مطالب معماری Architecture Topics

مطالب معماری Architecture Topics

نوشته هایی بر اساس نفسهای یک معمار --- استفاده از مطالب تنها با ذکر نام وبلاگ مجاز می باشد
مطالب معماری Architecture Topics

مطالب معماری Architecture Topics

نوشته هایی بر اساس نفسهای یک معمار --- استفاده از مطالب تنها با ذکر نام وبلاگ مجاز می باشد

مان هنر نو ( داوود شهیدی در بیابان بی فریاد )

مان هنر نو همزمان با چهارمین سال فعالیت خود از 28 آذرماه به نمایش تصویرسازی های داوود شهیدی می پردازد . در این نمایشگاه ، 60 اثر از این طراح وکاریکاتوریست معاصر ارائه خواهد شد . همچنین به مناسبت سالگرد در گذشت مرحوم ممیز 24 اثر در ابعاد 70×100 از طرحهای کتاب هفته در باغ گرافیک مان هنر نو در معرض دید عموم قرار می گیرد . مجموعه دائم مان هنر نو نیز از تاریخ 28 آذرماه 1386 درهای خود را به روی علاقه مندان می گشاید . ضمنا اثر گروهی روزمرگی به مناسبت سالگرد چهارم مان هنرنو در کارگاه کشف وخلق مجموعه فوق به نمایش در خواهد آمد . گفتنی است داوود شهیدی متولد 1330 در تهران است   و از دانشگاه بوستون در رشته معماری شهری فارغ التحصیل شده است .

اولین اثر شهیدی که در قالب طنز سیاه در سال 1348 در نـشریه ((نگین )) به چاپ رسید ، مردی را نشان می داد که روی یک صندلی نشسته وبه اسکلت هیولا گونه ای نگاه می کند . او از سال 1346 در کنار احمد شاملو سردبیر وقت مجله ((خوشه )) با این مجله همکاری داشته ودر مجلاتی چون کیهان سال ، آبنوس وتماشا کارکرده است .

مان هنر نو در خیابان شریعتی ، بالاتر از پل صدر ، خیابان شهید میرزاپور ، شماره 33 واقع است .

ویژگی های ساختمان مان هنر نو از زبان طراح و معمار آن : مهندس غلامرضا معتمدی

خانه ای می ساختم ؛ که قرار بود من وشریک هایم را درخود ‏جای دهد ، کنارساختمانی که سالها پیش ساخته بودم ؛ خانه تک ‏تک صاحبانش را از دست داد ؛ دست آخر دو نفر ماندیم ، من ‏وعمید نائینی کم اما نمی آوردم ؛ ادامه میدادم ‏
هر چه فکر کردم ، اجرا کردم ؛ هیچگاه عادت به طراحی روی ‏کاغذ وکشیدن نقشه نداشتم ، در مغزم طرح می کنم ، د ‏رمغزم اصلاح می کنم ، وسرساختمان بامعمار وبنا و آهنگر ‏و‎……‎‏ اجرا می کنم ؛ هر روز گوشه ای ، تنها نقشه ، نقشه ‏های یک صدمی است ؛ که به شهرداری داده می شود ، برای ‏مجوز.‏
مجموعه مسکونی دستور (2) رابراساس فضای منفی طراحی ‏کردم . زمین ساختمان جدید از کوچه ای ورودی می ‏گرفت که 15 متر پائین تر از ساختمان قدیم بود . این ‏ساختمان با اضافه های بعدی شکل ال داشت (‏L ‎‏) ، با ‏حیاطی در جنوب غربی زمین ، با ساختن ، حیاط مرکزی ‏درقلب ساختمان جدید وچسباندن به ساختمان قدیم ، کل ‏مجموعه به شکل یک ‏L U ‎‏ در آمد . پانزده متر بلند تر ‏از کوچة پائینی .‏
‏ حالا دو حیاط مرکزی داشتیم با 7 متر اختلاف سطح ‏وحیاطی در جنوب مجموعه 15 متر پائین تر ، ومیشد از ‏سهیل وارد واز دستور خارج شد . ‏
‏ ساختمان قدیمی ، در گذشته اداری شده بود ‏وساختمان تازه قرار بود مسکونی شود . ـ که نشد ـ ‏این دوساختمان با هم مان هنر نو شد . شرکایم که ‏رفتند ـ کم کم ـ به این فکر افتادم ؛ مجموعة آثار ‏هنری خود رادر ساختمان جدید برپاکنم ، توالت ها ‏وآشپزخانه ها ساخته وکاشیکاری شده بودند ؛ ‏آشپزخانه را تغییر شکل دادم ، در زیرزمین ، انبارها ‏، ودرهم کف اطاق خوابها را حذف کردم ؛ در بالا ‏کارپیش رفته بود ؛ باقی ماند ند ، بـا حذف بعضـی ‏دیوارهـا ،
‏ معتقدم حذف پیرایه های ساختمان ، از اشتباهات ‏معماری مدرن است . منظور گچ بری ، مقرنس ، نماسازی ‏، پنجره سازی و ‏‎…‎‏.. نیست ؛ یا آنکه مجسمه ها رادر ‏نماردیف کنند . ـ آنطور که میکل آنژکرد ـ ویادررف ‏ها بگذارند.‏
‏ راه حل ؟‏
‏ به فکرم رسید :‏
‏ فضای معماری رابه عنصر های ‏اصلی اش تجزیه کنم ، سقـف ، دیوار ، ستون ، کف ، ‏پله ، بادبند ، آسانسور ، سقف های کاذب ، رف ‏و‎……‎‏.‏
این عنصرها را باز طراحی کنم ، آنسان که هر کدام ‏نشانه ازدیگر هنرها داشته باشند ؛ بی آنکه امکان ‏جدا کردن ونام نهادن دوباره بر آنها وجود داشته ‏باشد .‏
‏ مثال ؟‏
‏ پله :‏
پله : عنصری است برای ارتباط سطح های افقی در ‏ارتفاع های متفاوت ، مرکب

   01        02       03            04

از سطح های بالا رونده ودست انداز ، ـ کاملاً عملکرد ‏گرایانه . ـ پله اما می تواند ، درکنار باشد ؛ در ‏میان قرارگیرد ؛ فضابسازد ،‌ بچرخد ، دور بزند ، ‏بالابرود ، رقصان بالا برود ؛ وباترکیب خود ؛ دست ‏اندازها ؛ ودست انداز طبقة بالاتر ، ‏
مجسمه بسازد ، بی آنکه مجسمه باشد ، وباتغییر بافت ، ‏رنگ ، تغییر نور وجنسیت ، فضای پیرامون خود را ـ ‏شکلی ـ تحـرک بخشد .

تبدیل ، عناصر معماری ساختمان به اثرهای هنری ‏، بی آنکه بتوان آنرا از فضا جدا کرد ، ونامی ‏برآن نهاد .(مجسمـه ، نقـاشی دیـواری ، تابـلو ، ‏وفرسک و‎..) را من انسجام نامیدم ، ودواندن نور ‏را برروی آنها میـعان ؛
‏ از نظر من معماری چیزی نیست ؛ جز ، طراحی ‏انسجام های فضایی وترکیب کردن بقاعده وسلسله مراتبی ‏آنها برای دست یافتن به انسجام های کلان تر وپیچیده ‏تر وگرنه پرداختن به عملکرد، مـعمـاری رایت مـی ‏شود . فرمهایی خشک که به زور پیرایه های چسباندنی ، ‏نمک زده شـده اند . ـ جدا از گوگنهایم نیویورک ـ ‏استاد گودی است . دور نرویم ، ساختمان که تمام شد و ‏مجموعه ها برپا ، کیف کردم ، ودیگران هم کیف کردند ‏، افروز ناصر شریف بند کرد ؛ مجموعه را برروی همگان ‏بگشائیم ، سنگ انداختم ، مجوز ارشاد ؟ ، ـ رفت ، ‏گرفت . خانه ، شد مان ، مان هنر نو ـ سه سال می ‏گذرد مان هنر ، حاصل جمع شدن اتفاق های مکرر ساده ‏است .‏

گفتگو با غلامرضا معتمدی    

مان هنر نو
مان هنر نو ، که بسیاری از خوانندگان معمار ، به تازگی آگهی های آن را در روزنامة ایران وبوردهای تبلیغاتی شهر تهران دیده اند ، نهادی است که غلامرضا معتمدی ، مهندس معمار ، آن را بر پا داشته است . گزارشی در یکی از روزنامه های کثیرالانتشار دربارة این نهاد حاکی از عدم درک منطق چنین فعالیتی بود . از آنجا که احتمالاً بسیاری دیگر مایل اند دربارة اهداف وچگونگی فعالیت مان هنرنو بدانند ، گفتگویی با غلامرضا معتمدی ترتیب دادیم که در زیر می خوانید .
غلامرضا معتمدی :
تولد : 1328 تهران
دبیرستان البرز : 1341 ـ 1347
دانشگاه تهران رشتة معماری : 1347 ـ 1352
کارگاه 3 گروه مشاور معماری : 1354 ـ 1359
دفتر طرح مشاور طراحی داخلی : 1359 ـ 1384
پردازش هنری ماهنامة صنعت حمل ونقل ،
سفر وپیام امروز : 1367 ـ 1372
مرکز پردازشهای اطلاعات شهری : 1369 ـ1375
مشاور برنامه ریزی وتبلیغات متروی تهران : 1377 ـ1386
پناد مجری تبلیغات شهر تهران : 1379 ـ 1386
آقای معتمدی کمی ازخودتان بگویید .
دورة متوسطه را در دبیرستان البرز ورشته معماری را در دانشکدة معماری دانشگاه تهران گذراندم ودر سال 54 با دونفر دیگر از فارغ التحصیلان همین دانشکده ، دفتری برای کار معماری بر پا کردیم که تا سال 57 کارهای بسیاری در این دفتر طراحی واجرا شد . پس از انقلاب با تغییر کارفرمایان ارائه کارهای قابل قبول بسیار دشوار شد . بنابراین ، تصمیم گرفتیم از کارهایی غیر ازمعماری درآمد کسب کنیم و خود کارفرمای خویش شویم . از همان زمان به این باور رسیده بودیم که دوران برج عاج نشینی وتکرویهای هنرمندانه به پایان رسیده است و خلق آثار هنری نیازمند سازماندهی ، کار گروهی ، سرمایه وبهره جویی از آخرین دستاوردهای تکنیکی است .از آنجا که شرایط اولیة انقلاب اجازة چنین کاری را در عرصه معماری به ما نمی داد ، دفتر طرح را تأسیس کردیم که در زمینة معماری داخلی ، هم کار طراحی انجام می داد ، هم استاد کار تربیت می کرد وهم کارهای طراحی شده را تولید می کرد . البته در تمام این مدت چند کارفرمای معماری بسیار خوب هم داشتیم که در کار تخصصی ما دخالت نمی کردند . بعد وارد کار تبلیغات محیطی در شهر تهران شدیم و از بنیان گذاران این عرصه در دورة آقای کرباسچی هستیم . همچنین روابط نزدیکی با بخش تبلیغات چند روزنامه برقرار کردیم که در این زمینه کارمان تا امروز هم ادامه یافته است . به همین دلیل هم توانسته ایم آگهی های مان هنر نو را هروقت جایی در بوردها یا روزنامه خالی بود بگذاریم . در
واقع ، در همة این سالها هر وقت توانستیم سرمایه ای انباشته کنیم ، ساختمانی ساختیم . در آغاز برای کسب سود ، ولی چون نمی توانستیم از آن دل برکنیم به فضایی برای کارهایی در زمینه فرهنگ یا هنر تبدیل شد . در آنجا چند ماهی کار تجاری می کردیم و با بخشی از درآمد آن نمایشگاه های حرفه ای فرهنگی وهنری می گذاشتیم . فـکر می کنـم هفت دوسالانة معماری داخلی هم در آنجا برگزارکردیم ونمونه های خارجی را درکنار نمونه های خـوب ایـرانی نمایش می دادیم . یا همین ساختمان مجموعه موقت مان هنر نو که در سال 56 ساخته ودر سال 59 فـروختـه شد . بـعد دوبـاره خریداری شد و چند مجموعه فعال هنری در آن شروع به کار کردند . مثلاً آقای ابراهیم حقیقی بخش گرافیک را اداره میکرد و آقای همایون پایور بخش فیلم آن را . حالا این ساختمان به مان هنر نو اختصاص یافته است و در زمینه ای فعالیت می کند که برایمان کشش بیشتری دارد .
هزینة چنین فعالیتی چقدر است ؟
به دو صورت می توانید آن را حساب کنید . یکی به قیمت زمانی که زمین این ساختمان را خریده اید و آن را ساخته اید یا به قیمت امروز ، که نجومی می شود . خبرنگار آن روزنامه هم بر اساس قیمت روز زمین وساختمان سرمایه رامحاسبه کرده ونوشته بود که 3 میلیارد تومان سرمایه گذاری کرده ایم ، در حالی که من زمین رامتری 1800 تومان خریده ام و ساختمان هم در سال 56 متری 1000 تومان تمام شده است . بنابراین ، من سرمایة محاسبه شده از طرف ایشان را در این کار نگذاشته ام . البته او ارزش اشیای هنری ما ، یعنی مجموعه هایی را که طی سالها فعالیت حرفه ای براساس علاقة شخصی جمع آوری کرده ام و حالا به نمایش گذاشته شده اند حساب نکرده است . سرمایه گذاری اصلی ما درواقع آرشیو های ما هستند . حدود 2 هزار اسلاید و 10 هزار نگاتیو داریم .این 2 هزار اسلاید از معماری ایران و بعضی از بافتهایی است که حالا به کلی از بین رفته اند . و از سال 47 تا سال 54 آنها را خریدیم . 10 هزار نگاتیو هم از معماری مدرن دنیا داریم . مثلاً ازمرکز پمپیدو ، گوگنهایم بیلبائو ، و گوگنهایم رایت در نیویورک . همة این نگاتیو ها را روی فایلهای اکسترنال کامپیوتر برده ایم . تمام فعالیتها ی تبلیغات محیطی در شهر تهران از سال 70 تا به امروز را در فایلهای خود جمع آوری کرده ایم و مجموعة قابل توجهی از نقاشی ومجسمه در آرشیو و روی دیوارهای مجموعة دائم مان هنرنو در معرض دید قرار می گیرد . بنابراین ، سرمایه گذاری اصلی ما این آرشیوهاست که طی سالیان متمادی گرد آوری شده اند .
کار شما در مان هنر نو چیست ؟
ما در چهار رشتة معماری وطراحی داخلی ، طراحی صنعتی ، فیلم و عکس و گرافیک فعالیت داریم . برای تکمیل آرشیومان در این زمینه ها به همة مراکز فعال هم مراجعه کرده ایم . مثلاً برای گرافیک به کانون پرورش فکری رفته ایم وپوسترهای قدیمی کار گرافیستهایی مثل آقای ممیز ، آقای مثقالی ، آقای شیوا و… را گرفته ایم . بعضیها را از مجموعه داران خریده ایم ، بعضیها را هم هدیه گرفته ایم ، از موزة هنرهای معاصر هم همین طور . یک مجموعة هزار پوستری در بخش گرافیک داریم که گویای فرهنگ تصویری ایران از سالهای 47 و 48 به بعد است که کانون پرورش فکری و تلویزیون تأسیس شدند . حدود 200 پوستر را هم از روی تصاویری که موجود بود و به اصل آن دسترسی نداشتیم دوباره سازی کردیم که این روزها در متروی تهران نمایشگاهی از 68 پوستر دوباره سازی شده برپاست .
در رشته طراحی صنعتی هم یک کلکسیون حاوی 120 ـ 130 تکه شیئی داریم که همه کار طراحان معروف دنیا هستند که به بازار تولید رسیده اند . حتی مواردی را داریم که طراح آن طراح صنعتی نبوده ، مثل یک قوری کار فرانگ گه ری یا آلدوروسی یا ماریو بوتا .
در آرشیو بخش فیلم حدود هزار فیلم داریم وفیلمهای خوبی که قبل وبعد ازانقلاب تهیه شده در میان آنهاست . 150 تا 160 فیلم هم در مورد معماری وطراحی … از خارج خریده ایم که روزهای چهارشنبه در یک سینمای کوچک 20 نفره ، در همین جا نمایش می دهیم .
و سرانجام اینکه حدود 70 ـ 80 مجسمه هم داریم . خیلی از آنـها را درهـمان زمـان که دردفـتر طـرح بـرای هنـرمندان نمایشگاه می گذاشتیم ، خریدیم و در دوسالانه ها نمایششان می دادیم . بعد از سال 70 هم که وارد کار تبلیغات شدیم ، شروع به جمع آوری کارهای گرافیک کردیم .
امیدوارید مان هنر نو چه نقشی داشته باشد ؟
ما معتقدیم گالریها ، با ظرفیت محدودی که دارند ، نمی توانند هنر را میان عموم مردم رواج دهند . به دلیل همین اعتقاد در سالهای آخر جنگ ، که هنوز دولت سازندگی نیامده بود ، با ناشری که مجلة صنعت حمل ونقل را منتشر می کرد صحبت کردیم و بعد هم با مجله های سفر وزمان وپیام امروز ، برای آنکه طراحی جلد یا صفحه بندی یا آگهی ها را کار کنیم . چون معتقد بودیم یک مجله با 25 هزار تیراژ روی پیشخان روزنامه فروشها که می رود ، تأثیر بیشتری از یک پوستر می تواند بگذارد . در همان وقت هم یک گروه از بهترین گرافیستها را برای این کار دعوت کردیم . مجموعه ای از این جلدها ، صفحه بندیها و طراحی آگهی ها را در آرشیو خودمان داریم . با تأسیس مان هنرنو می خواهیم یک هویت مکانی هم داشته باشیم ، چون خیلی از این کارها را می شود به صورت کتاب ، فیلم و نوار نمایش داد . اما بعد از بحث زیاد به این نتیجه رسیدیم که حضور آدمها در اینجا ورویارو شدنشان با هم لازم است . می دانید در گذشته ، تا 200 سال پیش ، هنر با زندگی عجین بود ، اصلاً هنر به طور جداگانه وجود نداشت . شما نقاشی را در کلیسا و مجسمه را در میدان شهر می دیدید ، یا طراح صنعتی چنگال برای روی میز خانه ها می ساخت . در آن وقت کارهنری با امضای هنرمند ارزش گذاری نمی شد ، اما امروزه که روابط اقتصادی تغییر کرده و هنر به کالا تبدیل شده ، نوعی جدایی پدید آمده که یک فرهنگ عامیانه ویک فرهنگ روشنفکرانه ساخته است که به نظر من هر دو مشکل دارند . بنا براین ، امروز اگر بخواهیم سطح سلیقة عمومی را بالا ببریم ، با روشهای معمول نمی شود . فرض کنید اگر یک لیوان خوب طراحی شود حداقل در تعداد صدهزارتا عرضه می شود . درحالی که تابلوی نقاشی را فقط 200 ـ 300 نفر درگالری می بینند و بعد هم خریده می شود و به یک خانه می رود و بیشتر وسیله تفاخر است تا ارتباط هنری . بنابراین ، ما به رشته هایی علاقه مند شدیم که بسیار سریع می توانند در جامعه نفوذ کنند و قیمتشان هم زیاد نیست . تقسیم بندی چهارگانه خود را هم بر این اساس انجام دادیم . بعد این مرکز راتأسیس کردیم که محل عرضه این هنر باشد . فعالیتهایمان در اساس نمایش عمومی است . مثلاً یک نمایشگاه موضوعی از کارهای موجود در آرشیو ، به اضافة کارهای جدید ، در ایستگاه مترو می گذاریم ، یا مجسمه ها رابرای طراحی محـیطی نمـایش می دهیم . درساختمان خودمان هم نمایشگاه می گذاریم . بنا براین ، از طریق مسئولان ، برنامه ریزان شهری و مشارکت طراحان تلاش می کنیم بر جامعه تأثیر بگذاریم . به هیچ وجه هم قصد کارهای عجیب وغریب رانداریم . همین قدر که بتوانیم مردم را با چیزهایی بیرون از دایرة روزمرة زندگی وعادات هنـریشان آشنا کنیم ، برایمان کافی است . متأسفانه ما کارخانه ای که برای تولیداتش وجه هنری قائل باشد نداریم . این همه کار پلاستیک تولید می شود که هیچ کدام قشنگ نیستند ، در حالی که نمونه های مشابه را کارخانه آلسی بسیار زیبا تولید می کند به همین دلیل ، از کارخانه داران دعوت کردیم به تماشای نمونه های طراحی صنعتی ما بیایند ، که البته بیشترشان نیامدند . فعلاً همین قدر که حاضر به کپی کردن از نمونه های خوب شوند هم غنیمت است .
این آرشیوها دراختیار مراجعان هم قرار می گیرد ؟
نه ، فعلا فقط برای تماشا و برای استفاده در نمایشگاه های موضوعی است . اما نمایش عمومی آرشیوها را هم داریم ، مثلاً در چهارماهة معماری که از 16 شهریور آغاز شده همة کتابهای معماری آرشیو روی میزها می رود یا در مدیا تک عرضه می شود وهمه می توانند از آن استفاه کنند . بعد از چهارماه نمایشگاه دیگری برگزار خواهد شد . در این چهارماه همة نمایشگاه های بیرونی ، فیلمها وعکس هایمان در مورد آن رشته است . به طور مثال یکی از موضوعات نمایشگاه چهارماهة معماری این است که معماری دارد از آن شخصیت انسـانی خارج می شود و کامپیوتر به این اتفاق کمک زیادی کرده است . خیلی از جوانان می نشینند و به اتکای توانایی کامپیوتر طراحیهای عجیب و غریب می کنند و فکر می کنند معماری است . در غرب تکنیک این جورکارها ، سرمایه وپول و شرکتهای خاص اجرای آنها وجود دارد . اما در ایران چنین وضعیتی نیست . بنابراین ، باید فکری برای جلوگیری از این اتلاف کرد . سوژة نمایشگاه ما این پرسش است : چطور می توان کامپیوتر را به کار برد ، ولی آلوده کامپیوتر بازی نشد ؟ البته در گرافیک هم همین طور است . چند عکس را با شگردهای کامپیوتری به هم می چسبانند وفکر می کنند گرافیک است . در حقیقت این روزها خیلـی وقت ها ایده فدای ابزار می شود . موضوع نمایشگـاه ما همین است . دلمان می خواهد درکنار نمونه های بد کارهایی بگذاریم که ایده ای را از طریق کامپیوتر به درستی پرورانده اند .
چنین نمایشگاهی را چطور تدارک می بینید ؟
ما حدود هزار عکس در آرشیومان از معماریهای خوب جهان داریم ، مثلاً از کارهای کالاتراوا ، یا گه ری یا ماریو بوتا ومثل آنها ، اینها را انتخاب می کنیم و به قسمت گرافیک می دهیم تا اسکن شوند وبه پلات تبدیلشان کنند . این پلاتها هسته اصلی نمایشگاه را تشکیل می دهند . بعد موضوع را اعلان می کنیم تا معماران ایرانی که می خواهند مشارکت کنند .
یعنی درواقع شما به این وسیله نوعی کار پژوهشی خاص انجام می دهید ونتایج را به نمایش می گذارید ؟
بله ودر عین حال نظر خودمان را مطرح می کنیم واز دیگران هم می خواهیم که اعلام نظر کنند. ما می خواهیم دربارة این موضوعها بحث راه بیندازیم . این بحثها در عین وزن کارشناسی جدی ، جذاب تر از جلسات بحث معمولی هستند . ما درکنار این نمایشگاه ها کارهای دیگری هم می کنیم ، مثلاً در نمایشگاه معماران بدون معماری تمام کارهـای هنـری معماران در زمینه هایی غیر از معماری رانمایش می دهیم .
از کاری که تا به حال کرده اید راضی هستید ؟
تنها مشکل این است که دیگران خیلی فعال شرکت نمی کنند . گاهی حتی دادن یک CD کارشان هم برایشان سخت است . مشکل دیگر یک مقولة مدیریتی است . این مجموعه باید کارش را متکی بر کار سه تیم اصلی یعنی تیم کارشناسی قوی ، تیم مدیریتی قوی و تیم اجرایی قوی انجام بدهد . در بخش اجرا به دلیل سابقه کارخودمان گروه اجرایی خوبی داریم ، مثلاً برای عکاسی وگرافیک وچاپ خوب … اما درمورد دو تیم دیگر هنوز مشکل داریم . حتی در عرصة گرافیک هنوز نتوانسته ایم خیلیها را قانع کنیم که کار فقط وقتی می خواهیم پوستر موزة هنرهای معاصر را بزنیم ، هنری نیست . طراحی جعبه دستمال کاغذی هم می تواند گرافیک هنری باشد . در پشت بـام همین ساخـتمان نمـونه هـای خـوب بیلبوردهای شهری را نمایش می دهیم . اگر گرافیست قبول کند که عرصه تبلیغ شهری چقدر مهم است ، رنگ را بهتر ودقیق تر می گذارد وآرایش جدی تری به کارش می دهد . این فرضیه که می توان کار تبلیغاتی را برای پول کرد وکارهنری رابرای احراز شخصیت ، به رغم اینکه به هیچ وجه عملی نیست . در میان گرافیستهای ما نفوذ زیادی دارد .
در بخش مدیریتی هم متأسفانه یک مشکل اساسی وجود دارد . در کشور ما ، امکان صرف نیست . همیشه باید نوعی مدیریت سیاسی هم داشته باشیم . مثلاً برای انتخاب یک آگهی در شهر باید از هزار جانب در نظرش بگیریم تا گروه های مختلف را نرنجاند . این مسئله برای مدیریتهای هنری به مراتب بدتر است . بنابراین ، مدیریت چنین مجموعه هایی باید جامع نگری داشته باشند . به همین دلیل هنوز مجبوریم بر اساس مشاوره های سخت گیرانه عمل کنیم وبعضی وقتها متهم به سانسور هم می شویم .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد