموزشى سازمان میراث فرهنگى  
 - پژوهشگر نمونه سازمان میراث فرهنگى در سال ۱۳۸۱
- رئیس دانشگاه هنر اصفهان ۱۳۸۰-۱۳۸۳) 

 - مدیر مسؤول و سردبیر تنها نشریه معمارى داخلى ایران به نام ایران آذین
- برخى از تألیفات وى عبارتند از: معمارى خانه هاى ایرانى، دانشگاه هنر اصفهان، ۱۰۱ اتاق نشیمن و... 
نسرین (فاطمه) کاتب قبل از هرچیز یک زن است. یک زن ایرانى با تمام مشخصه هاى آن. مهربان، خسته، سرسخت،  گشاده رو، صمیمى و البته نمونه کامل آن دسته از زنان ایرانى که خود ساخته و خود خواسته اند و با شیوه تلاش و کوشش خستگى ناپذیر و صبورى و مقاومت مختص مادران این دیار سعى مى کنند تا خلاف آب شنا کنند. و البته این « خلاف جریان آب شنا کردن» هزینه گزافى را به آنها تحمیل مى کند که گاهى مى شود عمق تلخى و دشوارى آن را در چشمان پشت پرده اشک مانده آنان دید.  کاتب حالا که در آستانه ۵۴ سالگى است شخصیت زن رمان « جان شیفته» اثر معروف رومن رولان را به یاد مى آورد. زنى به غایت سخت کوش و رنج کشیده که سعى نمى کند رنج خود را فاش کند. او دردهایى دارد که شاید بیشترشان به واسطه زندگى و حضورش در جامعه اى مردسالار باشد تا ناشى از شکست ها و تلخى هاى ناخواسته. دردهایى که تمام زنان فهمیده ایرانى دارند. مبارزه با دگماتیسم و تحجرى که خود را در لایه هاى مختلف طبقاتى و فرهنگى با نقاب ها و چهره هاى گونه گون مى نمایاند.  اگر بخواهیم کاتب را براى شما تیتروار و کلیشه اى معرفى کنیم باید بنویسیم که او متولد سال ۱۳۳۰ تهران است. در سال ۱۳۴۸ از دبیرستان نمونه دختران دیپلم گرفته و ۲ سال بعد از همین دبیرستان فوق دیپلم معمارى کسب کرده است. ۶ سال بعد از دانشگاه هنر و از دانشکده هنرهاى تزئینى این دانشگاه لیسانس معمارى داخلى گرفته و ۳ سال بعد فوق لیسانس معمارى داخلى از همین دانشگاه به دست آورده و ۲۲ سال بعد و در سال ۱۳۷۱ فوق لیسانس معمارى اش را از دانشگاه  UCE  انگلستان گرفته و سال بعد  MPH  معمارى و ۳ سال بعد دکتراى معمارى اش را از این دانشگاه به دست آورده و داراى فیلوشیپ افتخارى از همین دانشگاه (در سال ۲۰۰۰) است و فیلوشیپ دانشگاه آکسفورد را نیز ۲ سال پیش اخذ کرده است. علاوه بر این خودش مى گوید که توانسته دوره هاى مدیریت هنرى، جواهرسازى و طراحى داخلى خود را نیز طى سالهاى اقامتش در انگلستان به دست آورد.  گذشته از تمام این مدارج و مدارک کاتب اولین زن ایرانى است که پس از انقلاب رئیس دانشکده بوده است. او در سال ۱۳۶۰ عضو هیأت علمى دانشگاه الزهرا مى شود و در سال بعد یعنى در سال ۱۳۶۱ تا سال ۱۳۶۹ به عنوان اولین رئیس دانشکده هنر دانشگاه الزهرا مشغول به کار مى شود. 
فاطمه کاتب بنیانگذار و اولین مدیر گروه رشته صنایع دستى در دانشگاه الزهرا و همزمان مدیر گروه هاى ارتباط تصویرى، معمارى داخلى و طراحى صنعتى نیز بوده است. گذشته از اینها او رئیس دانشکده هاى هنرهاى تجسمى و کاربردى همزمان از سال ۱۳۶۹ تا سال ۱۳۷۹ بوده است. خودش مى گوید بنیانگذار و اولین مسؤول دانشکده هنر و معمارى دانشگاه آزاد اسلامى از سال ۱۳۶۵ تا سال ۱۳۶۹ نیز بوده است و ادامه مى دهد که همزمان با دوره تحصیلات دوره دکترایش در انگلستان همکارى هاى مؤثرى در برنامه ریزى رشته مرمت ابنیه و آثار در دانشگاه  UCE  و تدریس در این دانشگاه داشته است و شرکت در ایجاد رشته معمارى در کالج هنر آتن یونان، همکارى و شرکت در ایجاد رشته معمارى در پروژه مشترک انگلیس و مالزى، عضویت در هیأت داوران معماران دانشگاه لندن، مدیر کلى آموزش، معرفى و تولیدات فرهنگى سازمان میراث فرهنگى، ریاست دانشگاه هنر اصفهان از سال ۱۳۸۰ تا ،۱۳۸۳ معاونت مطالعاتى یونسکو از سال ۱۳۸۳ تاکنون و مدیر مسؤول و سردبیر تنها نشریه معمارى داخلى ایران یا همان ایران آذین از دیگر عناوینى است که او در کارنامه طولانى و بلند خود دارد.
با این همه باید گفت کاتب این همه، همه او نیست: چه او مادرى است دلسوز که سه فرزند خود را در جهت مسیر خلاف جریان آب به دنبال خود کشیده است و حالا هرکدام از فرزندانش باعث افتخار و اعتبار او هستند. آنقدر که هر وقت مى خواهد درباره هرکدام از آنها حرف بزند، اشک ذوق پرده اى مى شود میان چشم هاى چهره جدى اش. از همین روست که با وجود این همه سابقه و افتخار، انتخاب خودش به عنوان مادر نمونه از طرف  British Cauncil  در دوره دکترایش را بهترین افتخار خود مى داند و به خود مى بالد که به عنوان دانشجوى نمونه و نیز فرزندانش هرکدام نمونه بارز در کالج خود بوده اند. آنهم در زمانى که به قول خودش « هر چهار نفر مشغول تحصیل بودیم.»   در میان ویژگى هاى گوناگونى که در شخصیت فاطمه کاتب دیده مى شود، گذشته از صبورى و استقامتش یک ویژگى دیگر شاید بیش از همه خودنمایى مى کند. او از معدود زنانى است که صرفاً به واسطه تخصص و تجربیاتش و نه قوم و خویشى با کسى به مقامات عالى علمى دست یافته و این پدیده در کشور ما امرى است مهجور و عجیب و شما دائماً از خود مى پرسید « چطور مى شود زنى بتواند ۹ سال رئیس یک دانشکده در اساسى ترین دانشگاه زنانه ایران باشد و خط و ربطى با هیچ حزب و دسته و گروهى نداشته باشد؟» اما واقعیت این است که کاتب به گفته خودش از آن دسته زنانى است که علیرغم وجود این امکان، تاکنون هیچ خط و ربط حزبى و جناحى نداشته و ندارد و شاید به همین دلیل است که به همان راحتى که مدیریت یک دانشگاه یا دانشکده را پذیرفته، به همان راحتى نیز با ترک سمت و مسؤولیت خود کنار آمده است. 
کاتب چند عنصر را براى یک زن ایرانى و پیشرفتش مهم مى داند. 

یکى «مسؤولیت پذیرى» است. و در این بین مسؤولیت پذیرى او زبانزد عام و خاص است. او در حالى ریاست دانشکده هنر دانشگاه الزهرا را به عهده گرفت که « به دلیل آنکه در سال ۱۳۶۱ تمامى رشته هاى هنر در ایران با توجه به مقوله انقلاب فرهنگى با مشکل مدرس مواجه شده بودند، استادان نبودند و او تمامى دوره هاى تئورى هنر در کلیه رشته ها را» به تنهایى تدریس کرد. این رشته ها عبارت بودند از: تاریخ هنر جهان، تاریخ و تمدن ایرانى ۱و،۲ انسان طبیعت و طراحى ۱و،۲ طرح اشیا و تمدن اسلامى، آشنایى با هنرهاى سنتى، آشنایى با هنرهاى معاصر، و... ضمن آنکه در کارنامه او مى توان بیش از صد مورد تشکیل و انجام و برگزارى پروژه هاى نهایى رشته معمارى داخلى، طراحى صنعتى، صنایع دستى و پژوهش هنر را دید. او هم اکنون نیز به تدریس دوره فوق لیسانس در ایران و انگلستان و تدریس دوره دکترا نیز مشغول است.  از سر همین مسؤولیت پذیرى است که او در اوج مسؤولیت و مدیریت در کوران جنگ و سالهاى پس از آن هرگز نقش مادر بودن یک زن را به فراموشى نسپرده و چه شبها که تا صبح براى پختن غذاى فرزندانش بیدار مانده و آنها را تیمار کرده. چنانکه خودش مى گوید: «گاه فرزندانم بیمار مى شدند و من در بحبوحه کار باید در دانشگاه حضور مى یافتم و از سر ناچار دائماً بین دانشگاه و منزل در آمد و شد بودم و بیشتر وقتم را به رانندگى مشغول بودم».  
از سر همین مسؤولیت پذیرى است که او بسیارى از هزینه هاى مربوط به کار و دانشگاه را   از جیب خود پرداخت مى کرد. در این باره مى گوید: روزهایى که مسؤولیت مدیریت دانشگاه را به عهده گرفتم به سراغ اساتید مهجور اما پرآوازه اى رفتم که تا پیش از آن کسى به سراغشان نرفته بود. پیرمردهایى که یک عمر تجربه و تخصص در آستین شان بود و به دلیل سیاستهاى غلط، غافل مانده تصمیمات مسؤولین مانده بودند.   کسانى چون استاد دهنوى، استاد باقرى، کریمى، بیات، استاد هاکوپیان، استاد حمیدى و ...
من مجبور بودم هزینه آمد و شد اینها را پرداخت کنم. با این همه نه خودرویى در اختیارم بود و نه بودجه اى که صرف آژانس آنها شود و خودم هزینه آنها را، هزینه آژانس شان را پرداخت مى کردم. »شاید از سر همین مسؤولیت پذیرى بود که کاتب بسیارى دیگر از مواقع نیز مجبور مى شد که با پرداخت هزینه پروژه ها از محل درآمدهاى شخصى، کار را به پیش ببرد». 
مى گوید : « همین مسؤولیت پذیرى بود که مرا وامى داشت در سالهایى که دانشگاه هنر اصفهان چون خرابه اى تحویلم شد براى راه اندازى اش ساعتها جلوى در استاندار یا فرماندار یا فلان مدیر کل بنشینم و تمام حقارت ها را تحمل کنم تا پروژه توسعه دانشگاه پیش برود. خیلى وقتها مى شد که در جلسات سران آموزش عالى این مملکت شرکت مى کردم و چون تنها زن حاضر در آن جلسات بودم، آقایان حتى یادشان مى رفت که غذایى براى من تدارک ببینند. حتى یک بار بعد از جلسه اى که در ماه رمضان تشکیل شده بود، چون براى افطار تنها زن میهمان جلسه غذایى تدارک ندیده بود ، عذر مرا خواستند و من مجبور بودم بى افطار منتظر پایان افطار آقایان شوم!»   «مهرورزى» از دیگر مشخصه هاى فاطمه (نسرین) کاتب است. او از دانشجویانى مى گوید که على رغم تمام محبت هایى که در حق آنها روا داشته به او جفا کردند و با این حال همه شان را بخشیده. او مى گوید: « من حتى تمام آقایانى را که چشم دیدن یک زن را به عنوان مسؤول فرهنگى بخش کوچکى از جامعه علمى نداشته اند را نیز بخشیده ام».  کاتب درباره وظیفه زنان ایرانى مى گوید: « به نظر من زنان ایرانى باید چهار شاخصه اصلى را داشته باشند. اول همان مسؤولیت پذیرى است و دومى تخصص و سومى مهرورزى و چهارمى حس مادر بودن و مادرانه اندیشیدن. به این ترتیب آنها خواهند توانست مردهاى دور و بر خود و زنانى که مردسالارانه مى اندیشند را ببخشند و از آنها درگذرند. »
براى کاتب طبیعت آموزنده ترین معلم است و او چیزهاى فراوانى از طبیعت آموخته چنانکه خودش مى گوید :« به طبیعت نگاه کنید. همه چیز در آن بى منت است. نعمت درخت بى منت است و او میوه هاى خود را نه از آدم بد، نه از آدم زشت دریغ نمى کند. چنانکه از خوبان و خوبرویان. او صبور است و شکیبا. من در تمام زندگى ام خواسته ام مثل یک درخت باشم. نمى دانم آیا چنین بوده ام یا نه اما همه تلاش خود را در این باره به کار برده ام.» با این همه تلخ ترین جمله یکى از معدود زنان مقاوم و مسؤولیت پذیر ایرانى جمله اوست درباره مرگ مى گوید: اگر امروز بمیرم از همه چیز راحت مى شوم و دیگر شانه هایم از تحمل این همه سنگینى آسوده مى شود. گرچه در نگاه و محبت او مى شود چیزى فراتر از مردن دید و آن خود زندگى است. آنچه که در نگاه کاتب موج مى زند. 


اوکسین ادز معتبرترین و بزرگترین سیستم کسب درآمد وبمسترها

نظرات 3 + ارسال نظر
سمانه.ر سه‌شنبه 9 تیر 1388 ساعت 03:01

سلام
مثل همیشه مطالبتون جالبه وپرمحتوا.من تقریبا با خانم دکتر کاتب آشنایی دارم ولی مطلب شما حاوی نکات بدیع ومهمی بود که باعث شد که من به عنوان یک دخترایرانی بیشترازقبل بهشون افتخارکنم.امیدوارم بتونیم قدرایشون و همه اساتیدروبگونه ای که شایسته است بدونیم.

فاطمه دهداران شنبه 6 تیر 1388 ساعت 12:03 http://manbama.blogfa.com

سلام... منم سال دیگه ایشالا مهندسی معماری قبول میشم و همکارتون!

محمود دهقانی شنبه 6 تیر 1388 ساعت 06:40 http://dehgani.persianblog.ir

تجربه جدید نشان داده خانم های معمار مسئولیت پذیر تر از مردان معمار هستند. برای نرمبیدن آوار بر سر ملت ما که بر روی کمر بند زمین لرزه نشسته ایم زنان معمار ایرانی می توانند خدمات شگفت انگیزی ارائه دهند. از سایت وزین شما دیدن کردم و آموختم. نوشتن زندگینامه این شیر زن معمار ایرانی عالی بود. دستت درد نکند و قلمت جاری باد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد